نقل قولهای بسیاری در مورد بوریس جانسون منتشر شده است. «سطل لباسهای کثیف» یکی از نقل قولهای محبوب من است که نمیدانم چه کسی آن را گفته است. «او کسی نیست که بخواهید آخر شب با اتومبیل شما را به خانه برساند»، یکی دیگر از این نقل قولهاست که ظاهرا هشداری روشن در ارتباط با جنبش «من هم» است. «مَکس هِیستینگز» ناشرش که گویا جانسون را بهتر از خیلیها میشناسد، میگوید که «او خودش را در قالب وینستون چرچیل میبیند که در واقعیت بیشتر شبیه آلن پارتریج (کمدین بریتانیایی) است».
اما شدیدالحنترین آنها که هرگز قرار نبوده توام با مزاح یا برای اطلاع عموم باشد، از طرف کَری سیموندز (دوست دختر بوریس جانسون) ابراز شد که گفت:«تو به هیچ چیز اهمیت نمیدهی چون لوس هستی. هیچ اهمیتی برای پول یا چیز دیگری قائل نیستی».
البته، اشاره او به بی قیدی جانسون به قبضهای خانگی – و همچنین توده جریمههای پارکینگ در عقب اتومبیل تویوتای کهنه اش - بود. اما کاملا روشن است که او همین برخورد را نسبت به بودجه عمومی کشور دارد. او یک سیاستمدار نسل خودش است که به احتمال زیاد پول سایرین را برای انتخاب شدن خود استفاده میکند و دارایی کشور را به نابودی میکشد.
ما در شرایطی هستیم که در آن جان مک دانل (سخنگوی حزب مخالف کارگر در أمور دارایی) میتواند در بیانیههایی، وعدههای جانسون را برای کاهش مالیاتها، افزایش دستمزدها و بالارفتن دیون دولت تقبیح کند و بپرسد هزینه همه اینها را چه کسی خواهد پرداخت؟ او هنوز از حزب محافظه کار نپرسیده است که این جنگل سحرآمیزی که در آن روی درختها پول میروید، کجا کشف شده است، اما باید این را بپرسد. حزب کارگر کوربین بی قیدیهای حزب محافظه کار را هدف حملهای قرار داده که چندان هم بی پایه نیست و دنیا به هم ریخت. «انستیتوی مطالعات مالی» هزینه رشوه/ سرمایه گذاری لازم در ساختارهای (بریتانیا) را بیست میلیارد پوند برآورد کرده است؛ حزب کارگر، اما، آن را پنجاه وهفت میلیارد پوند تخمین میزند. میتوانست بیشتر از این هم باشد، چه کسی میداند؟
منصفانه قضاوت کنیم، بخشی از آن، به سرمایه گذاریهایی اختصاص خواهد یافت که سطح تولید را افزایش داده و در بلند-مدت موجب رشد اقتصادی خواهد شد، اما نه همه آن. این مستلزم چاپ مقادیر معتنابهی اوراق قرضه دولتی و تمایل بازارهای مالی برای خریداری آن، و نیز اطمینان به اقتصاد بریتانیا پس از خروج از اتحادیه اروپا، خواهد بود.
بنابراین، بخش عمدهای بستگی به آن دارد که جانسون چه کسی را به عنوان وزیر دارایی بریتانیا جانشین «فیلیپ هَموند» کند که هرچند کارش دستکم انگاشته شده، اما احتمالا کارآمدترین وزیر دارایی پس از «سِر جفری هاو» است که در سال ۱۹۸۳ کنارهگیری کرد. «لیز تراس» از ابتدا یکی از کاندیداهای محبوب این مقام و بوریس جانسون بود که ارتقاء سریع موقعیت سیاسیاش را تنها به تعهد غیرمتقاعد کنندهاش برای خروج از اتحادیه اروپا با توافق یا بی توافق مدیون است. خانم تراس با این تصویر که دنباله رویی بیش نیست، از دور رقابت برای رهبری حزب خارج شد. او نتوانست فرصتهای هیجان انگیزی را که برگزیت فراهم میآورد مطرح کند، عمدتا به خاطر اینکه فرصتهای چندانی وجود ندارد.
به احتمال قوی مقام وزارت دارایی نصیب ساجد جاوید خواهد شد. جاوید وزیر دارایی به مراتب توانمندتر از خانم تراس خواهد بود. او کسی است که میداند چه میخواهد و چطور به آن برسد. اما او در مبارزات رهبری حزب خوب عمل نکرد و با تنها سی و هفت رای، در مقام چهارم قرار گرفت. هنوز جبهه طرفدار جاوید تشکیل نشده که بتواند برای جانسون ایجاد دردسر کند، و پیش از آن که آقای جاوید به کابینه جانسون راه پیدا کند، باید به او قول وفاداری بدهد. به عبارت دیگر، او کمابیش آن کاری را خواهد کرد که به او امر میشود. اما اگر جانسون یک حاکم کامل در وزارت دارایی میخواهد، به دنبال «سِر مایکل فَلون»،سیاستمدار کهنه کار بریتانیایی و وزیر دفاع اسبق، خواهد رفت.
البته، آیا بانک مرکزی انگلستان همواره قادر است یک دولت سرکش را کنترل کند، یا نه؟ تمدید دوره خدمت «مارک کارنی»،رئیس بانک مرکزی انگلستان، در ماه ژانویه آینده به پایان میرسد و تلاش برای یافتن جانشینی برای او در جریان است. کارشناسانی برای بررسی امکانات اعمال تنوع و گوناگونی برای این مقام استخدام شدهاند و امید فراوانی میرود که فردی متفاوت در مقایسه با گذشته به این سمت منصوب شود. اما بار دیگر، جانسون کسی را که به گفته او به «بریتانیا اعتقاد ندارد» و به عبارتی «به بوریس اعتقاد ندارد» و به برنامههای «هیجان انگیز» اقتصادی دولت حمله میکند، نمیخواهد. بنابراین، کسانی که اهل شکایت یا بالابردن نرخ بهره وام مسکن هستند، پا پیش نگذارند.
ظن من این است که جانسون کسی را برای این مقام انتخاب خواهد کرد که از میان مقامات خود بانک، کسالتآور و سنتی باشد و زندگیاش در بانک خلاصه شود که به معنی «اندرو بِیلی»، معاون سابق بانک مرکزی و رئیس اداره نظارت بر امور مالی، است. او اوقات خوشی را در اداره نظارت بر امور مالی نگذرانده است و ممنون خواهد شد در مقام ریاست بانک مرکزی قرار گیرد، و بعید به نظر میرسد که با سیاستهای بوریس مخالفت کند. اگر بکند، تمام شیرینی بوریس تبدیل به یک رشته تهدید با استفاده از رکیکترین کلمات خواهد شد. او هم مثل ساجد جاوید زیر فشار تسلیم خواهد شد.
تنها پول قابل ملاحظهای که جانسون در زندگی خصوصیاش با آن سروکار داشته، توافق مالی بر سر طلاق از همسرش بوده است. در کارش، مبالغ بسیار بیشتری را بباد داده است. «کریستیان وُلمار» یکی از مخالفین سیاسی سابق بوریس و گزارشگر ایندیپندنت، فهرستی از این موارد ولخرجی تهیه کرده که برای پایتخت نشینان آشناست. جانسون بودجه عمومی کشور را روی طرح یک پل مسخره باغ (۳۰ میلیون پوند)، نوع مدرن اتوبوسهای سنتی قرمز لندن «اتوبوسهای بوریس» (۳۰۰ میلیون پوند)، طرحی برای فرودگاه لندن «جزیره بوریس» (۱۰ میلیون پوند)، یک واگن برقی روی رودخانه تایمز (ب۲۴ میلیون پوند)، استادیوم المپیک (۲۳۰ میلیون پوند)، کاخ کریستال جدید (چهار میلیون و نیم پوند)، به اضافه یک طرح عظیم اما متزلزل برای مقررات خانه سازی برای طبقات کم درآمد. اگر به بوریس اجازه اجرای این طرح داده میشد، بریتانیا سریعا ناگزیر به تقاضای وام فوری از صندق بینالمللی پول میشد.
بنابراین، وعدههای انتخاباتی بوریس جانسون، سابقه کارش و شاهدان عینی بر بی اختیاری مالی او، به ما هشدار لازم را داده است.
دولت پرهرج و مرج و بحران زده بوریس جانسون ممکن است تا رسیدن کریسمس دوام بیاورد. لکههای شراب قرمز روی کاناپه زیبای کَری سیموندز، دوست دختر بوریس جانسون، در مقایسه با جوهر قرمزی که او روی هزینههای عمومی خواهد ریخت و اُفت اعتبار بینالمللی ما، هیچ خواهد بود.
اعضای حزب محافظه کار باید از خود بپرسند: آیا حاضرید یک اسکناس ۱۰ پوندی به بوریس جانسون قرض بدهید و انتظار داشته باشید آن را پس بدهد؟
© The Independent