از دیرباز، قدرتهای بزرگ جهانی بر سر ثروت و نفوذ در جهان با هم رقابت کردهاند. از جمله مناطقی که به صحنه رقابتهای راهبردی میان ایالات متحده آمریکا و چین بدل شده، شرق آسیا و خاورمیانه است، چنان که واشنگتن سرسختانه تلاش میکند از پیشرفت و نفوذ چین در عرصههای اقتصادی، فناوری و ژئوپلیتیک در جهان و بهویژه در شرق آسیا و خاورمیانه جلوگیری کند.
این در حالی است که در چند سال اخیر در مورد ادامه تعهدات امنیتی واشنگتن در قبال منطقه، بیاعتمادی زیادی در میان کشورهای خاورمیانه به وجود آمده است، بهویژه پس از خروج غیرمسئولانه نیروهای آمریکایی از افغانستان که اعتبار واشنگتن را زیر سوال برد و کشورهای خاورمیانه را بهشدت نگران کرد. از این رو، کشورهای خاورمیانه در روابط خود با ایالات متحده آمریکا بازنگری کردند و با اتخاذ سیاستهای خارجی فعالتر و پویاتر به فکر تنوع روابط امنیتی با قدرتهای بزرگ دیگر دنیا افتادند و در مقابل فشارهای آمریکا در مورد روابطشان با چین مقاومت نشان دادند.
اکنون در تقابل موجود میان قدرتهای بزرگ جهانی، منطقه خاورمیانه اهمیت راهبردی فزایندهای یافته است، چنان که ایالات متحده آمریکا، از حضور و نفوذ چین در خاورمیانه و همکاری کشورهای این منطقه با پکن در بخش فناوری، احساس نگرانی میکند و آن را به ضرر امنیت ملی خود میداند و با فشار بر کشورهای منطقه، سعی میکند از نفوذ چین در خاورمیانه بکاهد. البته کشورهای منطقه نگرانیهای فزاینده آمریکا را درک میکنند و نمیخواهند در کشمکش و رقابت میان این دو قدرت بزرگ، طرف یکی را بگیرند. کشورهای خاورمیانه بهرغم اینکه در مورد تعهدات امنیتی آمریکا تردید دارند، این واقعیت را نیز درک میکنند که گزینه دیگری برای حضور نیروهای آمریکایی برای حفظ امنیت منطقه وجود ندارد. از این جهت، این کشورها مایلاند که همزمان با داشتن روابط راهبردی با آمریکا، روابط خود را با چین، بزرگترین رقیب آمریکا، نیز بهبود بخشند و از این طریق از اعتماد مطلق بر واشنگتن، خود را مصون نگه دارند. اما با وجود آن، رقابتهای تنگاتنگ و فزاینده میان این دو قدرت بزرگ در خاورمیانه، بر کشورهای این منطقه فشار وارد میکند تا در کنار یکی از آنها بایستند که در نتیجه آن، کشورهای منطقه مجبور میشوند یا از مشارکت و همکاری امنیتی با آمریکا دست بر دارند، یا از مشارکت و همکاری اقتصادی و فناوری با چین صرف نظر کنند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
البته در این مرحله حساس و سرنوشتساز از رقابتهای جهانی که واشنگتن از متحدانش در سراسر جهان، انتظار دارد تصمیمهای سخت و دشواری اتخاذ کنند، کشورهای خاورمیانه ناچارند در روابط فناوری، اقتصادی و جغرافیای اقتصادی (ژئواکونومیک) خود با چین، نگرانیهای آمریکا را در نظر داشته باشند. از سوی دیگر، حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه، هرچند بر اعتماد متقابل میان واشنگتن و کشورهای این منطقه استوار است و این اعتماد تا حدودی خدشهدار شده است، اما کشورهای منطقه این واقعیت را درک میکنند که تنها آمریکا است که میتواند حفظ امنیت منطقه را تضمین کند و چین و روسیه از چنان توانایی نظامی برخوردار نیستند که بتوانند، جایگزین آمریکا در این مسئولیت شوند.
کشورهای خاورمیانه، تلاش میکنند این وضعیت دشوار را با ایجاد توازن میان مشارکت حیاتی امنیتی با آمریکا و مشارکت اقتصادی ارزشمند و درخشان با چین، جبران کنند و از طرف یکی از این دو قدرت را گرفتن و ایستادن علیه دیگری، اجتناب کنند. اما با وجود آن، مشارکت و همکاری اقتصادی و فناوری کشورهای خاورمیانه با چین، از فشارهای آمریکا تاثیر میپذیرد و به هر اندازهای که این فشارها افزایش مییابد، از قوت روابط آنها با چین کاسته میشود. از آن طرف نیز ممکن است چین برای تقویت جایگاه خود نسبت به آمریکا در منطقه، بر این کشورها فشار وارد کند و در نتیجه ایجاد توازن برای این کشورها دشوار خواهد شد.
اما این ناگزیریها و فشارها، توانایی کشورهای خاورمیانه را به کلی سلب نمیکند، آنها اهرمها و ابزارهای نیرومندی در دست دارند که میتوانند با استفاده از آنها به انجام مانورهای مختلف بپردازند و در مقابل فشارهای یادشده مقاومت کنند. در عین حال، کشورهای خاورمیانه به خوبی آگاهاند که چگونه اسرائیل تلاش میکند با بهرهبرداری از رقابتهای آمریکا و چین در بازار فناوری، فرآوردههای فناوری پیشرفته خود را جایگزین فناوری آمریکا و چین در بازارهای خاورمیانه کند. البته تا زمانیکه عربستان سعودی بر مخالفت خود با عادیسازی هرگونه روابط با رژیم اسرائیل اصرار ورزد و آن را مشروط به حل مشکل فلسطین بداند، تلاشهای اسرائیل برای بازاریابی در خاورمیانه، نتیجه ملموسی نخواهد داشت و به استثنای برخی از موارد خلاف در اینجا و آنجا، به اهداف خود نخواهد رسید.
کشورهای خاورمیانه، تواناییهای اقتصادی و انسانی بزرگ و منابع طبیعی هنگفت و ارزشمندی در اختیار دارند که کشورهای جهان از جمله آمریکا و چین سخت به آن نیاز دارند. همچنین، کشورهای خاورمیانه از تجارب گستردهای برخوردارند که میتوانند از داشتههای خود برای منافع سیاسی، اقتصادی و راهبردیشان بهرهبرداری بهینه کنند و توازن مطلوب را در روابط خود با آمریکا و چین و حتی با روسیه و قدرتهای دیگر، برقرار کنند و در نتیجه، منافع امنیتی، اقتصادی، سیاسی و فناوری ملتهای خود را برآورده کنند.
رقابت فزاینده میان آمریکا و چین بر سر بازارهای فناوری در خاورمیانه و فشارهای فزاینده واشنگتن بر کشورهای خاورمیانه، ممکن است چالشهایی را بهطور مقطعی در روابط کشورهای خاورمیانه با چین ایجاد کند، اما در بلندمدت تاثیر خود را از دست خواهد داد. از این جهت، لازم است دولت جو بایدن و دولتهای بعد از او در آمریکا، سیاستهای خود در خاورمیانه را از هر جهت مورد بازنگری قرار دهند و سیاستهایی را در پیش گیرند که تنها به سود آمریکا نباشد، بلکه هم منافع آمریکا و هم منافع کشورهای منطقه را برآورده کند. همچنین، لازم است دولتهای آمریکا از توسل به سیاست فشار پرهیز کنند؛ زیرا سیاست فشار ممکن است نتایج مثبتی بهصورت مقطعی برای ایالات متحده آمریکا داشته باشد، اما در بلندمدت هرگز به سود این کشور تمام نخواهد شد.