«هدف این جستار مرثیهسرایی نیست. هدف این است که نشان داده شود وضعیت «ایران» اشغال شده توسط «جمهوری اسلامی» چگونه است.»
هر انسانی فارغ از این که کارگری ساده در گوشهای دورافتاده باشد یا شخص سرشناسی در مرکز توجه، به حکم انسان بودنش، در هنگام بلا و مصیبت باید مورد رسیدگی قرار بگیرد و قرار نیست جان انسانها به رتبه و شخصیت اجتماعی یا پول و ثروتشان سنجیده شود. اما به هر حال، هر انسان سرشناسی که بر اثر بیماری جهانگیری مانند کووید-۱۹ جان میدهد، به خودی خود حکایت از مرگ چند هزار نفر انسان بینام و نشان یا کمتر شناخته شده دارد و از این نظر جمهوری اسلامی ایران در صدر کشورهایی در دنیا است که آمار ناگزیر افراد سرشناسش بیرون میآید و تضاد زیادی دارد با آمار مرگ و میری که وزارت بهداشت دولت روحانی اعلام میکند.
در همان سال ۱۳۹۸، وقتی تازه حکومت پذیرفته بود که کرونا در ایران شیوع یافته است، فریبرز رئيسدانا در ۲۶ اسفند در بیمارستان بر اثر کووید-۱۹ در گذشت.
نهادهای صنفی مختلف درگیر در امور نمایشی و سینما بیانیههای مختلفی دادند و خواهان تعطیلی پروژههای سینمایی و تلویزیونی شدند و نشان دادند در برخی از این پروژهها چند نفر به کووید-۱۹ آلوده شدهاند، اما گوش شنوایی نبود و پروژهها ادامه یافت و بیماری و مرگ و میر هم به همراه آن در سال ۱۳۹۹ زیاد و زیادتر شد.
با درگذشت خسرو سینایی در ۱۱ مرداد به دلیل ابتلا به کووید-۱۹، توجه به وضعیت هنرمندان جلب شد. او در غربت تمام با حضور خانوادهاش دفن شد. مدتی تنها خبرهای کوچکی از ابتلای برخی هنرمندان و درگذشت برخی دستاندرکاران گروههای هنری و فیلم و سریال شنیده میشد، تا آن که در ۲۲ مهر داغ بزرگ دیگری بر دل همه نشست، و آن درگذشت «اکبر عالمی» بود. همه او را از برنامه سینمایی هنر هفتم در شبکه یک به عنوان مجری و کارشناس میشناختند و محبوبیت خاصی در بین مردم داشت. او هم بر اکثر کووید-۱۹ در گذشت و همه را در بهت و ناباوری قرار داد.
اما پاییز هنرمندان تازه در راه بود و با درگذشت «چنگیز جلیلوند» در دوم آذر آغاز شد. این دوبلور که به جای غولهای بزرگ دنیای سینما از «مارلون براندو» تا «جانی دپ» صحبت کرده بود و میتوانست با تیپسازی و تغییر صدا به گونهای نقشها را بازآفرینی کند که قابل تشخیص نباشد، در سن ۸۵ سالگی با درد و رنج شدید بیماری کووید-۱۹، غریب و مظلومانه به خاک سپرده شد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
هنوز این داغ در سینه بود که دو روز بعد، فاجعه دیگری رخ داد. کامبوزیا پرتوی که برای عمل قلب به بیمارستان رفته بود، در بیمارستان به بیماری کوویدـ۱۹ دچار شد و تاب و تحمل نیاورد و با رنج و درد، جهانی را وداع کرد که برای شادی و شکوه آن عمری تلاش کرده بود. او هنگام مرگ تنها ۶۴ سال داشت و برای نبودنش بسیار زود بود.
ای کاش این خبر آخرین خبر بد در این زمینه بود، اما متاسفانه نبود؛ خزان و برگریزان تازه شروع شده بود. اوضاع مانند قتلهای زنجیرهای در دوران خاتمی شده بود. گوش به در خوابانده بودیم تا هر لحظه خبر مرگ عزیزی را بشنویم که جسدش در گوشه و کناری یافت شده است و خبرهای بد چون توفان از راه میرسید و اشکبار از همه میگذشت. سه روز بعد، خبر درگذشت «پرویز پورحسینی» جانها را به آشوب انداخت. او که به دلیل مبتلا شدن به کویید-۱۹ در بیمارستان فیروزگر تهران بستری شده بود، چون دیگران با درد و رنج درگذشت و تنها نصیبش از زندگی این شد که بتواند در بهشتزهرا بر فراز آرامگاه همسرش، «ناهید ارسباران»، دفن شود. این نیز آخرین خبر جانکاه نبود. چند روز پس از آن، خبر درگذشت «علیرضا جباری» مشهور به «آذرنگ» را شنیدیم. جباری در ۱۷ آذر به علت بیماری قلبی به بیمارستان رفته بود و او هم در بیمارستان به کووید-۱۹ مبتلا شد. ابتدا به خانواده او گفتند که پاسخ آزمایش کووید-۱۹ او منفی است، اما سپس پس از مرگش اعلام کردند که بر اثر این بیماری درگذشته است.
اگر بخواهیم به نامها بپردازیم، این جستار به تمامی پر میشود از نامهای شناخته شده و کمتر شناخته شده و گمنامی در بین هنرمندان و نویسندگان که در این بیش از یک سال شوم، با درد و رنج ناشی از مبتلا شدن به ویروس کرونا و بیماری کووید-۱۹ درگذشتند. اما هدف این جستار مرثیهسرایی نیست. هدف این است که نشان داده شود وضعیت «ایران» اشغال شده توسط «جمهوری اسلامی» چگونه است و در چه شرایطی رهبر و رئیس جمهوری آن اعلام میکنند دستور دادهاند که واکسن آمریکایی و انگلیسی وارد کشور نشود و این نه تنها بهتانگیز است، که نشان از فاجعهی بزرگ میدهد؛ فاجعه اهمیت ندادن به جان انسانها که به جنایت جنگی تعبیر میشود. چگونه ممکن است در میانه جهانگیری کرونا و کووید-۱۹ اعلام کرد که ورود واکسن آن ممنوع اعلام میشود، چون دشمن متخاصم ممکن است قصد تغییر ژنتیکی داشته باشد؟!
اگر علی خامنهای به عنوان رهبر و حسن روحانی به عنوان رئیس جمهوری این حرفها را نزده بودند و اعتراف نکرده بودند که آنها جلو ورود واکسن را به داخل ایران گرفتهاند، باز برای مردم ایران روشن بود؛ وقتی مقامات جهانی میگویند واکسن در اختیار مقامات ایرانی قرار داده شده است اما آنها از پذیرش آن خودداری کردهاند، و این مقامات نظام حاکم بر ایران هستند که دروغ میگویند و میخواهند همه چیز را گردن تحریم بیندازند.
باید به هنرمندان و نویسندگانی که زمانی تصور میکردند برای نجات هنر و قلم باید پا پیش بگذارند، امروز و هر روز، به هزار زبان گفت: نه هنر نه قلم نه هیچ بخش دیگری در جمهوری اسلامی ایران نجات دادنی نیست. امروز باید نه تنها به فکر نجات شرافت انسانی خود، بلکه به فکر نجات جان خود باشید.