باشکوهترین روز ژوزه مورینیو در اولد ترافورد بار دیگر عامل کوچک آزارندهای شد که بدترین روز منچستریونایتد را رقم زد. روزی که باید نقطه عطف و لحظه حساب کتاب باشد.
این واقعه قبل از آخرین روز مهلت نقل و انتقال بود و تمام بحثهایی که به پا کرد فقط به قوت نمادین این شکست تکاندهنده افزود.
اگر نقل و انتقالات را در کانون توجه قرار دهیم مهمترین قراردادی که یونایتد باید امضا کند، قرارداد با مربی جدید است. آن مربی میتواند همانی باشد که در تاتنهام جای خود را به مورینیو داد، یعنی مائوریسیو پوچتینو تا انتقالی نمادین صورت گیرد.
باورنکردنی است که چنین مربی کارآمدی همچنان بیکار مانده، اما از آن باورنکردنیتر اتفاقاتی است که در اولد ترافورد میافتد. حیرتآور است که منچستر یونایتد همچنان به جای به کار انداختن منطق فوتبالیاش در تصمیمگیریها براساس آزمون و خطا و کاملاً احساسی به پیش میرود.
اوله گونار سولشر هرگز واجد اعتبار کافی برای قرار گرفتن در چنین سمتی نبوده است مگر به دلیل روابطی که از دوران بازی خود داشته است؛ همین و بس. بحث فقط بر سر این است و این که همچون خط دفاعی تیمش در حال فروریزش است و نتیجه اخیر این تیم نشاندهنده چنین واقعیت تلخی است.
نتیجه بدی که این تیم روی جدول امتیازات ثبت کرد، در کنار اشتباههای فاحش در زمین که باعث رسیدن به این نتیجه شد به وضوح نشان داد که مشکل فراتر از بحث استخدام بازیکن است و به مربیگری برمیگردد.
اما گماردن او به سرمربیگری تصمیم اشتباه دیگری بود که از بالا ابلاغ شد. چهار تصمیم مدیریتی بد پشت سر هم گرفتند: جلوی عواقب دوتا را توانستند بگیرند، اما دوتای دیگر باعث شد هرگز به مقصد نرسند.
سرمربیای مانند مورینیو که معمولاً در چنان بازیهایی بسیار دست به عصا حرکت میکند از بداقبالی یونایتد در آن بازی تیمش را وادار به حمله کرد. تیم سولشر شکار آسانی بود.
هر بار تاتنهام به آنها میتاخت اوضاعشان به هم میریخت. سان هیونگ-مین مدام برایشان دردسر درست میکرد، آن هم در خط دفاعی که سولشر بیش از ۱۲۰ میلیون پوند خرج آن کرد.
این یکی از چند مشکلی بود که به نظر میرسید موفق به حل آنها شده است، اما معلوم شد درست مانند عملکرد کنونی مدیریت و باشگاه سرابی بیش نیست. به همین دلیل هم بحثهای راجع به استخدام بازیکنان و ناکارآمدی باشگاه به جایی نمیرسد.
اساساً یونایتد هنوز آن قدری خرج میکند که سرمربی اگر عالی باشد بتواند موفق شود. مشکل این جاست که بعد از رفتن سرالکس فرگوسن دیگر چنین سرمربی توانمندی نیاوردهاند. سولشر قطعاً چنین نیست.
البته انتقاد به دیگران هم وارد است. آنتونی مارسیال احمق بود که گذاشت اریک لاملا عصبانیاش کند تا به جرم گستاخی توبیخ شود، جرمی که ممکن نبود با وجود بازبینی ویدیویی بدون مجازات بماند.
اما حتی با وجود اخراج لاملا و با این که تغییر نتیجه ۳ بر ۱ با داشتن ده یار غیرممکن بود، تاتنهام پیش از آن هم یونایتد را در منگنه قرار داده بود. این اتفاق پیش از آن کرنری افتاد که بازیکنان مورینیو برای گرفتنش یکی پس از دیگری شوت زده بودند، چون میدانستند یونایتدیها چقدر آسیبپذیرند. میدانستند کلی گل در انتظار آنها است و میدانستند یونایتد آمده کلی گل بخورد و تحقیر شود.
مگوایر اصلاً در حد و اندازه یک مدافع میانی ۸۰ میلیون پوندی ظاهر نشد و نشان داد یکی دیگر از اشتباههای یونایتد خریدن او بوده است. بعضی مدافعانی که پیشتر همبازی آقای کاپیتان بودند، شاکی شدهاند از این که باید بکوشند کندی او را در بازی جبران کنند. این کمسرعتی او حالا به مشکل واقعی حال حاضر یونایتد تبدیل شده است.
اما حتی اگر ۸۰ میلیون پوند خرج مگوایر نکرده بودند باز هم ایرادهای این مدافع میانی قابل برطرف شدن است. او همچنان در کنار همتیمی خوب میتواند خوش ظاهر شود.
یونایتد نه فقط نظام پیشرفته ندارد و اصلاً نظاممندی کارآمد مناسب وضعیتش ندارد. بسیاری از بازیکنانش هم همین وضع را دارند.
به همین دلیل نباید روی بازیهای انفرادی حساب کند. فارغ از نظر مردم راجع به کندی پل پوگبا در بازی، این همه مشکلی که تکتک بازیکنان دارند نشان از انبوه مشکلات این تیم دارد.
بیایید واقعیت موجود را ببینیم.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
یونایتد رؤیای رقابت با لیورپول را در سر دارد یا دست کم میخواهد فاصلهاش را کم کند. به عنوان ثروتمندترین باشگاه این مسابقات منابع بسیاری در اختیار دارد و به همین دلیل باید یکنفس برای رسیدن به عنوان قهرمانی تلاش کند.
اما آیا هیچ یک از اهالی فوتبال میتواند واقعبینانه بگوید که سولشر سرمربی خوبی برای مقابله با کسی مانند یورگن کلوپ است؟ کسی میتواند واقعاً برای اثبات این موضوع استدلال خوبی بیاورد؟ به همین دلیل است که میگویم این تصمیم آزمون و خطای غیرمعقولی بیش نیست.
از خوشاقبالی سولشر بود که در بازی هفته پیش مقابل برایتون، بازیکنان یونایتد بهتر بودند و توانستند بازی را ببرند. وقتی تیمی بتواند بیشتر خرج کند این طور میشود. اما برایتون از نظر مربیگری بسیار به یونایتد سر بود و هویت تیمی بسیار قویتری داشت.
پس این را در نظر بگیرید که اگر سولشر هرگز سرمربی یونایتد نشده بود آیا حتی در فهرست نامزدهای سرمربیگری برایتون قرار میگرفت؟ واقعیت تلخ این است که نه.
این یعنی گام بعدی یونایتد معلوم است که چه باید باشد. باید به این تجربهورزی پایان دهند و سرمربی طراز اولی بیاورند که در شأن باشگاهشان باشد.
لزومی ندارد این سرمربی حتماً پوچتینو باشد. او فقط یکی از خیل سرمربیانی است که از سولشر سرترند. این بازی یکی از نشانههایی بود که باید این موضوع را کاملاً روشن کرده باشد.
فقط سولشر نیست که باید از این جایگاه برود، بلکه هرگونه تفکری که میگوید او کمترین لیاقتی برای تصدیگری این سمت دارد نیز باید از میان برود.
اهمیت این روز باید بسیار بیشتر از نقل و انتقال مسخره باشد. یونایتد خیلی بیشتر از آن چه فکرش را میکنیم مضحکه شده است. این بازی سراسر لودگی بود.
خندههای مورینیو روی نیمکت گواه این موضوع بود.
© The Independent