مخالفان تحریمها علیه جمهوری اسلامی سه نوع استدلال را علیه این اقدامات مطرح میکنند: ۱) تحریمها به جای حکومت به مردم آسیب میرسانند، ۲) تحریمها تغییری در سیاستهای رژیم ایجاد نمیکنند بلکه آنها را تشدید میکنند، و ۳) تحریمها به ضرر کشور تحریمکننده است.
در این نوشته استدلال دوم را با برخی واقعیات آشکار به چالش میکشم. این واقعیت را عمدتا در حوزهٔ تبلیغات سیاسی که بسیار مورد توجه تمام مقامات رژیم از جمله مقامات سیاسی، نظامی، امنیتی و مذهبی آن است عرضه میکنم.
به در بسته خوردن تبلیغات مستقیم جمهوری اسلامی در ایالات متحده
در دوران ترامپ صدها مقام نظامی و سیاسی نظام تحریم شدهاند. این بدان معناست که آنها نمیتوانند به راحتی به ایالات متحده آمده و در کنار رسانههای متمایل به چپ به تبلیغات ضدآمریکایی و ضداسرائیلی اقدام کنند. دیگر میزبانان شبکههای آمریکایی نمیتوانند مثل دیوار در برابر ظریف و روحانی بنشینند و دروغهای آنها را به مخاطبان آمریکایی و غیر آمریکایی خود مخابره کنند. مقامات جمهوری اسلامی خبرنگاران خارجی را برای تهیهٔ گزارش از ایران گزینش کرده و برای آنها «بپا» میگذارند اما در کشورهای غربی به همان گونه با آنها رفتار میشود که با رهبران و سیاستمداران منتخب مردم. تحریمهای مرتبط با مقامات آنها را از این بلندگوهای مجانی محروم ساخته است.
بسته شدن بخشی از حسابهای تبلیغاتی جمهوری اسلامی در شبکههای اجتماعی
شبکههای اجتماعی مثل توییتر و فیسبوک در عین ایجاد محدودیت برای جمهوریخواهان و محافظهکاران آمریکایی و حتی رئیس جمهور این کشور دست ظریف و روحانی و خامنهای و دهها مقام امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی را باز گذاشتهاند تا به تبلیغات سیاسی خود ادامه دهند. تبلیغ تنفر و خشونت و تروریسم از سوی رهبران اقتدارگرا ظاهرا برای مدیران شبکههای اجتماعی در آمریکا مشکلی ندارد. این امر در حالی اتفاق میافتد که این شبکهها در ایران برای شهروندان معمولی فیلتر است. اما این شبکهها در حوزههایی به علت تحریمها مجبورند آن دسته از تبلیغات را که توسط نهادها و افراد تحریمشده عرضه میشود، مسدود کنند (شبکهها علی خامنهای و ظریف را به عنوان «رهبر معظم» و رفیق جان کری استثنا کردهاند). به همین علت توییتر و فیسبوک صدها حساب کاربری سپاه و دیگر نهادهای تحریمشده را بستهاند.
توقف پخش شبکههای دری، انگلیسی، عربی و اردو زبان جمهوری اسلامی از ماهواره
در ماه مه ۲۰۲۰ ماهوارهٔ یوتلست پخش برنامههای ۲۴ ساعتهٔ شبکهٔ الکوثر را به دلیل عدم پرداخت بدهیهای خود به این شرکت قطع کرد. این شبکه پخشکنندهٔ تبلیغات سیاسی- مذهبی جمهوری اسلامی بود که تنفر و خشونت و سرکوب علیه غیرشیعیان را تبلیغ میکرد. در ۲۷ ماه مه شبکه «سحر اردو» هم که یکی از بوقهای تبلیغاتی حکومت در شبه قاره است از روی ماهواره پاکست قطع شد. شبکههای غیر فارسی زبان جمهوری اسلامی در خدمت برنامههای گسترشطلبانه و فرقهگرایانهٔ جمهوری اسلامی بودهاند. خاموش کردن یکی از این بوقها دستاورد بزرگی برای تحریمهای جمهوری اسلامی است. علاوه بر خاموش شدن یکی از این بوقها رادیو و تلویزیون دولتی با کمبود بودجه برای تبلیغات سیاسی خود مواجه است که این امر از میزان مخاطب آن به نفع رقبا و شبکههای اجتماعی خواهد کاست.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
پخش رادیو دری رادیوی حکومتی جمهوری اسلامی برای افغانستان نیز به دلیل انباشت بدهی قطع شد. به گفتهٔ رئیس برونمرزی رادیو و تلویزیون حکومتی جمهوی اسلامی احتمال دارد «طی روزها و هفتههای آینده شبکههای مهم ما مثل پرستیوی، العالم، آیفیلم انگلیسی و عربی نیز از روی ماهواره حذف شوند.» این کار بعدا انجام شد. تعداد خبرنگاران فعال شبکههای برون مرزی به یک چهارم کاهش یافته است. این شبکهها مجرایی برای شبکهسازی جمهوری اسلامی در سراسر دنیا و بالاخص کشورهای دمکراتیک و آزاد بوده است. مهمانان این شبکهها مدام در برنامههای مختلف نظام شرکت کرده و در کشور خود به تبلیغات سیاسی علیه دموکراسیها مشغول بودهاند.
کاهش شدید بودجه رادیو- تلویزیون دولتی
وضعیت بودجهٔ سازمان رادیو- تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی در دوران تحریم به گونهای بوده که این سازمان تولید برنامههای تبلیغاتی خود را بهشدت کاهش داده و به تولید برنامههایی با مخاطب کمتر اکتفا کرده است. از سوی دیگر این سازمان تا جایی که بتواند وقت خود را به تبلیغات تجاری میفروشد که گوش مردم را از شنیدن و دیدن تبلیغات سیاسی مصون میدارد. بودجهٔ دولتی این سازمان در دوران احمدینژاد به سالی حدود یک میلیارد میرسید اما با دلار بیست هزار تومانی این بودجه به حدود یک دهم کاهش یافته است.
کاهش صفحات و کادر روزنامههای دولتی و عمومی
روزنامههای دولتی و عمومی با منابع عمومی میگردند. وقتی این منابع کاهش یابد روزنامهها مجبور به کاهش صفحات و کاهش کادر اقدام میکنند. در دوران تحریمهای ترامپ از سهمیههای دولتی کاغذ مطبوعات نیز کاسته شده یا قیمتهای آنها افزایش یافته است. در ایران هیچ روزنامه و کتابی بدون کمک دولت منتشر نمیشود و دولت نیز در مقابل خواهان تبلیغات مستقیم و غیرمستقیم ایدئولوژیک توسط آنهاست. کاهش منابع دولتی به کاهش اتلاف منابع برای تبلیغات دولتی انجامیده است.
تعطیل شدن روزنامهها در دوران کرونا در واقع نه به دلیل شیوع بیماری بلکه بهانهٔ مناسبی برای صرفهجویی در کاغذ و دیگر هزینهها بود. مشخص است که وقتی درآمدهای ارزی کاهش پیدا میکند، دولت اول به سراغ کاغذ و زینک و چسب میرود و نه گندم و جو. وقتی دولت سوبسید ندهد یا سوبسید را کاهش دهد قیمت اینها چند برابر میشود. برخی روزنامهها مثل همبستگی و وطن امروز پیش از بحران کرونا انتشار نسخهٔ چاپی خود را متوقف کردند. برخی دیگر برای تداوم حیات مجبور به افزایش دو برابری قیمت شدند.
کاهش بودجهٔ موسسات تبلیغاتی
دوران چهل سالهٔ جمهوری اسلامی دوران رشد بادکنکی و قارچی موسسات تبلیغی شیعه بوده است. این موسسات سالانه دهها هزار میلیارد تومان بودجه صرف تربیت و اعزام مبلغ به سراسر دنیا و نیز ایران میکنند. تحریمها در این حوزه نیز به نفع مردم ایران از اتلاف بودجهٔ بیشتر در این قلمروها کاسته است. در بودجهٔ سال ۹۹، بودجهٔ سازمان تبلیغات اسلامی ۴۲ درصد، بودجهٔ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی ۲۸ درصد، بودجه بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس ۳۵ درصد و بودجه راهیان نور ۴۷ درصد کاهش یافت. البته تا وقتی که ذخایر ارزی به انتها نرسیده باشند بودجهٔ نهادهایی که برنامهٔ گسترش جهانی قدرت اسلامگرایان شیعه را در بلندمدت به پیش میبرند کاهش نمییابد بلکه افزایش پیدا میکند. بودجهٔ جامعه المصطفی برای سال ۹۹ حدود ۵۳ درصد و بودجه مجمع جهانی اهل بیت ۲۱ درصد افزایش یافت.
غش کردن به آغوش چین و روسیه
تحریمها جمهوری اسلامی را برای کسب وام و درآمد، کسب اسلحهٔ روز و حمایت دیپلماتیک به آغوش چین و روسیه هل داده است. این موضوع برای منتقدان دولت آمریکا شکست دولت ترامپ به حساب میآید اما این منتقدان توجه ندارند که غلتیدن جمهوری اسلامی به میان بازوهای شی جینگ پین و پوتین رهبران آن را از مهمترین ادعای تبلیغاتی خود یعنی استقلال و خوداتکایی و خود-تصمیم گیری محروم میکند. توافق ۲۵ ساله با چین و ۲۰ ساله با روسیه- که تحت نظر مستقیم علی خامنهای در جریان است- مقدرات اقتصادی و امنیتی و نظامی کشور را در اختیار دو قدرت بزرگ دیگر که پروندهٔ سیاهی در مواجهه با دیگر ملل داشتهاند قرار میدهد. رهایی جمهوری اسلامی از غرب که شاه کلید جمهوری اسلامی برای جذب نیرو در منطقه و توجیه ایرانیان استقلالطلب بوده اکنون به رفتن تحت قیمومت دول تزاری و کمونیستی منتهی شده است.