خوشتر ز «نان زیر کباب»
یارب کجا برم غم و درد فِراق را
اندوه بی محبتی باجناق را
ای باجناق حُسن بیا همرهی بکن
پایان بده به حق شریعت، فِراق را
دوش آمدی و وقت نشد، همسرم رسید
خاموش کرد آتش هر دو اجاق را
حیّ عَلی به خیرالعمل ای رفیق راه
مگذار منتظر من حاضر یراق را
حیّ علی الصلات نه، حی علی اللواط
بازآی و خوش به لرزه درآور اتاق را
خوشتر ز «نان زیر کباب»ی برای من
تا کی قرار شد که بمیکم سماق را؟
لب بسته از سخن بنشسته به انتظار
دارم ذخیره در دهن خود بُزاق را
حرف از سعید طوسی و رهبر که میزنند
افزون کنند در تن من اشتیاق را
هادی به باجناق من از قول من بگو
خوش دارم این معامله تا خِرتناق را
***