سیاستها و اقدامات دونالد ترامپ به منظور تغییر الگوی سنتی نظام سیاسی، امنیتی و اقتصادی ایالات متحده به ویژه تلاش برای دگردیسی اقداماتی که از سوی باراک اوباما صورت گرفته است، عمدهترین موضوع مورد بحث کنونی را در ایالات متحده شکل میدهد.
داغترین سوژه بحث روز در روسیه، تلاشهای ولادیمیر پوتین برای احراز مجدد احترام بینالمللی به کشور روسیه است که در مرحله پسا فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی با رفتارهای ناشایسته و خود بزرگبینی غرب روبرو شده است.
اما بحث عمدهی روز، در چین قدری متفاوت است، زیرا کشور چین ویژگیهایی دارد که آینده آن در پرتو سیاستهای راهبردی دولت بحث و بررسی میشود، تا اینکه به تصمیمگیریها و اقدامات شخصی توجه شود. جاه طلبیهای جسورانه چین و طرحهای بزرگ و فرا تصور اقتصادی که درج استراتژی چین برای قرن ۲۱ است، نشان میدهد که این کشور به سوی اهداف شگرف و دراز مدت سیاسی اقتصادی در حرکت است.
هنری کیسینجر، وزیر پیشین امور خارجه ایالات متحده، با اشاره به سیاستهای استراتژیک کشور چین، گفته است: عمدهترین امتیازِ کم و بیش چین نسبت به جهان غرب، آیندهنگری و برنامهریزیهای دراز مدت استراتژیک آن کشور است. با آنکه من در مسائل بسیاری با دیدگاههای آقای کیسینجر در مورد تحولات خاورمیانه و منافع جهان عرب، مخالف هستم اما در این رابطه نظر او را میپذیرم.
من از گذشته تا کنون همواره جریان تحولات چین را دنبال میکنم، در سال ۱۹۷۶ به عنوان عضو هیئت جوانان مصر در سفری با حسنی مبارک، معاون رئیس جمهور مصر عازم چین شدم. این سفر در زمانی صورت گرفت که انقلاب فرهنگی چین در اوج کشاکش بود، حادثهای که منجر به بستن دانشگاهها برای مدت ۱۰ سال شد. سپس درست زمانی که اعتراضات مردمی تبدیل به درگیریهای خونین در میدان سرخ پکن شده بود، سفر دیگری به چین داشتم. من همچنان به دنبال کردن تحولات چین ادامه میدادم بویژه پس از مراسم تحلیف دنگ شیائوپینگ به عنوان رئیس جمهور چین در سال ۱۹۷۶ که سیاست عمومی چین و چالشهای پیش رو را مشخص کرد.
با اتخاذ سیاست درهای باز در سال ۱۹۷۸ و ایجاد مناطق ویژه اقتصادی، نرخ رشد اقتصادی چین بیش از ۱۲ درصد افزایش یافت و از حجم اقتصاد ژاپن بالاتر رفت، این جا بود که چین در پی رقابت اقتصادی با ایالات متحده برآمد.
بهرغم همهی این پیشرفتها، دولت چین تا مدتها با کمال فروتنی در مجامع بینالمللی ظاهر میشد و با آن که صاحب سرزمین پهناور و تمدن با عظمتی بود، خود را به عنوان یک کشور در حال توسعه به شمار میآورد و در نشست های اقتصادی ۷۷ کشور در حال توسعه شرکت میکرد. با دنبال کردن این سیاست، چین در آن زمان تلاش داشت تا نخست به سر و سامان دادن مسائل داخلی بپردازد تا اینکه خود را برای طرح یک استراتژی بزرگ بینالمللی آماده کند.
البته رشد چشمگیر این مرحله همزمان با به قدرت رسیدن شی جین پینگ، رئیس جمهور جدید چین بود. در این زمان به دلیل توسعه فراوان بخش صنعتی چین، نیاز این کشور به منابع مختلف طبیعی و انرژی و همچنین بازار فروش این محصولات افزایش یافت و باعث سرازیر شدن روزافزون تولیدات چین در بازارهای آفریقا، آسیا، اروپا و آمریکا شد.
رشد پیوسته اقتصادی و صنعتی چین، منجر به بروز نگرانیها در عرصه بینالمللی بویژه در کشورهای غربی شد تا از پیشدستی چین در زمینههای تکنولوژی، فناوری اطلاعات و پیشرفت قابل ملاحظه در نسل پنجم اینترنت، احساس هراس کنند.
تنشهای اخیر بر سر یکی از مسئولان شرکت هواوی در کانادا شاهد جهش تکنولوژی بینظیر چین است. این نگرانیها در برخی دیگر از کشورهای اروپایی مانند فرانسه نیز افزایش یافته است اما میزان نگرانی از شرکتهای چینی در بریتانیا نسبتا کمتر است.
برخی از پروژههای بزرگ و قابل توجه که چین در این اواخر انجام میدهد نشان از سیاستهای توسعه طلبانه و بلند پروازی این کشور دارد. پروژه ساخت جاده ابریشم که قرار است مسیر تجارتی ۳۰۰۰ ساله را احیا کند، یکی از عمدهترین استراتژیهای بزرگ و جاهطلبانه چین به شمار میرود. این شاهراه بینظیر که کشورها و قارهها را به هم پیوند میدهد، شامل سرمایهگذاریها و پروژههای بیشمار زیر بناسازی، انرژی، ساختمانی و سایر پروژههای مرتبط با استراتژی بزرگ است که عامل نگرانی بسیاری از کشورها نسبت به گسترش نفوذ چین شده است. اما برخی از کشورها همچون یونان و ایتالیا که قرار است از این پروژه بهرهمند شوند، این اقدام سیاستمداران چین را ستایش کرده و از آن استقبال کردند.
پس از اینکه چین برای مدتها ادعای رهبری در مسائل جهانی را نداشت اما به تازگی تلاش دارد نقش رهبری خود را در مسائل اقتصاد جهانی تثبیت کند. شی جین پینگ ، رئیس جمهور چین، هنگام صحبت در نشست انجمن سرمایهداران داووس، با صراحت اظهار داشت که چین آماده است تا رهبری اصلاحات اقتصاد جهان را در عصر جهانی شدن، بهدست گیرد. در حال حاضر، ایالات متحده آمریکا و برخی از کشورهای غربی به منظور محافظت از صنعت ملی و بازار داخلی، سیاستهای کنارهگیری را دنبال میکنند.
دولت چین به منظور دستیابی به موقعیت جهانی، به اصلاح قانون سرمایهگذاریهای خارجی پرداخته و در تلاش برای ادامه گفتگوهای اقتصادی با ایالات متحده است تا از وقوع تنش بر سر مسائل اقتصادی جلوگیری کند. این کشور به شیوه بسیار محتاطانه و با گامهای آرام و استوار در حرکت به سوی تحقق اهداف جهانی است. چندی پیش، دومین اجلاس بزرگ "راه جدید ابریشم" در پکن برگزار شد. شمار زیادی از رهبران جهان در این نشست بزرگ اقتصادی شرکت کردند. شیخ محمد بن راشد آل مکتوم از امارات متحده عربی و عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهور مصر در این اجلاس حضور داشتند. البته حضور رئیس جمهور مصر که همزمان ریاست سازمان اتحادیه آفریقا را به دوش دارد، میتواند برای اهداف اقتصادی چین در قاره آفریقا، اثرگذاری مثبتی داشته باشد بدون این که از اهمیت روابط میان کشورهای آفریقایی و ایالات متحده بکاهد.
حجم تبادلات تجاری میان چین و کشورهای مسیر جاده ابریشم در سال گذشته به ۱.۳ تریلیون دلار و حجم خدمات این پروسه اقتصادی بزرگ به ۹۷.۷ میلیارد دلار رسیده است. چین تأکید میکند که این کشور در تلاش برای ایجاد جامعه اقتصادی مشترکی است که در سرنوشت تمامی بشر نقش مثبتی داشته باشد. همکاریهای مشترک و اصلاح سازی نظام حاکمیت بینالمللی و اقتصاد جهانی میتواند بشریت را به این هدف بزرگ و فراگیر برساند.
لازم به یادآوری است که در دومین اجلاس بزرگ "راه جدید ابریشم" در پکن، ۱۲۳ کشور و ۲۹ سازمان بینالمللی با پذیرش طرح اقتصادی چین، موافقتنامههایی را با آن کشور به امضا رساندند.
نگرانی غرب از رشد اقتصادی چین آمیخته با اشتباهات و تناقضات بوده و ناشی از باورهای نادرست مبنی بر برتری فرهنگ یونان و روم نسبت به سایر فرهنگها و تمدنها است. همین کشورهایی که با گسترش نفوذ اقتصادی چین مخالف هستند، بیشتر آنها در گذشته در رقابتهای اقتصادی چنان پیشدستی میکردند که برای کشورهای در حال توسعه شدیداً زیانبار بود.
البته تردید نیست که رشد اقتصادی چین منجر به افزایش نفوذ سیاسی و نظامی این کشور میشود. زیرا گسترش پهنه منافع اقتصادی، نیاز به حمایت این منافع دارد و اقدام برای حمایت از منافع لزوما به معنی استعمار نیست بلکه میتواند مفهوم جدیدی از همکاری و توسعه اقتصادی باشد. همین روند باعث شده است تا تواناییهای نظامی چین شاهد رشد و افزایش باشد به ویژه در عرصه دریانوردی و توسعه روابط با جامعه بینالمللی و بویژه با کشورهای آسیایی.
چین با تمام جوانب مثبت و منفی در راه است، لازم است جامعه بینالمللی و جهان عرب، این رقابت را با اندیشه استراتژیک استقبال کنند. حضور پر رنگ چین در تحولات بینالمللی میتواند منجر به ظهور یک نظام جدید جهانی عادلانهتر در قرن ۲۱ شود و شاید در پرتو این نظام جدید جهانی، منافع کشورهای عربی بیشتر از پیش تأمین شود.
ایندیپندنت عربی
© The Independent