آیت الله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی در تهران به مردم میگوید جنگ نمیشود. دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا نیز همچنان بر سر شعار انتخاباتی خود مبنی از پرهیز از گرفتار کردن کشورش در یک جنگ دیگر، ایستاده است. این از معدود مواردی است که ترامپ و آیتالله خامنهای در یک زمین قرار دارند. اما آیا این موضع مشترک برای اجتناب از رویارویی کافی است؟
رهبر جمهوری اسلامی با تکرار مواضع یک سال قبل خود میگوید، با دولت فعلی آمریکا نه میجنگد و نه مذاکره میکند که مذاکره با ترامپ «سم مضاعف» است. در مقابل رئیس جمهور آمریکا منتظر است ایرانیها با او تماس بگیرند تا هنر معامله خود را برای همیشه در حافظه تاریخ ثبت کند.
در حال حاضر صبر استراتژیک؛ رمز عبور ایران از مسیر پر پیچ و خمی است که به نتیجه قمار روی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ختم میشود. کارت برنده ایران ،بیرون آمدن چهرهای دمکرات از صندوقهای رأیگیری است که ۲۰ ماه دیگر برگزار میشود. تجربه توافق هستهای با دولت دمکرات باراک اوباما، جمهوری اسلامی را به حصول نتیجه با کاندیداهای دمکرات این انتخابات امیدوار کرده که میگویند، در صورت پیروزی به برجام باز میگردند.
از همین رو ایران به جای کوبیدن بر طبل جنگ، به احیای برجام و یارکشی در عرصه منطقهای روی آورده تا با باز کردن مجرایی هرچند کوچک در معاملههای نفتی و بانکی، اقتصاد در آستانه ورشکستگی را تا نوامبر ۲۰۲۰ سر پا نگه دارند. شورای عالی امنیت ملی ایران به منظور برانگیختن اروپا برای عمل به تعهداتاش در چارچوب برجام، از امروز تعهد تهران به خارج کردن ذخیره اورانیوم غنی شده مازاد بر ۳۰۰ کیلوگرم و آب سنگین بیش از ۱۳۰ تن را متوقف کرده است. همزمان کمال خرازی، رئیس شورای راهبردی سیاست خارجی از اروپاییان میخواهد کم کاریهای خود را جبران کنند و به عنوان گام نخست به اجرای اینستکس(کانال مالی ویژه) اشاره میکند. آن سو تر، محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران دو هفته گذشته را سرگرم لابی با کشورهای همسایه در جنوب، غرب و شمال ایران بوده و اکنون در شرق دور در جستجوی راهی برای ادامه فروش نفت به بزرگترین مشتریان ایران است.
گفته میشود ظریف در سفر ماه گذشته به نیویورک و ملاقات با برخی مقامات اروپایی آنها را در جریان هدف تهران برای ادامه صادرات یک و نیم تا دو میلیون بشکه نفت در روز قرار داده است. البته این خبر از سوی وزارت امور خارجه ایران تکذیب شد، اما ماهیت آن مغایر با واقعیتها در اقتصاد ایران نیست. کارشناسان بر این باورند صادرات روزانه یک و نیم میلیون بشکه نفت برای در حرکت نگاهداشتن چرخ اقتصاد ایران ضروری است. این جدا از پیشبینیهای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول در مورد افزایش ۵۰ درصدی نرخ تورم، رشد منفی اقتصادی، رکود و بالا رفتن نرخ بیکاری است که حتی با ادامه کسب درآمد از فروش نفت هم قابل حل نیست.
در سناریویی خوشبینانه، اروپا بدون توجه به هشدارهای آمریکا، در ماههای آینده اینستکس را اجرا میکند و ایران با دریافت این امتیاز (باوجود تردیدهایی که در مورد عملی بودن این کانال مالی وجود دارد)، ادامه فروش نفت در بازار سیاه و با تکیه بر تجربه طولانی خود از زیست در شرایط تحریم، برای عبور از بحرانی که در آن گرفتار آمده، زمان میخرد.
اما از مجموع اقدامات آمریکا در یک ماه و نیم اخیر، از اعمال چهار دور تحریم گرفته تا لشگرکشی به خلیج فارس ،تورهای دیپلماتیک وزیر امور خارجه و اعلام آمادگی ترامپ برای مذاکره، چنین استنباط نمیشود که واشینگتن تنها میخواهد نظارهگر به سرانجام رسیدن چنین سناریویی باشد. ایالات متحده با این اقدامات، سناریوی طراحی شده خود را پیش روی ایران قرار داده است: دوگانه جنگ و مذاکره!
انتخاب صبر استراتژیک در برابر وسوسه جنگ در صورتی که ادامهدار باشد، گامی مثبت در جهت پرهیز از تحمیل بار اضافی بر وضعیت اقتصادی شکننده ایران است. این در حالی است که بستن راه مذاکره و پایان دیپلماسی با توجه به شرایط حساس منطقه خود راهگشای رویارویی است.
تجربه نشان میدهد جمهوری اسلامی در بحرانیترین شرایط برای گفت و گو آمادگی پیدا میکند. باید دید وضعیت وخیم اقتصادی، احتمال اعمال دور تازهای از تحریمها شامل پتروشیمی، روند پرشتاب تحولات منطقه و احتمال یک حادثه اتفاقی، شرایط را به اندازه کافی بحرانی میکند یا تهران با باور بر جمله «عبور میکنیم»، در انتظار انتخابات آمریکا میماند. سکهای که روی دیگر آن پیروزی دوباره ترامپ و نوشیدن «سم مضاعف» است.