در آستانه کودتای ۲۸ مرداد دیگر بحث اینکه شورای شهر تهران موفق نشد اسم تقاطع یا خیابان تاثیرگذاری را در پایتخت به نام مصدق کند مطرح نیست.
این روزها باید پرسید یادمان دکتر مصدق در ابنبابویه چه سرانجامی پیدا کرده است و این گورستان تاریخی به چه گناهی در فهرست «میراث تخریب فرهنگی» قرار گرفته است؛ گورستانی که در کنار گورستان ظهیرالدوله در منطقه دربند تهران یکی از دو گورستان مشاهیر این شهر است. گورستان ابنبابویه بخش مهمی از تاریخ سیاسی و فرهنگی ایران را در سینه مدفون دارد در حالی که طی سه سال گذشته طرحی با نام همسانسازی (شما بخوانید «تخریب»)، زهکش به سینه قبرستان انداخته و با طرح همسانسازی و مسطح کردن گورستان، سنگ قبرهای تاریخی و مقبرههای خانوادگیاش را به دست نابودی سپرده است.
از سال ۱۳۹۷ که سازمان میراث فرهنگی و گردشگری مجوز همسانسازی گورستان تاریخی ابنبابویه را صادر کرد، این گورستان دیگر گورستان نشد؛ سنگهای تاریخیاش شکافته شد، حجاریهای بیبدیل روی سنگهای قبرش فراموش شد و تنها بنای یادبود دکتر مصدق در این گورستان به دست عمله تخریب افتاد.
اِبنِبابُوَیْه نخستین گورستان شهر ری و دومین گورستان تهران است که بسیاری از مشاهیر ایران در آن دفناند. نام این گورستان برگرفته از نام محمد بن بابُویه معروف به شیخ صدوق یکی از فقها و دانشمندان شیعه است که آرامگاه او در آن جا واقع شده است. این گورستان در سال ۱۳۷۵ در فهرست آثار ملی ثبت شد و در سال ۱۳۷۳ نیز وزارت کشور، در طرحی که از آن بهعنوان حفاظت و نگهداری این گورستان نام برد، خواستار منع دفن مردگان در این محدوده شد. ممنوعیتی که هرگز اعمال نشد و به گفته فرزانه ابراهیمزاده پژوهشگر تاریخ و روزنامهنگار، مردم هنوز هم با شکافتن سنگ قبرهای قدیمی مردگان جدید را به خاک سپرده و سنگ قبر جدید را به جای سنگ قبرهای تاریخی قرار میدهند. بسیاری از سنگ قبرهای تاریخی در این محل از بین رفتهاند.
فرزانه ابراهیمزاده پژوهشگر تاریخ و روزنامهنگار در خصوص گورستان ابنبابویه به ایندیپندنت فارسی میگوید: «گورستان ابنبابویه با اغماض، یکی از هفت گورستان اصلی شهر تهران وقطعا یکی از چهار گورستان بزرگ تهران بعد از بهشت زهرا، امامزاده عبدالله و گورستان ارامنه در دروازه دولاب تهران است. سابقه به وجود آمدن آن به دوره فتحعلی شاه قاجار بازمیگردد. گویا در زمان فتحعلی شاه قاجار سیل بزرگی در ری یا همان تهران رخ میدهد که زمینهای کشاورزی را تخریب کرده و به چند مزرعه در نزدیکی برج طغرل آسیب میرساند و سردابی در آن جا پیدا میشود و به روایتی که عنوان میکنند یک جنازه سالم در آنجا پیدا میکنند که گفته میشود این جنازه مربوط به شیخ صدوق یا «ابنبابویه» است. ابنبابویه یکی از چهار متکلم اصلی شیعه است که یکی از کتب اصلی کلام و فقه شیعه را نوشته است و برای شیعیان جایگاه بسیار خاصی دارد. میدانیم که متولد قم است ولی در ری فوت میکند و در همین حوالی دفن شده است ولی جای قبر وی خیلی محرز نبوده است. وقتی جنازه پیدا میشود فتحعلی شاه به همراه پنج نفر از مجتهدان تهران به محل کشف جنازه میرود و سنگی را مشاهده میکنند که روی آن نوشته شده این جا قبر شیخ صدوق یا ابنبابویه است و در آن جا ساخت یک بقعه را آغاز میکنند. این بقعه در حال حاضر در حال بازسازی است چون آن چه در دوره قاجار ساخته شده کاملا از بین رفته است. تنها ضریح و کاشیکاریهای داخل آن به جا مانده و فضای بیرونی آن کاملا تخریب شده است.»
خانم ابراهیمزاده که هفته گذشته بازدیدی از گورستان داشته است میگوید: «بسیاری از سنگ قبرها که عمدتا تاریخیاند، رها شدهاند. بسیاری از بخشها خراب و سنگلاخ است. چون گورستان عمومی است درهای آن باز است و معتادان شبها در آن جا اسکان دارند و با روشن کردن آتش، سنگ قبرها را تخریب میکنند. سنگ قبرهای تاریخی رها شده و سائیده شدهاند. بدترین اتفاق در این مورد شکسته شدن سنگ قبر محمدعلی فروغی در دو سال پیش بود. مشخص شد در پی مسطحسازی، سنگ قبرآقای فروغی به دلیل قدیمی بودن در حین جابجایی شکسته شده است.»
ابنبابویه در ابتدا گورستانی برای دفن عامه مردم بود ولی به تدریج با دفن افراد سرشناس بدون اغراق تبدیل به موزه ملی میشود. غلامرضا تختی، حسین فاطمی، نسیم شمال، علی اکبر دهخدا، محمدعلی فروغی، حسین بهزاد، میرزاده عشقی، صادق قطبزاده، محمدعلی فروغی و خاندان او، شهدای سی تیر و بسیاری از چهرههای مشهور فرهنگی و سیاسی در گورستان ابنبابویه آرمیدهاند. از جمله مهمترین بناهای داخل این گورستان سنگی دو تکه شده که یادبود دکتر محمد مصدق است نیز در آن قرار دارد. محمد مصدق و محمدرضا پهلوی هر دو وصیت کرده بودند که در ابنبابویه دفن شوند؛ محمدرضا پهلوی اجازه دفن مصدق را در ابنبابویه نداد و سرنوشت هم اجازه دفن خودش را در این گورستان تاریخی صادر نکرد.
طی سالهای اخیر بحث همسانسازی و مرمت این گورستان بارها خبرساز شده است.
از تخریب آرامگاههای تاریخی_خانوادگی داخل محوطه گرفته که به بهانه همسانسازی گورستان تخریب شدند تا مرمت سنگ یادبود محمد مصدق که به دلایل نامشخصی تخریب شد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
باربد گلشیری مجمسهساز ایرانی در سال ۱۳۹۶ در مراسم اختتامیه مجسمهسازی تهران در نامهای به اعضای شورای شهر تهران و سازمان اوقاف که متولی گورستان ابنبابویه است، درخواست مرمت بنای یادبود محمد مصدق را در گورستان ابنبابویه داد.
محمد مصدق در زمان حیات وصیت کرد در گورستان ابنبابویه دفن شود ولی به جای اجازه دفن وی یک سنگ یادبود برایش در گورستان تعبیه کردند و پیکرش در محل حصرش در قلعه احمدآباد دفن شد. بنای یادبود دکتر مصدق که تنها سنگی حاوی یک تاریخ است تنها یک هفته پس از نصب دو تکه شد و بر زمین افتاد. باربد گلشیری که تجربه سالها گورنگاری دارد؛ سنگ مزار، تهیگور و یادمان میسازد و از گورستانها عکاسی میکند در این خصوص به ایندپندنت فارسی میگوید: «بیش از سه سال است که میجنگم تا دو تکه سنگ را به هم وصل کنم. وقتی جایزه دوسالانه مجسمهسازی تهران را بردم، درخواست کردم که به پشتوانه این جایزه بگذارید من یادمان دکتر مصدق را مرمت کنم و در قبال آن هیچ تقاضایی ندارم جز این که مزاحم ما نشوند تا کارمان را بکنیم. گفتم که با هزینه خودم این یادمان را احیاء میکنم. سه نفر از اعضای شورای شهر نیز مرا همراهی کردند. مالک ابنبابویه مثل بسیاری از گورستانهای دیگر اوقاف است. تنها فرقی که ابنبابویه با بعضی گورستانهای دیگر دارد این است که به عنوان میراث فرهنگی هم ثبت شده است و در نتیجه باید دو مجوز داشته باشد. در نهایت مدیر میراث فرهنگی شهر ری به من مجوز داد و مدیرکل میراث استان تهران نیز پس از او مجوز داد. منتهی تا مجوز داد و مصاحبه کرد صبح فردا عزل شد. طی این مدت بارها با اداره اوقاف حرف زدهام و درخواست کردهام تا این اثر را مرمت کنم. اما پاسخی نگرفتهام. متاسفانه سازمان اوقاف نهادی است که هیچ گونه نظارت مردمی بر آن وجود ندارد و اگر کسی شکایتی از اوقاف داشته باشد نمیداند باید چه کند.»
اعتراضهای بسیاری در خصوص تخریب انجام گرفته طی سالهای اخیر در ابنبابویه انجام شده همسانسازی گورستان مورد اعتراض خانواده شهدای سی تیر هم بود.
از جمله مهمترین اعتراضها نبود ارادهای برای بازسازی بنای یادبود محمد مصدق بوده است. در سال ۹۷ حجت نظری عضو شورای شهر تهران پیگیر مرمت این اثر شد. آقای نظری با اشاره به استعلام از اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و اعلام نظر مراجع مبنی بر بلامانع بودن مرمت این اثر تاریخی عنوان کرد اداره اوقاف علیرغم توافق ضمنی اقدامی در این راستا انجام نداده است.
آقای گلشیری میگوید: «من با یکی از اعضای شورای شهر تهران (حجت نظری) به محل گورستان رفتم و نمیدانم دقیقا مشغول انجام چه کاری در محل یادمان دکتر مصدق بودند. به زعم من با توسل به شیوهای که برای ترمیم آن در نظر گرفته بودند در حال تخریب بیشتر یادمان بودند. همان موقع به کارگرانی که در محل مشغول کارگذاشتن میلگرد بودند گفتم که اجازه این کار را ندارید چون من نامهای در اختیار دارم که طبق آن مرمت این یادبود وظیفه من است و سازمان میراث فرهنگی زیرنظر یکی از کارشناسان سازمان مرمت این اثر را به من محول کرده است و جلو کار آنها را گرفتم. کارگرانی که در محل مشغول کار بودند گفتند به ما گفتهاند یک بنای بتنی جای این سنگ اینجا بگذاریم.»
باربد گلشیری در خصوص پاسخ سازمان اوقاف به درخواست وی طی این سالها عنوان میکند: «مدیر اوقاف شهر ری در یکی از مصاحبههایی که انجام داده بود – و من هم در روزنامه قانون جواب او را مکتوب دادم – گفته بود که؛ عمل به وصیت مسلمان واجب است و مصدق وصیت کرده که در این محل به خاک سپرده شود. ولی در واقع نشدنی بود در شرایطی که جمهوری اسلامی رفتن به احمدآباد (محلی که مصدق آن جا در حصر بود و در همان محل به خاک سپرده شد) را به جرم تبدیل کرده است چطور میتوان رفت و بقایای جسد مصدق را از خاک درآورد و در جایی که وصیت کرده به خاک سپرد؟ ولی ایشان (مدیر اوقاف شهر ری) عنوان کرد آقای گلشیری باید توضیح دهد که مصدق به شیخ صدوق چه ربطی دارد که در ابنبابویه و محل بقعه وی یادماناش نصب شود؟ در قبرستان همه آدمها کنار هم خاک هستند و من مثالی برای ایشان زدم و گفتم در بهشت زهرا از شهدای جنگ ایران و عراق تا همسر رضاشاه و پری بلنده دفنند. این ذات قبرستان است. قبرستان یک دگرجاست که این امکان را میدهد که مثل کتابخانه چیزهایی (کتابهایی) که با هم سنخیتی ندارند یکجا جمع بشوند. ولی مدیر جدید قبرستان جملهای به من گفت که خیلی مساله را واضح میکند. گفت: مصدق ویژه است. این "ویژه" تکلیف آدم را روشن میکند.»
باربد گلشیری در خصوص شرایط فعلی ابنبابویه میگوید: «در حال حاضر مساله همسانسازی در واقع نوعی تخریب قبرستان تاریخی ابنبابویه است که با ناشیگری بسیار بسیار ترسناکی در حال انجام است. شروع این تخریب هم با شکستن قبر فروغی (ذکاءالملک) آغاز شد که سنگش را شکسته بودند چون بسیار ناشی هستند و نمیدانند آن سنگ قبرهای تاریخی چه گوهری هستند.»
به گفته آقای گلشیری بعید به نظر میرسد همسانسازی ابنبابویه زیرنظر میراث فرهنگی در حال انجام باشد: «فردی که مدیر گورستان است به من گفت من پیش از آن که طلبه باشم بنا بودم و خودم هم این کار را بلدم. من طی این مدت ندیدهام که کارشناسی از سوی سازمان میراث فرهنگی در این محوطه ناظر بر عملیات عمرانی باشد. در حالی که سازمان میراث فرهنگی موظف به نگهداری از این محل است. خرابیای که طی یک سال گذشته در این گورستان به بار آمده است حیرتانگیز است. این گورستان ثبت ملی شده است و کسی نمیتواند در این گورستان عملیات همسانسازی به این شکل انجام دهد. میراث فرهنگی به صورت اسمی در این محل نظارت دارد ولی من هیچ نظارت رسمی از سوی این نهاد در این محل ندیدهام. من بیشتر معتقدم زور سازمان میراث فرهنگی به سازمان اوقاف نمیرسد و داستان دیگر این است که نمیخواهند. به نظر میرسد مطامعی در بین باشد چرا که میگویند در این محل اجازه دفن نیست ولی من هرباری که به این محل سر میزنم شاهد انجام مراسم دفن هستم. دو سال است که در حال انجام همسانسازی زشت و غیراصولیاند و همین همسانسازی در واقع تخریب گورستان است. بهتر است بگوییم تخریب به اسم همسانسازی. ترس من اما همه از دفن کردن در قطعه زمینی است که به بنای یادیود دکتر مصدق تعلق دارد و حدودا ۱۴ متر در ۱۱ متر ابعاد آن صفه است. ترس من این است که به آن محوطه برسند و سنگ یادمان دکتر مصدق از بین برود. این گورستان در واقع چیزی از موزههایمان کم ندارد.»
باربد گلشیری با اشاره به حجاریهای خاصی که روی سنگهای قبر این گورستان انجام شده است میگوید: «این حجاریها درخشان است. حتی مدیر میراث شهر ری به من میگفت سنت حجاری در این شهر پابرجاست و حجارهای بسیار بسیار مهمی در شهر ری هنوز کار میکنند. در گورستان ابنبابویه به غیر از این که آدمهای بسیار مهمی در آن دفن هستند سنگ قبرهای درخشانی دارند. آثار درخشانی در این گورستان در حال ویرانی است.»
به گفته آقای گلشیری مصدقیها را در هر دو حکومت به طرق مختلف حذف کردند: «به عقیده من نیروهای مصدقی معقولترین نیروهای بدیل سیاسی در ایراناند. این مساله را هم مخالفان سلطنتطلب مصدق و هم مخالفان مصدق در بدنه جمهوری اسلامی به آن واقفند. چرا که دوره مصدق دوره آزادی بیان مطلق بود و این نکته در نشریات آن زمان قابل مشاهده است. آزادی بیان در آن دوره حیرتانگیز بوده است. همان حیرت را هر روز آرزو میکنیم.»