در میان ۵۰ نماینده افغانستانِ پس از طالبان، که در نشست بینالافغانی قطر با رهبران سیاسی گروه طالبان شرکت کردهاند، ۱۱ زن نیز حضور دارند؛ شهرزاد اکبر، معاون مشاور امنیت ملی، حبیبه سرابی، معاون شورای عالی صلح، یک سناتور، دو نماینده پیشین مجلس و تعدادی از زنان فعال در حوزه حقوق زنان. این زنان با چه طرح و هدفی به جلسهای رفتهاند که ممکن است نقشه راه صلح افغانستان و ساختار سیاسی آینده را تدوین کند؟
شاید بسیاری آمادگی رهبران سیاسی طالبان به دیدار، گفتگو و نشستن زیر یک سقف و سر سفره مشترک با زنان را یک گام بزرگ به جلو برای گروهی بدانند که رو در رو شدن با زنان را مکروه میدانست. اما نفس حضور زنان در گردهمایی که میتواند سرآغاز رقم زدن آینده سیاسی جامعه باشد، مانند شمشیر دو لبه کار خواهد کرد.
این زنان که حدود بیست درصد شرکتکنندگان همایش بینالافغانی را تشکیل میدهند، باید در برابر تفکر طالبانی درباره محدودیت حقوق و آزادیهای زنان استدلال کنند. تصور طالبان از حقوق زنان بر آموزههای ابتدایی آنها از دین اسلام مبتنی است که درآمیخته با سنتهایی بومی، شرایط دست و پاگیری برای زنان ایجاد کرده است. تغییر ذهنیت فرماندهان جنگی طالبان، مانند ملافاضل، خیرالله خیرخواه، امیرخان متقی و عبدالطیف منصور، که نامشان برای مردم افغانستان با حمله به شهرها گره خورده، به مهارت، منطق و دیپلماسی نیاز دارد.
روز اول نشست بینالافغانی بیشتر به سخنان عمومی در تالار بزرگ هتل شارلتون دوحه اختصاص داشت. اما نمایندگان در روز دوم به گروههای کوچک تقسیم خواهند شد تا اولولیتهای اصلی و موضوعات مورد اختلاف را با جزئیات بحث و بررسی کنند. اینجا فرصت استثنایی با زنان افغان است تا دیدگاه طالبان درباره زندگی اجتماعی و چارچوب حقوقی برای زندگی و فعالیت زنان را به چالش بکشند.
این استدلال باید از چنان پشتیبانی قوی و منطقی برخوردار باشد که بتواند با ایجاد تردید در دل مولویهای طالبان دگُم اندیشی آنها را تغییر دهد.
نگرانی اما این است که زنان افغان خود خواسته یا ناخواسته در معاملهای سهم بزرگی داشته باشند که برآیند آن محدودیت بیشتر بر دستآوردهای دو دهه گذشته باشد. دستآوردهایی که در زمینه آموزش، کار و تصمیمگیری زنان چشمگیر بوده است.
طالبان و طرفهایی که از توافق با طالبان بهره سیاسی میبرند بدون شک در پی داد و ستد خواهند بود و استفاده ابزاری از زنان و سازش بر سر حقوق آنها نگرانی درجه اول است. موضعگیری مسنجم و وحدت نظر زنان در دفاع از این آزادیها تعیین کننده است. زنان افغان باید نشان دهند که از مرحله تاثیرپذیری به جایگاه تاثیرگذاری رسیدهاند که میتوانند فضا را به نفع خود تغییر دهند. برای تحقق این امر اهداف شخصی و سازمانی باید کنار گذاشته شود و از جایگاه برابری طلبانه زن افغان دفاع شود. اما دفاع از حقوق زنان فقط کار زنان نیست. مردان افغانستان پسا طالبان نیز وظیفه دارند که از اساسیترین حقوق بشر، که برابری زن و مرد است، دفاع کنند.
افغانستان برای پیشرفت و ترقی به نقشآفرینی فعالانه زنان در تمام عرصهها، از ارتش تا بهداشت و درمان و از قضاوت تا پارلمان نیاز دارد. پژوهشها نشان میدهد بین توسعه پایدار و برابری جنسیتی رابطه مستقیمی وجود دارد. گزارش اخیر سازمان ملل متحد حاکیست هرچه زنان صدای بلندتر و حضور پُررنگتری در جامعه داشته باشند، توجه و سرمایهگذاری بیشتری در زمینه اولولیتهای توسعه بشری مانند سلامتی، آموزش و تغذیه صورت میگیرد که نتیجه آن به رشد و پویایی جامعه میانجامد.
شاید حالا بهترین زمانی باشد که نمایندگان زن در جلسات بینالافغانی در قطر، نتایج تحقیقی درباره نقش زنان در توسعه پایدار اجتماعی را به رخ فرماندهان طالبان بکشند. چشمهای امید زنان کشور به مردان نیز هست که در این پیکار زنان افغان را تنها نگذارند.