آنچه در پی میآید داستانی است که چگونه دو باشگاه رقیب رئال مادرید و بارسلونا همدیگر را آینهوار تقلید میکنند، و چرا اینک هر دو با مشکلات مشابه روبرو هستند.
در یکی از همین چند فصل اخیر فلورنتینو پرز قصد تغییر سرمربی رئال مادرید را داشت، و به شدت نظرش بر موریسیو پوچتینو بود. او از بازیکنان ارشد رئال مادرید نظرخواهی کرد. بازیکنان ارشد به نوبه خود از هم تیمیهای خارجیشان که زیر نظر این مربی آرژانتینی کار کرده بودند، پرس و جو کردند.
کلمه کلیدی اینجا «کار کرده بودند» است. گزارشی که همتیمیهای خارجی دادند این بود که موریسیو پوچتینو با آموزشهای فشرده و فراوان واقعاً از بازیکنان کار میکشد. این برای بازیکنان سنوسالدار مادرید خیلی جذاب به نظر نمیرسید. آنها نارضایتی خود را اعلام کردند و پوچتینو نیز مانند آنتونیو کونته وتو شد.
یکی از ناظران میگوید: «هنگامی که ستارگان فوتبال به سن خاصی میرسند، دیگر اشتهای آموزش فشرده ندارند.»
در باشگاه بارسلونا نیز جنجالی که در تابستان گذشته حول و حوش لیونل مسی به وجود آمد، به یک معنا از این جنس بود. برخی از چهرههای این باشگاه میگویند، با وجود همه نبوغ این بازیکن آرژانتینی، سوپراستاری او در واقع مانعی برای تزریق خون جدید به کالبد این باشگاه شده است.
فارغ از اینکه حقیقت چه باشد، نتیجه کار عدم پیشرفت فوتبال در هر دو باشگاه است که خود را اینک در قالب وضعیت نادر عدم رشد امتیاز هر دو در لیگ نشان داده است. همچنان که هر دو تیم برای بازی این آخر هفته آماده میشوند، آمار بسیار گویایی درباره رکود فوتبال در هر دو تیم نمایان شده است.
از ۱۸۰ مسابقه بین رئال مادرید و بارسلونا در لالیگا، این تنها هشتمین بازی در طول تاریخ خواهد بود که هر دو طرف در بازی قبلی خود در لیگ شکست خوردهاند. بارسا پس از شکست مقابل ختافه و مادرید پس از شکست در مقابل کادیز، و همچنین شکست تحقیر بار در اواسط هفته گذشته در مقابل شاختار در میانه بحران کرونا.
از زمان تاسیس لیگ قهرمانان اروپا، آخرین باری که چنین اتفاقی افتاد در سال ۰۳-۲۰۰۲ بود.
موارد قبلی که هر دو تیم با شکست در بازی قبلی در لیگ با هم روبرو شدند، عبارت اند از:
آوریل ۲۰۰۳
ژانویه ۱۹۹۱
ژانویه ۱۹۸۸
سپتامبر ۱۹۷۶
سپتامبر ۱۹۵۰
اکتبر ۱۹۴۱
مارس ۱۹۳۶
در این میان واقعه ۱۷ سال پیش بیشترین اهمیت دارد زیرا نشاندهنده نقطه عطف دیگری در تاریخ هر دو باشگاه است.
بارسلونا در سال ۲۰۰۳ در ضعیفترین وضعیت خود قرار داشت. در آن وضعیت، خوآن لاپورتا با قول بازسازی کل فلسفه این باشگاه بر اساس جوانگرایی ریاست باشگاه را به دست گرفت و سکان مربیگری را به دست پپ گواردیولا داد.
در همان سال، مادرید آخرین جام نقره را پیش از ورود به دوره سوپراستارها تصاحب کرد و به طولانیترین دوره رکود این باشگاه پایان داد.
در آن تابستان کلود ماکاله به فروش رسید و دیوید بکام خریداری شد. ظاهر این بود که این باشگاه منطق فوتبال و تعادل تیم را فدای جذابیت ستارگان و منطق تجاری میکند. طولی نکشید که این تیم دوباره نیازمند بازسازی شد.
به نظر میرسد که اکنون در یک نقطه مشابه به سر میبریم، اما برای هر دو باشگاه و دقیقاً در یک زمان.
واقعیت این است که جذابیت بازی بین رئال و بارسا مدتی است که در حال نزول بوده است. ۱۰ سال گذشته واقعاً دهه کلاسیکو بود و پایان آن نیز با پایان اوج بازی فوتبال در هر دو تیم همزمان شده است. اینکه نتیجه آخرین مسابقه دهه گذشته، در دسامبر ۲۰۱۹صفر-صفر است، خیلی بامعنا است. تصادفاً این نتیجه صفر-صفر اولین باری است که از ۰۳-۲۰۰۲ اتفاق میافتد.
بحران کرونا، مانند بسیاری از موارد دیگر در فوتبال، فقط مشکلاتی را که از قبل در حال رشد بود، تشدید کرده است. این اولین تابستان در طول تاریخ بود که هر دو باشگاه سود خالصی در بازار نقل و انتقالات داشتند؛ دو باشگاه مجموعاً ۱۱ میلیون یورو بیش از آنکه بخرند، فروختند. اما مشکلات مالی کمی ریشه دارتر است.
برخی از این مسائل ناشی از طبیعت صنعت فوتبال است.
هر دو باشگاه دستمزدهای هنگفت میپردازند و تعداد زیادی بازیکن روی نیمکت نگاه میدارند. این بدان معناست که هر دو در نقل و انتقال مشکل دارند. به عنوان مثال ساموئل اومتیتی پیشنهاد نقل و انتقال را رد کرد، چون دستمزدی بیشتر از آنچه در قرارداد کنونیشان داشت، نمیتوانست کسب کند.
نتیجه خالص این است که این دو باشگاه نمیتوانند بازیکنان چابکتر مورد نیاز خود را جذب کنند، آنها مجبورند با همین بازیکنان مسن خود کار کنند.
نتیجه این است که هیچ یک از دو تیم قادر نیست بهترین فوتبال را ارائه کند. اما برخی تحلیلگران معتقداند که مشکل عمیقتر از این حرفها است.
مثل همیشه، وضعیت این دو باشگاه انعکاسی است از قدرت فوتبال اسپانیا. مشکل نیز فراتر از این است که مسی یکی از معدود ستارههای باقیمانده جهانی در لالیگا است.
یکی از مربیان نخبه اسپانیایی به طور خصوصی به روزنامه ایندیپندنت میگوید: «فوتبال این کشور کند شده است، به خاطر مقاومت سری آ در مقابل تمرینات فشرده و فوتبال جانانه.»
این را میتوان به بهترین وجه در فلسفه معروف بارسا «اعمال فشار و بازپسگیری موقعیت» مشاهده کرد که بیش از یک دهه سبک ملی اسپانیا را پایهگذاری کرده است. این مدل بیش از هر زمان دیگری نیازمند تحول است.
در حال حاضر در مقایسه با تاکتیکهای فشار آلمانی، مدل اسپانیایی بسیار کم جان به نظر میرسد. اینک در ورزش، فشردگی در تمرینات و قدرت بدنی به معنای واقعی کلمه از ظرافت و تکنیک پیشی گرفته است.
بارسا در آن شکست تحقیرآمیز مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان اروپا مقابل بایرن مونیخ واقعاً غافلگیر شد. آلمانیها تفسیر بسیار مدرنتری از تاکتیک فشار و کار کردن روی توپ داشتند. این بخشی از استراتژی فوتبال بود که بارسا مطلقاً برایش آماده نبود.
گفته میشود که لوئیز انریکه در هدایت تیم ملی اسپانیا کاملاً به این موضوع آگاه است و از این نظر ممکن است از سالهای حضور خود در بارسا در فاصله سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷ جلوتر باشد.
بارسا و مادرید میتوانند کارهای بیشتری را برای جبران این کاستی انجام دهند، اگرچه بدون بازیکن جوان احتمالاً غیرممکن است تغییر عمدهای بتوان داد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
همچنین مسلم است این تیمها با مثلاً یورگن کلوپ در بارسا یا پوچتینو یا کونته در رئال شکل بسیار متفاوتی خواهند داشت.
از این منظر، این وضعیت میتواند دارای برخی نکات مثبت و عواقب ناخواسته باشد.
ممکن است قهرمانی لیگ نصیب تیمی غیر از بارسا و رئال شود. مثلاً اتلتیکو مادرید. مواد لازم برای گشودن عرصه رقابت در لیگ اسپانیا بیش از هر زمان دیگری در دو دهه گذشته وجود دارد. زایش استعدادهای جدید در فوتبال متوقف نشده است. فارغ از بحث پیرامون سبک آنها، گفته میشود نسل فعلی بازیکنان جوان اسپانیایی بهترین هستند.
همچنین ممکن است در نهایت تغییرات بزرگتری در هر دو باشگاه در پیش باشد.
به هر حال، احمقانه است که پرز بخواهد همینطور به نظرخواهی از بازیکنان سنوسالدار ادامه دهد.
در واقع الان بهترین زمان برای آوردن پوچتینو یا کونته است. به خصوص اگر پول زیادی در بساط نداشته باشند، جلب فارغالتحصیلان نوجوان آکادمیهای فوتبال یک راهحل خواهد بود. بازیکنان جوان بهترین گزینه برای آموزشهای فشرده هستند.
در حال حاضر، این پرسش وجود دارد که آیا زینالدین زیدان واقعاً برای این مأموریت خاص آماده است؟ بازسازی تیم با جوانان بسیار متفاوت است از اداره تیم با سوپراستارها.
یکی به انرژی وحشیانه نیاز دارد، و دیگری به خونسردی. سوالات دیگری درباره تواناییهای کلی او به عنوان یک مدیر وجود دارد، مسالهای که در باره رونالد کومان نیز صدق میکند.
همه اینهایی که گفتیم به این معنا نیست که رویایی این دو تیم در آخر این هفته به طور قطع کسلکننده خواهد بود. این فصل لیگ برتر ثابت کرده که غلط از آب درآمدن تحلیلهای استنتاجی چقدر میتواند خود سرگرمکننده باشد.
با این حال، این تلاش هر دو تیم به تعالی فوتبال است که رویارویی آنها را همیشه جذاب کرده است. اینک فوتبال هر دو تیم در آستانه بحران است، امری که با بحران کرونا تشدید شده است.
© The Independent