تا زمانی که رژیم جمهوری اسلامی به احیای پروژه توسعهطلبانهاش در منطقه امیدوار باشد، آرامش در خلیج فارس و خاورمیانه هرگز برقرار نخواهد شد. جمهوری اسلامی هنوز از این پروژه که اساسا اجراشدنی نیست، دست برنداشته و همچنان به دنبال احیا و توسعه آن است. اکنون این پرسش مطرح میشود که آیا ایران سرانجام میخواهد یک کشور عادی باشد یا خیر.
با وجود تحولات بزرگی که در غزه، سوریه و لبنان به وقوع پیوست، هنوز برای این سوال پاسخی وجود ندارد. سوریه کاملا دگرگون شد و مردم آن مخالفتشان را با پروژه جمهوری اسلامی ثابت کردند. در حال حاضر، برای همه مشخص شده که جمهوری اسلامی هیچ راهی برای بازگشت به سوریه ندارد و حضورش در سوریه پذیرفتنی نیست.
در مورد لبنان، جمهوری اسلامی جز نابودی و تباهی چیزی برای لبنان به ارمغان نیاورد و وضعیت دشوار کنونی لبنان بیانگر این واقعیت تلخ است. بخش وسیعی از لبنان از جمله حدود ۴۰ روستا در جنوب این کشور، ویران شده است. افزون بر آن، اسرائیل هنوز حاضر نیست از برخی مناطق جنوبی لبنان عقبنشینی کند و این اقدام را با امتناع حزبالله از اجرای قطعنامه شماره ۱۷۰۱ توجیه میکند.
اسرائیل اصرار دارد تا زمانی که حزبالله بهعنوان ابزاری در دست جمهوری اسلامی است و به دولت لبنان اجازه اجرای این قطعنامه را ندهد، از قلمرو لبنان عقبنشینی نخواهد کرد. با این حال، حزبالله همچنان مخالف اجرایی شدن این قطعنامه است، زیرا میداند که این اقدام به معنای خلع سلاح آن و احیای دولت لبنان است.
از سوی دیگر، واکنش عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، به اظهارات اخیر آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد، نشاندهنده اصرار جمهوری اسلامی بر ادامه پروژه سلطهطلبی در منطقه است. از پاسخ عراقچی چنین برمیآید که جمهوری اسلامی نمیخواهد به شکست جنگها و ماجراجوییهایش اذعان کند و تحولات بزرگی را که در منطقه به وقوع پیوسته است، بپذیرد.
عراقچی از پذیرش این واقعیت که رژیم جمهوری اسلامی در ۴۵ سال گذشته با دامن زدن به اختلافات مذهبی و ایجاد گروههای شبهنظامی فرقهای در عراق، سوریه، لبنان و یمن، نگرانی همه کشورهای منطقه را برانگیخت، طفره میرود. در حالی که شبهنظامیان وابسته به رژیم ایران جان هزاران بیگناه را گرفتند و منطقه را به ویرانی کشاندند. اگر انقلاب مردم سوریه علیه رژیم بعثی دمشق در ۸ دسامبر ۲۰۲۴ پیروز نمیشد و بشار اسد به مسکو فرار نمیکرد، سوریه هنوز هم داشت در آتش ماجراجوییهای جمهوری اسلامی میسوخت.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
با توجه به اصرار جمهوری اسلامی بر توسعه برنامه هستهای، عراقچی پاسخی قانعکننده برای دبیرکل سازمان ملل ندارد. بهویژه اینکه مشکل کشورهای منطقه و جهان متمدن تنها به برنامه هستهای ایران که همیشه از آن بهعنوان ابزاری برای تهدید کشورهای منطقه و جهان استفاده میشود، محدود نیست. مشکل اصلی نحوه رفتار جمهوری اسلامی با کشورهای منطقه است. رژیم جمهوری اسلامی از آغاز تاسیس، به برافروختن آتش درگیریهای مذهبی مصمم بود و در همین چارچوب با عراق وارد جنگ شد. سپس درصدد کنترل لبنان و تبدیل آن به یک مستعمره برآمد.
اظهارات عراقچی مبنی بر اینکه تهران به دنبال دستیابی به سلاح هستهای نیست و اینکه علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، بر مسالمتآمیز بودن برنامه هستهای ایران تاکید دارد، پاسخی قانعکننده به سخنان گوترش نیست. در دنیایی که جمهوری اسلامی نمیتواند فعالیت غنیسازی اورانیومش را پنهان کند، هیچکس با چنین صحبتهایی فریب نمیخورد.
جمهوری اسلامی باید از تجریبات گذشته درس بگیرد و به این واقعیت اذعان کند که سرمایهگذاری در برنامه هستهای، مانند سرمایهگذاری در ایجاد گروههای شبهنظامی فرقهای در منطقه، اثر معکوس دارد و در نهایت به ضرر رژیم تمام میشود. درست همانطور که شکست شبهنظامیان در لبنان و سوریه ضربه سختی به جمهوری اسلامی زد. بنابراین عراقچی باید به سخنان دبیرکل سازمان ملل در داووس، بیشتر میاندیشید.
آنتونی گوترش گفت: «باید ایران با روشن کردن این امر که برای تولید سلاح هستهای تصمیمی ندارد، اولین گام را در جهت بهبود روابط با کشورهای منطقه و ایالات متحده بردارد». او افزود: «گام اول را باید ایران بردارد، زیرا اگر چنین نشود، جهان با خطر تشدید تنش مواجه میشود.»
دبیرکل سازمان ملل گفت: «امیدوارم مقامهای جمهوری اسلامی به همه ثابت کنند که به دنبال تولید سلاح هستهای نیستند. افزون بر آن، باید جمهوری اسلامی برای برقراری روابط سازنده با سایر کشورهای منطقه و ایجاد یک سیستم امنیتی جدید که به حاکمیت و استقلال همه کشورها احترام بگذارد، تلاش کند.»
گوترش خاطرنشان کرد که چنین اقدامی میتواند مسیر ادغام ایران در اقتصاد جهانی را هموار کند.
البته جمهوری اسلامی نمیتواند تنها با چنین اظهارنظر، جاهطلبی خود برای داشتن سلاح هستهای را انکار کند؛ بهویژه اینکه رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در داووس گفت: «ایران با شتاب بسیار مشغول افزایش غنیسازی اورانیوم به سطوح نزدیک به استفاده نظامی است».
از اظهارات وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی چنین برمیآید که جمهوری اسلامی همچنان دچار توهم است و برای تغییر رویکردش تصمیمی ندارد. رهبران جمهوری اسلامی هنوز بر این باورند که بقای رژیم جمهوری اسلامی در گرو سیاست صدور انقلاب، یا به عبارت دیگر، صدور بحرانهای داخلی به خارج از مرزهای ایران است. با این حال، تلاشهای جمهوری اسلامی برای ایجاد گروههای شبهنظامی و بحرانآفرینی در کشورهای منطقه، نهتنها در روابط دوجانبه تاثیر منفی گذاشت، بلکه ایران را بهشدت در انزوا قرار داد و به اقتصاد آن آسیب بسیاری رساند.
در فرجام میتوان گفت بهرغم تحولات اخیر در خاورمیانه و بر باد رفتن توهمات رهبران جمهوری اسلامی برای سلطه بر منطقه، جمهوری اسلامی هنوز هم از تبدیل شدن به یک کشور عادی امتناع میورزد. این در حالی است که لبنان از کنترل جمهوری اسلامی رهایی یافت و با انتخاب رئیسجمهوری جدید، راهش را از رژیم ایران جدا کرد. سوریه هم به آزادی دست یافت، در حالی که همه نگاهها متوجه عراق است که چه زمانی میتواند به آزادی دست یابد.
پرسش مهمی که مطرح میشود، این است که جمهوری اسلامی چه وقت به این امر اذعان خواهد کرد که میان شعار و حقیقت تفاوت بسیاری وجود دارد. اگر با شعار و توهم چیزی ساخته میشد، اتحاد جماهیر شوروی هم بهعنوان ابرقدرتی در جهان باقی میماند.
درسی که از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی میتوان آموخت، این است که با موشک و شبهنظامیان فرقهای مانند گروههایی که جمهوری اسلامی در لبنان و نقاط دیگر منطقه ایجاد کرده است، نه میتوان کشوری ساخت و نه میتوان بقای رژیمی را تضمین کرد.
برگرفته از روزنامه العرب