آیا اسرائيل به دنبال کشاندن پای جمهوری اسلامی به جنگ است؟

اسرائيل با اجرای عملیات ترور در بیروت و تهران و حمله به بندر حدیده، تصمیم گرفت دشمنانش را به میدان جنگ علنی بکشاند

مراسم تشییع اسماعیل هنیه، رهبر پیشین حماس، تهران، ۱۱ مرداد ۱۴۰۳ــ عکس از AFP

با ترور فواد شکر، فرمانده نظامی حزب‌الله، در خانه‌اش در حومه جنوبی بیروت و کشتن اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس، در مهمانسرای سپاه پاسداران در تهران‌ــ اگرچه تل‌آویو مسئولیت این ترور را رسما به عهده نگرفته است‌ــ اسرائیل جنگ خونین و ویرانگر در نوار غزه و جنگ فرسایشی در امتداد مرزش با لبنان را به مرحله‌ جدیدی وارد کرد.

اسرائیل با این اقدام، به دشمنان و مخالفانش هشدار داد که وضعیت حاکم بر روند درگیری که از زمان حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس موسوم به «عملیات طوفان‌الاقصی» جریان داشت، دیگر ادامه نخواهد یافت و اگر شما خواهان جنگی علنی و تمام‌عیارید، اسرائیل برای رفتن به سمت آن آماده است، در غیر این‌ صورت، بهتر است به دنبال راه‌حلی برویم که «آرامش را به سراسر منطقه بازگرداند».

اسرائیل قبل از این دو ترور تاثیرگذار، در پاسخ به حمله موشکی حوثی‌ها به تل‌آویو که به کشته شدن یک شهروند اسرائيلی بلاروس‌تبار و مجروح شدن ۱۰ نفر دیگر منجر شد، هواپیماهای جنگی‌اش را برای بمباران و نابودی تاسیسات بندر حدیده به نقطه‌ای دورافتاده در یمن فرستاد. در واقع با شروع حمله به بندر حدیده، روند جدیدی در رفتار اسرائیل متبلور شد؛ زیرا نه حمله حوثی‌ها اولین حمله در نوع خود علیه اسرائیل و منافع آن بود، نه موشک شلیک‌شده به روستای مجدل شمس در بلندی‌های جولان که به کشته شدن ۱۲ کودک منجر شد، در این جنگ ۱۰ ماهه منحصربه‌فرد به شمار می‌رفت. اسماعیل هنیه هم که مذاکرات آتش‌بس در نوار غزه و برقراری صلح در منطقه را رهبری و نظارت می‌کرد، برجسته‌ترین چهره نظامی در میدان نبرد محسوب نمی‌شد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

همان‌طور که زویکا هایموویچ، افسر نیروهای احتیاط و ذخیره اسرائیل، می‌گوید، رخدادهای اخیر همه طرف‌های متخاصم را در یک نقطه عطف «بحران جنگ» یا «حل‌وفصل» قرار داد. پس از عملیات ترور در بیروت و تهران و حمله گسترده‌ به بندر حدیده یمن که یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائيل، درباره آن گفت «همه خاورمیانه آتشی را که در یمن شعله‌ور شد، دیدند»، جنگ‌های فرسایشی نمی‌تواند ادامه یابد.

رخدادهایی از این دست اجازه نمی‌دهند چرخ به عقب برگردد، زیرا معادله قبلی در جبهه جمهوری اسلامی در تهران، بیروت و صنعا به هم خورده و همان‌گونه که رهبران اسرائيل ادعا می‌کنند، اسرائيل وارد بحرانی شده است که خود آن را نمی‌خواهد. در حالی که اسرائيل پیوسته تاکید می‌کند خواهان جنگ علنی و گسترده نیست، دشمنان اسرائيل در تهران هم نه‌تنها بر لزوم خودداری از جنگ تاکید می‌کند، بلکه درباره وقوع چنین جنگی هشدار می‌دهند.

جمهوری اسلامی و گروه‌های نیابتی‌ آن تهدید می‌کنند هر دست خارجی یا داخلی را که به سمت مقاومت (حزب‌الله) دراز شود، قطع خواهیم کرد. این در حالی است که از آغاز درگیری در منطقه، ایالات متحده اعلام می‌کند که سیاستش در قبال تحولات خاورمیانه مبتنی بر محدود کردن درگیری در نوار غزه، تلاش برای دستیابی به راه‌حل پایدار و جلوگیری از گسترش دامنه جنگ همه‌جانبه به لبنان و منطقه است.

با این حال، اسرائيل با ترور اخیر، پا را از چارچوب تعیین‌شده فراتر گذاشت. اسرائيل از ژوئن گذشته، ترور رهبران حزب‌الله را شروع کرد و در مدتی کوتاه، بیش از ۳۵۰ نفر از رهبران برجسته و فرماندهان ارشد حزب‌الله را ترور کرد. سپس فواد شکر، فرمانده ارشد حزب‌الله را در بیروت هدف قرار داد. در یمن، اسرائيل پیش از حمله هوایی کوبنده به حوثی‌ها در بندر حدیده یمن، مدت‌ها منتظر نتایج پاسخ‌های‌ دفاعی ناوگان آمریکایی و اروپایی بود. اما اسرائيل با حمله به تهران، راه گفت‌وگو و سازش را بست و صلح را نابود کرد.

برخلاف یحیی سنوار که نماد افراط‌گرایی و جنگ محسوب می‌شود، اسماعیل هنیه به گفت‌وگو و سازش گرایش داشت، با این حال، اسرائيل تصمیم گرفت هنیه را که برای شرکت در مراسم تحلیف رئیس‌جمهوری جدید جمهوری اسلامی به تهران آمده بود و در مهمانسرای سپاه پاسداران به سر می‌برد، ترور کند.

عملیات ترور و زمان و مکان آن از محاسبات چشم‌انداز اسرائیل به رهبری نتانیاهو که پس از یک سخنرانی تحسین‌برانگیز در کنگره آمریکا بازگشت، خارج نیست، بلکه در محور دیدگاه بن‌گوریون، بنیان‌گذار اسرائيل، قرار دارد که معتقد است تل‌آویو در جنگ‌های طولانی‌مدت ناتوان است. بر پایه این نظریه، اسرائیل در بازه زمانی بین ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۳ به میدان جنگ‌های برق‌آسای متعددی وارد شد و حتی در حمله به لبنان در سال ۱۹۸۲، توانست سازمان آزادی‌بخش فلسطین را در جنگی که سه ماه طول کشید، از خاک لبنان بیرون کند.

اکنون در حالی که اسرائيل در جنگی آشکار در سرزمین غزه و درگیری روزانه در کرانه باختری، نبرد فرسایشی در مرزهای لبنان و جنگ با گروه‌های نیابتی رژیم جمهوری اسلامی در عراق و یمن قرار دارد، برای نخستین سالگرد حمله هفتم اکتبر حماس آماده می‌شود.

قواعد درگیری کنونی نه با تئوری بن‌گورین همخوانی دارد، نه با وضعیت جاری و آینده اسرائیل متناسب است و نه می‌تواند با جاه‌طلبی‌های نتانیاهو و درگیری‌های سیاسی داخلی‌اش تلاقی کند.

اسرائيل با اجرای عملیات ترور در بیروت و تهران و حمله به بندر حدیده، تصمیم گرفت دشمنانش را به میدان جنگ علنی بکشاند. در مقابل، جمهوری اسلامی و حزب‌الله هشدار دادند که حمله تلافی‌جویانه انجام خواهند داد. اکنون در حالی که جهان منتظر ماهیت این انتقام است، این پرسش مطرح می‌شود که آیا پاسخ رژیم ایران به اسرائيل همان‌طور که دیمیتری مدودف، معاون رئیس شورای امنیت روسیه، می‌گوید سرآغاز یک جنگ جهانی خواهد بود؟ یا اینکه رژیم ایران پاسخ محدودی خواهد داد که مسیر پایان دادن به وضعیت موجود را در قالب توقف جنگ در نوار غزه و حل‌وفصل در مرز لبنان فراهم می‌کند؟

برگرفته از ایندیپندنت عربی

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

© IndependentArabia

بیشتر از دیدگاه