با کاهش سطح و کیفیت آموزش در ایران سن مهاجرت بهمیزان قابلتوجهی پایین آمده است و اگرچه تا پیش از این به برگزیدگان المپیادها و رتبههای نخست آزمون سراسری رسیده بود، این روزها بسیاری از شرکتهای متولی امور مهاجرت در کنار تبلیغات مربوط به مهاجرت بزرگسالان، بخش ویژهای را نیز به مهاجرت دانشآموزان و گرفتن پذیرش تحصیلی برای آنان اختصاص دادهاند. شواهد نیز گویای آن است که چنانچه والدین دانشآموزی تمکن مالی داشته باشند و افسر مربوطه هم دانشآموز را رد نکند، احتمال گرفتن ویزای دانشآموزی زیاد است.
بررسیهای میدانی روزنامه اعتماد آشکار میکند که خانوادههای زیادی حاضرند سالانه ۱۷ هزار دلار یا بیشتر پرداخت کنند تا فرزند دانشآموزشان در خارج از کشور تحصیل کند و مجبور نباشد به سربازی برود و کنکور بدهد.
محتوای کتب درسی و محدودیتهایی مانند حجاب که آموزشوپرورش بر کودکان تحمیل میکند، در کنار وخامت اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور از مهمترین دلایل افزایش تمایل دانشآموزان به تحصیل خارج از ایران است.
بهرغم اینکه آموزش و پرورش تاکنون آمار رسمی مهاجرت دانشآموزان را منتشر نکرده است، شواهد نشان میدهد که سالانه تعدادی دانشآموز ایران را به مقصد کشورهای اروپایی، آمریکایی و استرالیا ترک میکنند. معلمان مدارس نیز در سالهای اخیر بیشتر با دانشآموزانی که قصد مهاجرت دارند، روبهرو شدهاند.
رصدخانه مهاجرت ایران پیشتر با استناد به آمار دریافتی از اداره کل گذرنامه گزارش داده بود که در بازه زمانی ۱۳۸۰ تا مرداد ۱۳۹۹ نزدیک به ۳۷ درصد رتبههای یک تا هزار آزمون سراسری، اعضای بنیاد ملی نخبگان و المپیادیها ایران را ترک کردند و تنها حدود چهار درصد آنان به ایران بازگشتند. با این حال این سازمان نیز آماری از مهاجرت دانشآموزان ندارد.
بهرام صلواتی، مدیر رصدخانه مهاجرت ایران، یکبار در پیوند با همین موضوع گفته بود که مهاجرت دانشآموزان مانند جعبه سیاه است و باید به آن نور تابانده شود. او همچنین افزود که طرح مطالعاتی رصدخانه مهاجرت در مدارس سمپاد نیز متوقف شد.
به گفته بهرام صلواتی، آموزشوپرورش باید بدون لکنت آمار مهاجرت دانشآموزان را اعلام کند؛ هرچند شواهد فراوان است از جمله میل به شرکت در کلاسهای زبان و مدارس تکزبانه.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
مدیر رصدخانه مهاجرت ایران پیشبینی کرده بود سال ۱۴۰۱ یکی از شدیدترین و وخیمترین موجهای مهاجرت مغزها را خواهیم داشت و اکنون محمدرضا نیکنژاد، معلم قدیمی آموزشوپرورش، میگوید دانشآموزان ایرانی به «ناامیدی خانمانسوز» دچار شدهاند. او از یک دختر دانشآموز سخن گفت که تیرماه عازم کانادا است و خانوادهاش برای ثبتنام او در مدرسهای در تورنتو حدود ۶۲۰ میلیون تومان پرداخت کردهاند. به این مبالغ باید هزینههای خوابگاه را نیز اضافه کرد.
به گفته نیکنژاد، خانوادهها چنین فکر میکنند باید برای آزاد کردن مدرک دوره لیسانس و فوقلیسانس فرزندشان مبالغ گزاف پرداخت کنند، بنابراین این پول را برای اعزام آنها به خارج از کشور هزینه میکنند تا از این شرایط رها شوند.
این معلم باسابقه با تاکید بر اینکه دانشآموزان در مدارس ایران آزار میبینند، گفت خانوادهها به این نتیجه میرسند که هزینههای حین تحصیل در مدرسه و دانشگاه را برای مهاجرت هزینه کنند تا از لحاظ شخصی و اجتماعی شرایط بهتری برای آنها رقم بخورد.
اسفندماه گذشته مهدی فیاضی، رئیس مرکز امور بینالملل و مدارس خارج از کشور، گفت: «مهاجرت در سنین دانشآموزی جز گسست خانوادگی و از هم متلاشی شدن جمع خانواده هیچ دستاوردی ندارد.»
این مقام آموزشوپرورش به دلایلی که موجب میشود خانوادهها فرزندان دانشآموزشان را به خارج کشور اعزام کنند، اشارهای نکرد. محتوای کتابهای درسی مدارس که مملو از مسائل سیاسی و عقیدتی است، در کنار نبود شرایط تحصیلی مناسب از جمله دلایل مهاجرت دانشآموزاناند.
رامین کریمینیا، معلم و مدیر یکی از مدارس تهران، در همین زمینه گفت: «افراد سیاسی و حزبی بدون تخصص لازم در راس امور قرار میگیرند و این موضوع بر کیفیت آموزش و پرورش تاثیر گذاشته است. جهان و فناوری در حال پیشرفت است ولی ما همگام با آن پیشرفت نکردیم؛ بنابراین عقبماندگی در فناوری به سیستم آسیب وارد میکند.»
جبار رحمانی، جامعهشناس و انسانشناس، هم این موضوع را تایید کرد و گفت: «خانوادههای ایرانی حاضرند سرمایهگذاری کنند ولی وقتی استاندارد آموزشی، چشمانداز و کیفیت آموزشی وجود ندارد، در جایی این کار را انجام میدهند که زیرساخت استاندارد دارد.»
آموزش و پرورش در ایران نهادی حاکمیتی است که تصمیمگیری درباره آن زیر نظر علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران انجام میشود. به موجب «سند تحول بنیادین» که سال ۱۳۹۰ در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شد، آموزشوپرورش موظف است دانشآموزان را در جهت اهداف کلان حکومت «فرمانبردار و ولایتپذیر» تربیت کند؛ بنابراین محتوای آموزشی مدارس و فرایند جذب معلمان نیز در همین راستا تغییر کرد و کیفیت آموزش از درجه اولویت ساقط شد.