نسل انقلاب ۵۷ و یک نسل پس از آن که کودکی و نوجوانی خود را در دهه خفقانآور ۶۰ سپری کردند، این روزها انگشتبهدهان نسلی را شاهدند- معروف به دهه هشتادیها- که از دل همین سالهای ظلم و جور برآمدهاند و حالا از بام تا شام در گوشهوکنار این مملکت نیمهویران، فریاد آزادی سر میدهد و چیزی کمتر از نابودی کامل جمهوری اسلامی راضیشان نمیکند.
در این میان، جدا از شجاعت مثالزدنی این نسل- که ترسهای نسل ناکام پیش از خود را کنار گذاشته و بهروشنی باور دارد که برای رهایی و زیستن آزادانه جز رفتن نظام آخوندی راهی وجود ندارد- نوع عملکرد و انتخابهایش هم شگفتانگیز و قابلتحسین است. این نسل برای انقلابش منتظر خوانندگانی چون ابی و داریوش و محسن نامجو هم نماند تا از آنسوی آبها برایش ترانهای بسازند؛ بلکه ترانه انقلابیاش را هم از میان آثار خوانندگان نسل خود برگزید؛ ترانه «برای» اثر شروین حاجیپور که پیش از این، چهره شناختهشدهای نبود اما یکشبه به خواننده این نسل بدل شد و با ترانهای حسابشده و دقیق- برگرفته از توییتهای همین نسل- سرود این انقلاب زنانه، جوانانه و نوجوانانه را جاودانه کرد و با ۴۰ میلیون بازدید در سه روز (آن هم تنها در صفحه رسمی این خواننده و بدون محاسبه صفحات مجازی دیگران) جمهوری لرزان اسلامی را به دستگیری این خواننده و اجبار به حذف این پست اینستاگرامی واداشت؛ اما چه باک که جدا از صدها هزار بار تکرار این ترانه در حسابهای مختلف، حالا تکتک کلمات آن با جان و دل نسلی آمیخته است که ۴۰ سال خفقان جمهوری اسلامی را با یک ترانه ساده ثبت و ضبط کرد و دختران دبیرستانیاش با گیسوان رها و آزادشان برای اولین بار پس از انقلاب، این ترانه را با جان و دل در کلاسهای درس میخوانند و پایههای ظلم و جهالت رژیم اسلامی را به لرزه درمیآورند.
این نسل همانطور که برای اعتراضهایش منتظر پیدا کردن رهبر نماند، برای ارتباطها و همدلیهایش هم به طرز غریبی عمل میکند و گویی زبان ارتباطش تنها زبان دل است؛ زبانی که خشم و فریاد را در یک ترانه خلاصه میکند و ناگهان همه خواستهها و دردهای یک نسل را طی سه دقیقه اسرارآمیز به زبان موسیقی بیان میکند تا احتمالا بسیار فراتر از حد تصور خود خواننده، اسم رمزی برای مقاومت و شجاعتی شود که دو نسل پیش نداشت؛ نسلی اولی که فریب خورد و انقلاب کرد و خیلی زود یا اعدام شد، یا مهاجرت کرد یا به زندگی دوگانه زیر سایه ترس تن داد یا نسل بعدتر که انقلاب در کودکیاش اتفاق افتاد و جنگ و خفقان دهه ۶۰ را دید و بسیار کمجرات بار آمد و بسیاری از این نسل آرامآرام به اصلاحطلبی دل بستند. تغییری تدریجی که دروغی بیش نبود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
این نسل به چشم خود دید که وزیراصلاحطلب مشهورش چطور از لندن هنوز آشکارا در خدمت رهبرش است و با تفکری بس متحجرانه، خون نویسنده را حلال میداند. یا آن یکی اصلاحطلب دینی که هنوز حساب روحانیت را از رژیم جدا میکند و نمیفهمد که نسلهای پس از او برای روحانیت پوسیده و فاسد و رهبر انقلابشان- که به قول شرمآور ایشان «باسوادترین رهبر تاریخ ایران» بود- تره هم خرد نمیکند و بهمانند آن شیردختر حتی پس از کتک خوردن از چندین عامل مزدور جمهوری اسلامی، چشمدرچشم آنها فریاد میزند: «ر...دم به خود خمینیتون»!
اما «برای» ترانه سادهای است که اهمیت و اعتبارش را از یک ایده درست میگیرد؛ به شکلی پیروی از شاکله هنر مدرن که در گفته و عمل مارسل دوشان خلاصه میشود که به «انتخاب» هنرمند اهمیت میدهد. انتخاب شروین از چیزی که وجود داشت و کنار هم گذاشتن دقیق و حسابشده آنها با یک موسیقی ساده اما جذاب و آشنابهگوش است که در نهایت، به خلاصهای از دردها و رنجهای سه نسلی تبدیل میشود که حالا نسل سوم در حال فریاد کردن آن است.
ترانه بیش از موسیقی بهدرستی، بر کلام تاکید دارد. به همین دلیل مقدمه طولانیای ندارد و به محض شروع موسیقی، به جمله اول میرسد: آرزوی نسل دهه ۷۰ و ۸۰: «برای توی کوچه رقصیدن...» در ادامه، خیلی زود بر ماهیت زنانه انقلاب تاکید میشود: «برای خواهرم، خواهرت، خواهرامون» و به «مغزهای پوسیده» و فقر ناشی از آن و «حسرت یک زندگی معمولی» (که باز ندای نسل دهه ۷۰ و ۸۰ و انگشت گذاشتن روی نقطه حساس است) میرسد و در ادامه با اشاره به «اقتصاد دستوری» و «کودک زبالهگرد» به مثال دمدست و ملموسی از درختهای فرسوده خیابان ولیعصر میرسد و همینطور «پیروز و احتمال انقراضش» و «سگهای بیگناه ممنوعه» و به همراه ریتمی که تند میشود و صدایی که به اوج میرسد، به «دانش آموزان» و «برای آینده» و اعتراض غامض این نسل به «بهشت اجباری» اشاره میکند.
این «برای»ها ادامه مییابند و هرکدام به شکلی «غیرتکراری» ندایی از ظلم و جور نظامی واپسگرا و فاسد میشوند تا به امید میرسد: «برای خورشید پس از شبهای طولانی» و درنهایت به شاهبیتش میرسد و همانجا به زیبایی پایان مییابد: «برای زن، زندگی، آزادی»؛ شعاری که این نسل برای انقلابش برگزید. شروین «برای آزادی» را چهار بار تکرار میکند تا حسن ختام و جمعبندی از همه این «برای»های یک نسل باشد.