جمهوری اسلامی کشورهای حوزه خلیج فارس را هدف قرار خواهد داد؟

واقعیت نامطلوب امروز این است که اسرائیل در حال جنگ با جمهوری اسلامی است و بسیاری از طرف‌ها از جمله واشینگتن هشدار می‌دهند که جنگ از کنترل خارج خواهد شد

تاسيسات نفتی عربستان سعودی در استان بقیق‌ــ عکس از saudipedia

وقتی کارشناسان و گزارشگران ایرانی اعلام کردند که در صورت حمله اسرائیل به تاسیسات نفتی مهم ایران، کشورهای حوزه خلیج فارس از جمله عربستان سعودی هدف قرار خواهند گرفت، احتمال تشدید و خطرناک‌تر شدن بحران بیشتر شد. البته اظهارات یادشده درباره گسترش دامنه درگیری رسمی نبود، اما جهان نمی‌تواند چنین اظهاراتی را نادیده بگیرد؛ به‌ویژه اینکه با گذشت هر روز بر وخامت بحران پیش رو افزوده می‌شود. جنگ بین اسرائیل و حماس در نوار غزه آغاز شد، سپس پای حزب‌الله را به میدان نبرد کشاند و اکنون جهان منتظر رویارویی دو قدرت بزرگ منطقه‌ای، یعنی جمهوری اسلامی و اسرائیل، است.

پرسش مهمی که در این میان مطرح می‌شود، این است که آیا جمهوری اسلامی ایران واقعا چنین اقدام مخاطره‌آمیزی انجام خواهد داد و کشورهای حوزه خلیج فارس را هدف قرار می‌دهد؟ البته حمله سپتامبر ۲۰۱۹ را نمی‌توان فراموش کرد. در آن زمان تاسیسات نفتی بقیق عربستان سعودی هدف حمله قرار گرفت اما ایران دخالت در این حمله را رد کرد و حوثی‌ها مسئولیت آن را بر عهده گرفتند. با این حال اثر انگشت تهران در این جنایت همچنان دیده می‌شد. این حمله، پنج درصد از عرضه نفت جهان را متوقف کرد و قیمت‌ها به مدت چند روز ۱۰ درصد افزایش یافت.

بعدها قاسم سلیمانی، فرمانده وقت سپاه قدس، به دنبال جبران این امر برآمد و گفت آنچه رخ داد اشتباهی بود که نباید انجام می‌شد. او افزود که آماده است برای ترمیم روابط با عربستان سعودی به ریاض برود. سه ماه بعد، آمریکایی‌ها سلیمانی را در واکنش به حمله‌ای که به پایگاه آمریکایی در عراق طراحی کرده بود، کشتند.

البته حمله به منطقه نفتی بقیق در عربستان سعودی یک مورد نادر در تاریخ روابط دو کشور محسوب می‌شود. جمهوری اسلامی ایران از زمان پایان جنگ با عراق در دهه ۱۹۸۰، از گشودن جبهه علیه کشورهای همسایه در حاشیه خلیج فارس خودداری کرد، اما روابطش با همسایگان همچنان با چالش‌های گذرا و فعالیت‌های خرابکارانه همراه بود تا اینکه توافقی بسیار مهم میان دو همسایه در پکن منعقد شد.

به باور من، با وجود ابعاد خطرناک گسترش دامنه جنگ و پیامدهای مخاطره‌آمیز آن، بعید است که در صورت حمله اسرائیل به ایران، جمهوری اسلامی تاسیسات نفتی کشورهای حوزه خلیج فارس را هدف قرار دهد. در گذشته، رویدادی مشابه به وقوع پیوست که به درس عبرتی در تاریخ منطقه بدل شد. در جریان جنگ ایران و عراق، جمهوری اسلامی برای تشدید فشار بر صدام، به نفتکش‌‌های کویت حمله کرد، اما نتیجه برخلاف تصور تهران از آب درآمد. کویت فورا به ایالات متحده متوسل شد و آمریکا عملیات نظامی را آغاز کرد که به ویرانی مراکز صادرات نفت ایران منجر شد. این اقدام سرانجام جمهوری اسلامی را در سال ۱۹۸۸ به تسلیم شدن و توقف جنگ واداشت.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

علاوه بر آن، جمهوری اسلامی با آغاز ماجراجویی در خلیج فارس پای نیروهای آمریکایی را به منطقه کشاند و باعث شد حضور نظامی‌‌ آمریکا در خلیج فارس ادامه یابد. بنابراین، اقدام جمهوری اسلامی ایران در هدف قرار دادن کشورهای حاشیه خلیج فارس ابعاد خطرناک و متعددی دارد که اولین آن گسترش دامنه حملات به خود ایران است، زیرا این کشورها بدون شک از خود دفاع خواهند کرد.

از سوی دیگر، چین برای جمهوری اسلامی اهمیت ویژه‌ای دارد، زیرا بیشترین درآمد تهران از چین تامین می‌شود و حمله به تاسیسات نفتی عربستان سعودی به اقتصاد چین آسیب می‌رساند. چین بیش از دو میلیون بشکه نفت در روز از عربستان سعودی وارد می‌کند، از این‌ رو عرضه توقف نفت و افزایش بهای آن، اقتصاد چین را به‌شدت در معرض خطر قرار می‌دهد. علاوه بر این، چین ضامن توافق پکن بین ریاض و تهران است. همچنین در صورت اقدام به حمله به تاسیسات نفتی کشورهای حاشیه خلیج فارس، جمهوری اسلامی، کشوری سرکش محسوب می‌شود که منافع جهان را به خطر می‌اندازد و این امر می‌تواند هدف قرار دادن آن را توجیه کند.

همه می‌دانند که جمهوری اسلامی روزهای سختی را می‌گذراند و با چالش‌های بی‌سابقه‌ای مواجه است. این رژیم برنامه‌اش را بر پایه ایجاد کمربندی از «گروه‌های نیابتی» بنا گذاشت که در توازن قدرت با اسرائیل نقش بازدارنده‌ ایفا کنند. اما پس از نابودی توانمندی‌های حماس و حزب‌الله، این زنجیره دفاعی خارجی به طرزی گیج‌کننده و شگفت‌انگیز از هم گسست و جمهوری اسلامی مستقیم در معرض تهدید قرار گرفت. امروز اسرائیل از مرحله جدیدی از جنگ و اهدافی در داخل ایران، از جمله تاسیسات هسته‌ای، نفتی، نظامی و دولتی صحبت می‌کند.

به‌ نظر می‌رسد اسرائیل قصد حمله مستقیم به ایران و تهدید رژیم آن را دارد و به تضعیف جمهوری اسلامی اکتفا نخواهد کرد. این تصمیم تحولی بزرگ و خطرناک است زیرا به‌رغم اینکه بسیاری از کشورهای منطقه ممکن است با ایده کوتاه کردن دست جمهوری اسلامی‌ــ که منطقه را به آشوب کشانده است‌ــ مخالف نباشند، از تشدید جنگ و تلاش برای سرنگونی رژیم ایران حمایت نمی‌کنند. سرنگونی رژیم اساسا تهدیدی برای همه دولت‌های منطقه است، زیرا فروپاشی رژیم به چنان هرج‌ومرج و آشفتگی منجر می‌شود که پیامدهای آن از مرزهای ایران فراتر می‌رود و آینده همگان را به‌خطر می‌اندازد.

واقعیت نامطلوب امروز این است که اسرائیل در حال جنگ با جمهوری اسلامی است و بسیاری از طرف‌ها از جمله واشینگتن هشدار می‌دهند که جنگ از کنترل خارج خواهد شد. در سناریو اول، ممکن است جمهوری اسلامی با حمله به کشورهای حوزه خلیج فارس، دامنه جنگ را گسترش دهد و بحران را به خارج صادر کند. در سناریو دوم و در صورت شکست اسرائيل و قرار گرفتن آن در معرض خطر، ایالات متحده جز ورود به میدان جنگ چاره‌ای دیگری ندارد. در سناریو سوم، ممکن است اسرائيل که برتری اطلاعاتی و نظامی خود را ثابت کرده است، در سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی موفق شود.

اگرچه تمامی موارد یادشده احتمالاتی دست‌نیافتنی به نظر می‌‌رسند، عملی شدن آن‌ها ناممکن هم نیست؛ به‌ویژه اینکه بعید بود اسرائیل به مدت یک سال به عملیات نظامی در غزه ادامه دهد، اما تل‌آویو موفق شد این ماموریت دشوار را انجام دهد. حذف رهبران حزب‌الله هم تا چند هفته پیش چیزی فراتر از تصور به نظر می‌رسید، اما این پندار در زمانی بسیار کوتاه به واقعیت تبدیل شد.

برگرفته از روزنامه الشرق‌الاوسط

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه