قرار نبود این طور باشد. زمانی که در سال ۲۰۱۶ هیلاری کلینتون در بحبوحه یک رسوایی در درون گردهمایی حزب دموکرات، به دونالد ترامپ باخت، حزب دموکرات میتوانست درس بگیرد. این اولین سیلی محکم به صورت رهبران دموکرات بود که به آنها بفهماند باید دنبال هدفهای مترقی باشند. دومین سیلی، پیروزی زنان جناح مترقی حزب در انتخابات ۲۰۱۸ کنگره بود. سومین سیلی، سربرآوردن پر تب و تاب جنبش «جان سیاهان مهم است» در ماه مه امسال بود، زمانی که یک مرد غیرمسلح به نام جرج فلوید زیر زانوی یک مامور پلیس خفه شد تا جان داد، و آخرین کلماتش تکرار این جمله بود: «نمیتوانم نفس بکشم.»
بعد، ضربه همهگیری کرونا فرود آمد. در صدر مسایلی که باید در انتخابات پیش رو به آن توجه میشد، از جمله دسترسی به خدمات درمانی باکیفیت، خشونت پلیس علیه سیاهپوستان آمریکا، و فساد در بالاترین سطوح دولت بود. برای اقلیتها، بهخصوص سیاهان، بومیان آمریکا و لاتینتبارها، نابرابریهای عمده اجتماعی-اقتصادی از پیش وجود داشت، و همهگیری تنها باعث شد سفیدپوستان آمریکا و دنیا متوجه آن شوند. اما بیتدبیری عظیم ترامپ در این بحران، کل اقتصاد را به مرز رکود کشاند و خانوادههای کارگر، مادران شاغل و بهخصوص این گروهها را در داخل جامعه سیاهان، بومیان آمریکا و لاتینتبارها در خطر بزرگتری قرار داد.
من با دوستم انیسه، زنی رنگینپوست و مترقی و کنشگر که مالک یک کسب کوچک است، صحبت کردم. از من خواست نام خانوادگیاش را به کار نبرم، زیرا کسب او طی همهگیری سخت آسیب دیده بود و بیم داشت که دیدگاههای سیاسیاش احتمالا بر مشتریان باقیماندهاش تاثیر بگذارد. انیسه در سال ۲۰۱۶ رای نداد، زیرا به گزینههای موجود اعتقادی نداشت. او به من گفت که امسال هم به همین دلیل رای نخواهد داد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
«سازوکاری که داریم، دغلبازی است. به رغم نظر مردم، نامزدها را کنگره ملی حزب دموکرات یا جمهوریخواه انتخاب میکنند (دیدیم که کنگره ملی حزب دموکرات عملا علیه برنی [سندرز] کودتا کرد)، و با سیستمهای موجود از قبیل سرکوب آرا، بستن حوزههای رایگیری، و تفکیک مناطق رایدهی، نظام انتخاباتی منصفانه نیست. طراحی شده تا توهم دموکراسی به وجود آورد.» او ادامه داد: «من رای میدهم. به همه آدمها و سیاستهایی که حقوق بشر را محترم بشمارند رای میدهم، نه به همپالکیهای شرکتهای بزرگ. پس چرا باید در یک دغلبازی شرکت کنم؟»
بله، ادعای ترامپ مبنی بر این که جو بایدن یک دادستان اوکرایینی را که مشغول تحقیق در باره دست داشتن پسر بایدن در یک شرکت گاز خصوصی و بزرگ است، کذب بود. ولی آن ادعای کذب، این واقعیت را (که از نظر من کاملا غیرقابلقبول است) عوض نمیکند که بایدن به پسرش کمک کرد عضو هیئت مدیره شرکتی شود که هیچ سروکاری با آن نداشت. این فساد است، خویشاوندنوازی است، نخبهگرایی است، و غلط است. از دید من، برپایی جلسات استماعیه «آنیتا هیل» در سال ۱۹۹۱ از سوی بایدن، نابخشودنی است، و تدوین قانون جنایی سال ۱۹۹۴، مسئول تعداد بهشدت نامتناسب مردهای سیاهپوست و لاتینتبار زندانیاست. و حمایت او از طرفداران جدایینژادی (در اوبوسهای مدارس) نیز به همان اندازه غیرقابلتوجیه است.
وقتی از کریستینا ابراهام، وکیل حقوق مدنی و حقوق بشر در شیکاگو پرسیدم که به بایدن رای میدهد یا نه، گفت: «هنوز تصمیم نگرفتهام، زیرا به نظرم حزب دموکرات هنوز رنگینپوستان و بهحاشیهراندهشدگان را جدی نمیگیرد. انگار از آنها برای اجرای دستورکار نظام نخبهگرای خودشان استفاده ابزاری میکند. ما بر سر دوراهی ماندهایم، چون نمیخواهیم در این رقابت دایمی بین دو حزبی که هیچیک منافع ما را در نظر نمیگیرند، نقش سیاهیلشکر را بازی کنیم. تنها کسی که این کار را میکرد، برنی سندرز بود، و با او کاملا غیرمنصفانه رفتار شد. از طرف دیگر، ترامپ و همهگیری، تهدیدی برای دموکراسی آمریکا و نظام حکومتی ما هستند. برای همین است که حزب دموکرات دست و پا میزند. هر آدم حرفهای باید بتواند ترامپ را شکست بدهد. دلیل این خطر که ممکن است ترامپ دوباره انتخاب شود، این نیست که سیاستمدار خوبی است. دلیلش این است که مردم اعتقادی به حزب دموکرات ندارند، و (دموکراتها) به خواستههای واقعی مردم مثل برابری اجتماعی-اقتصادی گوش نمیکنند. حزب دموکرات نزد من هیچ اعتباری ندارد.»
شاید بپرسید آیا از انتخاب کامالا هریس به عنوان متحد جو بایدن بیشتر متقاعد شدم؟ نه، نشدم. بله، خوشحالم که میبینم یک زن سیاهپوست و آسیاییتبار آمریکایی نامزد معاون اولی رئیس جمهوری است، ولی نمایندگی در دولت خیلی مهم است. اذعان میکنم که لذت بردم وقتی هریس مقامهای دولت ترامپ را در جلسههای استماعیه کنگره به سیخ کشید. ولی تصمیم بایدن به انتخاب او به معاون اولی، کاری صرفا نمایشی است. فقط برای این است که مترقی به نظر برسد. من قبلا هم در باره اتحاد بایدن-هریس و این که هریس یک دموکرات سنتی میانهگرا با سابقه دادستانی کل کالیفرنیاست، نوشتهام، و این واقعا بازتابی از بیشتر ارزشهای مترقی نیست.
حس میکنم در یک گوشه گیر افتادهام. از یک طرف، سرنوشت کشور من در دست کسی است که به باور من یک خودشیفته مجنون خیانتکار ضدزن نژادپرست نالایق شرور است. گزینه دیگر، رای دادن به همان سیاستهای فاسد جاافتادهای است که در وهله اول باعث زندانی شدن انبوه اقلیتها، بیاعتنایی علنی به قربانیان تعرض جنسی، و ادامه نابرابریهای اجتماعی اقتصادی است که جوامع رنگینپوست را قربانی تاثیرات بهداشتی و اقتصادی همهگیری کرونا کرده است.
حالم دارد به هم میخورد. حس میکنم با آن که میدانم هیچ شباهتی به ترقی ندارد، هیچ چارهای ندارم جز آن که این بار بین بد و بدتر انتخاب کنم. یک دموکراسی واقعی باید چیزی بیش از وضع موجود، یعنی نامزدهای دوحزبی، در سطح ریاست جمهوری ارائه دهد. ما به نامزدی معتبر و مترقی از یک حزب سوم نیاز داریم، و فرصتی برای آن نامزد که واقعا بتواند برنده شود. در دموکراسی واقعی، هدف وسیله را توجیه نمیکند.
© The Independent