کمتر از چهار سال پس از آنکه علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی گفت، «دونالد ترامپ به زبالهدان تاریخ پیوست»، او با پیروزی در یکی از حساسترین انتخابات آمریکا و بالاترین آرای الکترال در تاریخ روسای جمهور جمهوریخواه به عنوان چهلوهفتمین رئیسجمهوری ایالات متحده در راه بازگشت به کاخ سفید است.
باوجود اینکه دونالد ترامپ در دور نخست ریاستجمهوری بارها به امکان مذاکره با تهران اشاره کرد، علی خامنهای به مذاکرات علنی روی خوش نشان نداد و بر «نه جنگ، نه مذاکره» پافشاری کرد.
خامنهای در مرداد ۱۳۹۷، دو ماه پس از خروج آمریکا از برجام تاکید کرد، «اگر بر فرض محال قرار بود با آمریکا مذاکره کنیم، با این دولت هرگز مذاکره نمیکنیم و همه بدانند مذاکره با ترامپ ممنوع است.» او یک سال بعد، پادرمیانی شینزو آبه، نخستوزیر وقت ژاپن را که به تهران آمده بود بینتیجه گذاشت و گفت هیچ پاسخی برای پیام ترامپ ندارد و سرانجام پس از کشته شدن قاسم سلیمانی، ترامپ را با وعده «انتقام سخت» تهدید کرد.
اکنون باوجود اینکه بهنظر میرسد، در روند بر سر کار آمدن ناگهانی دولت پزشکیان و چهرههایی آشنا مانند محمدجواد ظریف، احتمال بازگشت ترامپ نیز در نظر گرفته شده بود، تحولات چهار سال اخیر و بهویژه پس از هفتم اکتبر به گونهای بوده است که تکرار استراتژی «نه جنگ، نه مذاکره» را بدون امتیازدهی تهران دشوار میکند.
تحولات چهار سال اخیر
جمهوری اسلامی همین حالا تهدید «وعده صادق ۳» را روی میز دارد که در پی دو دور حملات نظامی متقابل اسرائیل و ایران مطرح شده است. هرچند عملی نشدن تهدیدهای مقامات جمهوری اسلامی سابقهدار است، سطح تنشها بین ایران و اسرائیل به اندازهای است که انواعی از برخوردهای مستقیم یا غیرمستقیم در آینده نزدیک یا میانمدت را اجتناب ناپذیر میکند. در چنین شرایطی آمریکا به عنوان متحد اسرائیل در کنار آن قرار میگیرد. به بیان دیگر، اکنون باید در محاسبات معادله «نه جنگ، نه مذاکره»، فاکتور اسرائیل را نیز در نظر گرفت.
تحولی دیگر که پس از حمله هفتم اکتبر حماس به اسرائیل اتفاق افتاد، تضعیف بازوهای نیابتی جمهوری اسلامی در منطقه در مقایسه با زمانی است که دولت نخست ترامپ بر سر کار بود. ترامپ در دیماه ۱۳۹۸، قاسم سلیمانی، رهبر معنوی این گروهها را حذف کرد و اکنون در شرایطی به کاخ سفید بازمیگردد که حماس و حزبالله با از دست دادن تقریبا همه فرماندهان میدانی و تاثیرگذار خود در ضعیفترین وضعیت سالهای اخیر قرار دارند. وضعیتی که دستکم در آیندهای کوتاه مدت و میانمدت، نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی را تحت تاثیر قرار میدهد.
جمهوری اسلامی همواره از گروههای شبهنظامی تحت حمایت خود به عنوان ابزاری برای تنظیم مناسبات با آمریکا استفاده کرده است و تضعیف این گروهها، قدرت مانور جمهوری اسلامی را محدودتر میکند.
همچنین در مدت چهار سال ریاست جمهوری جو بایدن، برنامه هستهای جمهوری اسلامی بهطور قابل ملاحظهای پیشرفت داشت و میزان ذخایر اورانیوم غنیشده به گواه بسیاری از کارشناسان و مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی توجیه غیرتسلیحاتی ندارد. تهران با همکاری لابی فعال خود در آمریکا و همکاری دولت بایدن، در این مدت بابت توسعه تردیدآمیز برنامه هستهای با تهدید جدی مواجه نشد و حتی توانست نفت بیشتری نیز بفروشد، اما دونالد ترامپ اخیرا بارها تاکید کرده است که مانع هستهای شدن جمهوری اسلامی میشود.
از سوی دیگر، خیزش سراسری مردم ایران علیه جمهوری اسلامی در سال ۱۴۰۱ در پی اعتراضات متناوب دهه اخیر، سطح نازل مشروعیت نظام را در جامعه بینالمللی آشکارتر کرده است که بر نوع برخورد دولت جدید ترامپ با جمهوری اسلامی نیز تاثیرگذار است.
سوابق مذاکره ضمن تهدید
در ۳۵ سالی که خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی است، با شش رئیسجمهوری ایالات متحده مواجه بوده است. اما هیچ یک از آنها به اندازه دونالد ترامپ برای او جنبه شخصی پیدا نکردهاند. رهبر جمهوری اسلامی نگاه بالا به پایین و ادبیات تحکمآمیز او را نمیپسندد و از آن مهمتر ترامپ «سردار عزیز» خامنهای را از میان برداشته است.
با این حال، در کارنامه ۴۵ ساله خصومتورزی جمهوری اسلامی با ایالاتمتحده، نرمش حین لفاظی سابقهای طولانی دارد. از مکفارین در دوران روحالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی که آمریکا را «شیطان بزرگ» و «جنایتکار»ی لقب داده بود که «نمیتواند هیچ غلطی بکند»؛ تا جانشین او علی خامنهای، که در اواخر دهه ۶۰ تعامل با آمریکا را به «آدم شدن» آن مشروط کرد، اما در دهه ۸۰ درحالی که ایران در فهرست محور شرارت آمریکا قرار گرفت، نمایندگانش (نخست درباره افغانستان و سپس در مورد عراق) با آمریکاییها پای میز مذاکره و همکاری نشستند. در همان زمان، موضع علنی خامنهای این بود که مذاکره با آمریکا خلاف «مصالح و امنیت ملی» است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
لحن او در سالهای منتهی به توافق هستهای نیز به «مصلحت» مذاکره با «شیطان» برای رفع شر تغییر کرد. پس از لغو تحریمها، مذاکره با آمریکا «سم مهلک» شد، در دولت ترامپ «جنگ نمیشود و مذاکره هم نمیکنیم» جایگزین شد و در دولت بایدن دوباره مذاکرات آغاز شد.
دولت دوم ترامپ با احتمال بازگشت سیاست فشار حداکثری در حالی آغاز میشود که بهنظر نمیرسد علی خامنهای بخواهد بهسادگی از «نه جنگ، نه مذاکره» دست بکشد.
رهبر جمهوری اسلامی یک روز پس از پیروزی ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری، با اعضای خبرگان جلسه داشت اما در این نشست هیچ اشارهای به مهمترین موضوعی که برای ماهها ذهن ایرانیان و جهان را مشغول کرده بود، نکرد.
عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی پیشتر گفته بود، انتخابات آمریکا ممکن است تاکتیکهای نظام را تغییر دهد، در واکنش به پیروزی ترامپ از احترام به رای مردم سخن گفت و در اکس نوشت: «مردم آمریکا تصمیم خود را گرفتهاند و ایران به حق آنها برای انتخاب رئیسجمهور مورد نظرشان احترام میگذارد.» او همچنین، باوجود وعده «انتقام سخت» خامنهای، منکر طرح توطئه ترور ترامپ شد که آمریکا گزارش داده است.
سخنگوی وزارت خارجه هم ابراز امیدواری کرد انتخابات آمریکا «فرصتی برای بازبینی سیاستهای گذشته باشد.»
همزمان، چهرههایی مانند، علی لاریجانی، رئیس پیشین مجلس شورای اسلامی کوشیدند پیروزی ترامپ را کم اهمیت نشان دهند که همگی نشان از تلاش برای آرام کردن فضا دارد.
اجرایی شدن بخشی از شروط ۱۲گانه
دولت نخست ترامپ برای توافق با جمهوری اسلامی ۱۲ شرط را پیش روی تهران گذاشته بود که پس از هفتم اکتبر، بخشی از این شروط مانند توقف حمایت از حماس و حزبالله تا حدودی اجرا شده است. این دو گروه شبه نظامی با از دست دادن فرماندهان ارشد خود در موقعیت ضعیفی قرار دارند و مجراهای کمکرسانی تهران به آنها مانند گذشته گسترده نیست.
یکی دیگر از این شرطها، خروج نیروهای مورد حمایت جمهوری اسلامی از سوریه بود که در حال حاضر در نتیجه ادامه حملههای اسرائیل و هدف گرفته شدن مکرر مقامات و نیروهای سپاه، قسمتی از آن عملیاتی شده و تهران برخی از فرماندهان و نیروهای مهم خود را فراخوانده است.
شرط دیگر درباره پشتیبانی نکردن از گروههای شبهنظامی شیعه در عراق و یمن بود. در حال حاضر میزان نفوذ جمهوری اسلامی در عراق در مقایسه با دولت نخست ترامپ کاهش یافته است. درباره حوثیها، گروه شبهنظامی مورد حمایت جمهوری اسلامی در یمن نیز که در یک سال اخیر سرگرم حملهها به کشتیها در دریای سرخ بودند، حملههای گروههای ائتلاف به مواضع آنها ادامه دارد.
دولت ترامپ در یکی دیگر از شرطها خواستار بازگشت همه شهروندان آمریکایی زندانی در ایران بود که آن تا حدود زیادی محقق شده است.
البته بخش دیگری از شروط ۱۲گانه دولت نخست ترامپ، شامل مساله هستهای و موشکی یا حمایت کلی نیروی قدس از «تروریسم» نه تنها حل نشده باقی ماندهاند بلکه پیشرفت قابل توجهی هم در توسعه این برنامهها انجام شده است. شرط دیگری نیز که به پرهیز از تهدید همسایگان اشاره داشت، درباره عربستان سعودی و امارات متحده عربی عملیاتی شد، اما درباره اسرائیل به سطح درگیری مستقیم نظامی رسیده است.
اکنون دولت دوم ترامپ در شرایطی بر سر کار میآید که بخشی از فهرست خواستههایش درباره جمهوری اسلامی تا حدودی اجرایی شده و از سوی دیگر متحدان اروپایی که در دولت نخست با او همراهی نکردند اکنون بیش از قبل نگران تهدیدهای تهران هستند.
دونالد ترامپ در مصاحبهها و سخنرانیهای انتخاباتی خود بارها تاکید کرد به دنبال جنگ نیست. او به اینکه دولت نخستاش آغازگر هیچ جنگی نبود میبالد و تاکید دارد که به عنوان اولین اقدامات به جنگ روسیه اوکراین و جنگ در خاورمیانه پایان میدهد. برای دولت دوم ترامپ، آمریکا و مردم آمریکا بیش از پیش در اولویت هستند. او میخواهد اقتصاد را سروسامان دهد و بحران مرزی را حل کند تا حدود ۷۵ میلیون آمریکایی که دوباره به او اعتماد کردند، به انتخاب خود ایمان بیاورند و از خود میراثی جاودان به یادگار بگذارد.
هرچند پرهیز از جنگ میتواند وجه مشترک رویکرد ترامپ با بخش اول استراتژی «نه جنگ، نه مذاکره باشد». اما اکنون بازیگر سومی هم در صحنه حضور دارد که جمهوری اسلامی را پس پرده هفتم اکتبر میبیند و بهنظر نمیرسد به سادگی از آن عبور کند.
جمهوری اسلامی در دورههایی به «صبر استراتژیک» پناه برده و شاید بخواهد «وعده صادق ۳» را هم ذیل آن تعریف کند، اما موضوعاتی نظیر انباشت ذخایر اورانیوم غنی شده با خلوص بالا یا موشکهای بالستیک، مسائلی نیستند که دولت ترامپ، مانند دولت بایدن چشم خود را روی آن ببندد.
از همین رو، تهران از همین حالا مذاکره را آغاز کرده و روز چهارشنبه میزبان رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی است تا بازی هستهای را دوباره به زمین آژانس برگرداند.