پاسخ به اسرائیل ماجراجویی خطرناکی است که جمهوری اسلامی از عواقب آن می‌ترسد

نتانیاهو برای فراهم شدن فرصت تصفیه‌حساب لحظه‌شماری می‌کند

تصویری از قاسم سلیمانی، اسماعیل هنیه و فواد شکر در جاده منتهی به فرودگاه بیروت. عکس از  19dey.com

شکی نیست که جمهوری اسلامی ایران و حزب‌الله لبنان متحمل دو ضربه دردناک شده‌اند: اول، ترور اسماعیل هنیه، رییس دفتر سیاسی حماس، در مهمانسرای سپاه پاسداران در قلب تهران، و دوم، ترور فواد شکر، بلندپایه‌ترین فرمانده نظامی حزب‌الله که در بیروت کشته شد. آنچه این رخداد را دردناک‌تر کرد این بود که فواد شکر نه‌تنها در حومه جنوبی بیروت، که در قلب مربع امنیتی آن یعنی در محله «هارت هریک» ترور شد. این محله مقر اصلی حزب‌الله است و رهبران این حزب با خانواده‌های‌شان در خانه‌های امن و پناهگاه‌های زیرزمینی آن زندگی می‌کنند.

درواقع، بامداد ۱۰ مرداد ۱۴۰۳ در بیروت و تهران نقطه عطفی را رقم خورد، به‌ویژه اینکه دو پایتخت یادشده با توجه به ادامه جنگ غزه و پیامدهای خطرناک آن در شرایطی بسیار حساس قرار دارند. ایالات متحده، که می‌داند جنگ بیش از حد طولانی شده است و اسرائيل به‌دلیل ناتوانی در بازگرداندن گروگان‌های باقی‌مانده، که بیشترشان افراد دوتابعتی‌اند، سردرگم است، می‌کوشد برای توقف جنگ و جلوگیری از افزایش وخامت اوضاع در نوار غزه کاری کند. در طول ۱۰ ماه گذشته، اسرائيل آسیب بسیاری به حماس رساند و آن را به‌شدت ضعیف کرد، اما در حذف کامل آن با شکست مواجه شد. شکی نیست که حماس متحمل خسارت‌های سنگینی شد و همه اهداف و آرزوهایش بر باد رفت، در مقابل، دولت نتانیاهو نیز قادر به تحقق کامل هیچ هدف مشخصی نشد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

اهداف و خواسته‌های حماس که در گذشته بر لزوم پایان اشغال کرانه باختری و آزادی قدس متمرکز بود، اکنون به آزادی اسیران فلسطینی، برقراری آتش‌بس و تسهیل رفت‌وآمد فلسطینیان بین شمال و جنوب نوار غزه محدود شده است. به عبارت دیگر، عمده‌ترین خواسته کنونی حماس توقف کشتار اسرائیل در نوار غزه است. از سوی دیگر، اسرائيل هم تا کنون نتوانسته است دو هدف عمده و اساسی‌اش، یعنی نابودی کامل حماس و تبدیل نوار غزه به مکانی سکونت‌ناپذیر، را محقق کند. هدف اصلی تل‌آویو از کشتار و ویرانی ۱۰ ماه گذشته این بود که تهدید غزه را برای همیشه پایان دهد. به همین دلیل، بدون توجه به عواقب ناشی از کشتار و خشونت، مصمم به ادامه جنگ است، زیرا توقف جنگ پیش از تحقق اهداف اعلام‌شده براساس خوانش اسرائيل از «روز بعد از جنگ»، نشان‌دهنده شکست آن است. بنابراین، بعید به‌ نظر می‌رسد که تاریخ ۱۵ اوت برای مهار اسرائيل در نوار غزه و جلوگیری از ماجراجویی جمهوری اسلامی ایران در لبنان، سوریه، عراق و یمن تعیین‌کننده باشد.

ارزیابی ما این است که هنوز شرایط انعقاد توافقی برای تبادل زندانیان و برقراری آتش‌بس ۴۵ روزه فرانرسیده است. دولت جو بایدن برای مقابله با بنیامین نتانیاهو، که عملا از کنترل خارج شده است، در ضعیف‌ترین سطح قرار دارد. همچنان، جمهوری اسلامی و گروه‌ نیابتی آن در لبنان (حزب‌الله) در قله تشدید تنش گیر افتاده‌اند. رژیم ایران و حزب‌الله برای نخستین بار با چالش تبلیغات مربوط به ترور اسماعیل هنیه و فواد شکر مواجه شده‌اند. به‌نظر می‌رسد جمهوری اسلامی توان ماجراجویی و وارد کردن ضربه‌ای تحقیرآمیز به اسرائیل را ندارد، زیرا تهران می‌داند که نتانیاهو منتظر فرصتی است که با حزب‌الله لبنان و با جمهوری اسلامی در سوریه و عراق تصفیه‌حساب کند. از این رو، پاسخ جمهوری اسلامی به اسرائيل ماجراجویی خطرناکی خواهد بود، به‌ویژه اینکه نتانیاهو به‌دنبال تشدید تنش و طولانی شدن جنگ در منطقه است. در حال حاضر، بنیامین نتانیاهو برای اینکه جمهوری اسلامی یا حزب‌الله مرتکب اشتباه شوند لحظه‌شماری می‌کند تا بتواند جنگ گسترده‌ای را در منطقه آغاز کند.

پرسشی که در این میان مطرح می‌شود این است که چگونه می‌توان به جمهوری اسلامی و گروه نیابتی‌اش در لبنان کمک کرد تا از یک سو از ماجراجویی بپرهیزند و از سوی دیگر حیثیت و آبرویشان را حفظ کنند؟

برگرفته از روزنامه النهارالعربی

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه