در نگاه اول، تصاویر پشت ویترین آرایشگاههای زنانه در افغانستان بخشی از رنگ و زیبایی در فضای خاکی و دلمرده شهرهای این کشور بود و در نگاه بعد، حضور زنان در شهر و چهره پوشاندهنشده آنان را به یاد میآورد و اصولا حضور انسانی به نام زن را در جامعهای شدیدا مردسالار خاطرنشان میکرد. اما آخرین دستور رهبر طالبان این فرصت را هم از زنان گرفت.
وزارت امر به معروف و نهی از منکر طالبان در یک نامه رسمی که اوایل تیرماه به تمام شهرداریهای افغانستان ابلاغ شد، اعلام کرد که بنا به دستور شفاهی ملا هبتالله آخوندزاده، رهبر طالبان، تمام آرایشگاههای زنانه تا یک ماه مهلت دارند کارشان را تعطیل کنند و پس از تاریخ معین (پنجم مرداد ماه)، هرگونه فعالیت آنها ممنوع است و با پیگرد مواجه خواهد شد.
این دستور طالبان مانند بمبی در فضای مجازی افغانستان و حتی رسانههای جهان ترکید، اما واقعیت این بود که زنان افغانستان از خیلی وقت پیش احتمال میدادند که چنین دستوری صادر شود. ممنوعیت رفتن زنان به باشگاههای وررزشی، ممنوعیت فعالیت حمامهای زنانه و ممنوعیت ورود زنان به تفریحگاهها و حتی رستورانها در برخی شهرها این گمان را تقویت میکرد که طالبان بهزودی کار آرایشگاههای زنانه را نیز یکسره خواهند کرد.
پیش از آنکه دستور ممنوعیت کار آرایشگاههای زنانه صادر شود، وزارت امر به معروف طالبان دستورهای دیگری در خصوص آرایش زنان صادر کرده بود که بیشتر شفاهی ابلاغ شده بودند؛ از جمله اینکه زنان باید قبل از آرایش وضو بگیرند، کوتاه کردن مو و برداشتن ابرو ممنوع است و مسائلی از این دست. اما در نهایت رهبر طالبان تیر خلاص را شلیک کرد و فعالیت آرایشگاهها را کلا ممنوع کرد.
تفکر در بند کردن زنان از کجا میآید؟
ذهن افراطگرای دینی اساسا مردسالارانه و سلطهجو است و در هر حرکت و هر دستور میکوشد جنس مرد را در اولویت قرار دهد و تا حد امکان از سر برآوردن زن جلوگیری کند. این ذهنیت در متون دینی بسیار مستدلتر و واضحتر است. در این متون، زن همواره به فرمانبرداری از مرد ترغیب میشود و به او دستور میدهند درست به همان اندازه که توقع و نیاز مرد براورده شود، زندگی کند، نه بیشتر از آن.
این طرز تفکر ممکن است در گذر قرون و اعصار و با ورود با علم، فناوری، دموکراسی و سیاست عمومی دولتها، آرامآرام در بخشهایی از جامعه تغییر کرده باشد اما در میان گروههایی که با تمام توان تلاش دارند نسخه اولیه دین زنده نگه دارند و از آن تبعیت کنند، این تفکر دربند کردن زن همچنان قوی و پا برجا است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در متون دینی، زن به نحوی اسباب شر، فحشا و بداخلاقی دانسته میشود که باید مهار شود و در بند باشد. احتمالا به این دلیل که آزادی بنا به طبیعت خود به انسان قدرت میدهد و تفکر مردانه که دین نیز از آن برمیآید، استیلای زنان را به هیچ صورت نمیپذیرد. به همین دلیل احادیث و حتی آیات مختلف را بهانه میکند تا اثبات کند زن نمیتواند شاهد، قاضی یا امام باشد و در کل هیچ گونه امکان رهبری را که در همان زمان صدور این احادیث و آیات معمول بود هم نداشته باشد.
طالبان، القاعده و داعش در میان وجوه مشترک بسیارشان، یک وجه مشترک اصلی دارند که همان بازسازی نسخه دقیقا اولیه اسلام و بنیادگرایی دینی است و در این امر، هریک بیش از دیگری افراط به خرج میدهند. به همین دلیل در تفکر این گروهها، زنان چیزی بیش از بردگان و اموال نیستند و بنابراین به داشتن آزادیهای فردی، اسباب لذت و تفریح، آسایش و علایق شخصی نیازی ندارند.
تبعات این دستورهای افراطی برای زنان در افغانستان چیست؟
در کنار هزاران دستور ممنوع کننده دیگر، ما در اینجا به همین مورد دستور اخیر ممنوعیت کار آرایشگاهها میپردازیم که بحث داغ روز است.
آرایشگاههای زنانه در افغانستان دستکم چندین دهه قدمت دارند اما در دو دهه اخیر به دلیل بازگشت شمار زیادی از مردم افغانستان به این کشور پس از مهاجرت و آوردن تجارب و دانستههای جدید با خود و نیز به دلیل گسترش اینترنت و برقراری ارتباط مردم عادی با جهان خارج، علاقهمندی به مد و زیبایی و سبکهای نوین زیبایی بین جوانان و میانسالان افزایش یافت. تغییرات فاحش در نحوه پوشش و آرایش زنان در ۱۰ سال گذشته در افغانستان نتیجه همین تجارب جدید بود.
افزایش تقاضا سبب شد عرضهکنندگان بیشتری در بازار ظهور کنند و به این ترتیب، زنان بیشتری به عرصه آرایشگری وارد شدند. در این میان، پروژههایی که در چارچوب وزارت امور زنان افغانستانــ که حالا به وزارت امر به معروف طالبان بدل شدهــ و به کمک نهادهای بینالمللی به زنان فنون آرایشگری را آموزش میدادند، بسیار موثر بودند و در دو دهه اخیر، زنان زیادی با استفاده از این دورههای آموزشی، مدرک تخصصی گرفتند و وارد بازار کار شدند.
نتایج این برنامهها تنها بیشتر شدن تعداد آرایشگران و علاقهمندی بیشتر زنان به زیبایی و خودآرایی و در واقع به نحوی حرمت گذاشتن به خود نبود، بلکه در اقتصاد خانوادهها نیز تاثیر شگرفی داشت و صدها زن که با مشکلات اقتصادی مواجه بودند، توانستند با گذراندن دورههای آموزشی به عنوان آرایشگر حرفهای استخدام شوند. بسیاری هم به کمک وامهای حمایتی که برای زنان وجود داشت، آرایشگاههای خود را تاسیس کردند و اینگونه زمینه اشتغال را برای خود و دیگر زنان فراهم کردند.
اکنون پس از فروپاشی دولت افغانستان و به قدرت رسیدن طالبان، هرچند بسیاری از آرایشگاهها در شهرهای مختلف به دلیل تهدیدهای طالبان کارشان را متوقف کرده بودند، شماری دیگر با گذشت چندین ماه، دوباره فعالیتشان را از سر گرفتند.
کبری، زن جوانی که پس از سپری کردن دوره آموزشی و به کمک وام حمایتی، از شش سال در شهر کابل آرایشگاه زده است، به ایندیپندنت فارسی گفت: پس از آنکه طالبان دستور ممنوعیت رفتن زنان به باشگاه ورزشی و تفریحگاهها را صادر کردند، احساس کردم که آرایشگاهها نیز بهزودی تعطیل خواهند شد و از ترس اینکه طالبان روزی به محل کارم حمله نکنند و مرا با خود نبرند، آرایشگاهم را بستم.
کبری افزود: «اخیرا با دیدن اینکه برخی آرایشگاهها هنوز به کارشان ادامه میدهند، علاقهمند شده بودم دوباره کارم را شروع کنم زیرا مشکلات اقتصادی بهشدت به ما فشار میآورد، اما حالا کاملا ناامید شدم.»
کبری میگوید که او بازوی اصلی اقتصادی خانوادهاش بود زیرا همسرش دستفروش است و درآمد چندانی ندارد.
تاثیر اقتصادی کار آرایشگری زنان در خانوادههای افغانستان کاملا محسوس بود و اکنون با ممنوعیت فعالیت آنها، فشار اقتصادی بر خانوادهها تشدید خواهد شد؛ درست همانگونه که با ممنوعیت کار زنان در سازمانهای غیردولتی و بینالمللی نان از سفره هزاران خانواده افغانستانی رفت.