مردم افغانستان یک تجربه تاریخی تلخ خلأ قدرت را سپری کردهاند و حالا ظاهرا بار دیگر تاریخ در آستانه تکرار شدن است.
نخستین بار گروههای مجاهدین با اصرار بر کنارهگیری دکتر نجیبالله در سال ۱۹۹۲ میلادی، خلأ قدرت بهوجود آوردند و با تصاحب کابل، در شدیدترین جنگ داخلی درگیر شدند که پیامد آن ظهور طالبان بود. این بار اما طالبان با پیروی از همان فرمول گذشته، خواستار کنارهگیری اشرف غنی، رئیسجمهور افغانستان است و میگوید حاضر است پس از استعفای آقای غنی، با دولت جدید کار کند. اما یک نگرانی وجود دارد و آن این است که چقدر میتوان به طالبان اعتماد کرد؟
بررسی سابقه طالبان از زمان ظهور این گروه در سال ۱۹۹۵ نشان میدهد که شورشیان اسلامگرا در طول عمر خود، ابتدا کوشیدهاند هیچ پیمانی با گروههای مخالف نبندند و حتی اگر توافقی کردهاند، به آن پشت پا زدهاند. توافق طالبان با گروههای اسلامگرای پشتون در جنوب و شرق کشور و حزب جنبش ملی اسلامی ژنرال ملک در شمال و شاخه وحدت اکبری در مناطق مرکزی کشور، نمونههایی از نقض عهدی هستند که طالبان انجام دادهاند.
از این رو، بازی طالبان برای ایجاد خلأ قدرت در افغانستان، آنهم در نبود یک نیروی توانمند بازدارنده منسجم که بتواند مردم این کشور را در مقابل طالبان بسیج و متحد نگه دارد، روشن است و اصرار آنان بر کنارهگیری اشرف غنی از ریاستجمهوری کشور چنان خطرناک به نظر میرسد که میتواند تاریخ را بهطرز دردناکی دوباره تکرار کند.
آخر بازی جنگ ۲۰ ساله آمریکا و متحدان بینالمللی و افغانش علیه طالبان و متحدان آنان، پیچیده به نظر میرسد. در دو طرف اصلی مسئله، دو نگرش متفاوت برای آینده سیاسی کشور وجود دارد. هرچند طالبان و دولت افغانستان هماکنون در دوحه سرگرم مذاکره برای نزدیککردن دیدگاهها و رسیدن به نقشهراه سیاسی آینده برای کشور هستند، اما این گفتوگوها که از ماه سپتامبر سال گذشته شروع شده و اکنون به مرحله دوم رسیده، پیشرفت امیدوارکنندهای نداشته است. گرچه شاید صحبت درباره سرانجام مذاکرات، خیلی زود است اما هر نوع شکست گفتوگوهای صلح با طالبان هم نباید کسی را شگفتزده کند.
نگرش طالبان، که پاکستان بهشدت از آن حمایت میکند، روشن است. آنها طرفدار نظام اسلامی سُنی در افغانستان هستند و معتقدند که آمریکا حکومت آنها را در سال ۲۰۰۱ سرنگون کرده و اکنون زمان آن فرا رسیده تا قدرتی که از آنها گرفته شد، دوباره به ایشان بازگردانده شود. در این چارچوب حقی هم برای تکنوکراتهای پشتون مانند اشرف غنی قائل نیستند و چند انتخابات گذشته کشور را که دولت در نتیجه آن تشکیل شده است، به رسمیت نمیشناسند. سایر اقوام غیر پشتون هم بهعنوان شهروندان درجه دوم در نظام موردنظر طالبان جا خواهند داشت اما این جایگاه را نیز طالبان تعریف خواهند کرد و این گروههای قومی نیز در بهترین وجه، تنها از قوم خود نمایندگی کنند نه بیشتر از آن. نمایندگی از نظام دموکراتیک، جامعه مدنی، حقوق بشر و آزادیهای مطبوعاتی تاکنون برای طالبان قابلقبول نبوده است.
این هم حقیقت آشکار دیگری است که نمایندگان طالبان بارها به مذاکرهکنندگان دولت افغانستان گفتهاند که آنها را بهعنوان نماینده اقوام خود میپذیرند نه بیشتر از آن. بنابراین، این شک و تردیدی که در میان مذاکرهکنندگان دولت نسبت به سوءنیت طالبان در قبال صلح مطرح میشود، بیپایه نیست. در حالی که مذاکرهکنندگان بیش از ۱۰ روز است که در دوحه قطر در انتظار طالبان هستند تا گفتوگوها را آغاز کنند، مذاکرهکنندگان طالبان به تهران و مسکو میروند و برای برپا داشتن امارت اسلامی خود لابیگری میکنند.
نظریهپردازان زیادی بر این موضوع اتفاقنظر دارند که میز مذاکره، امکانی مناسب برای رسیدن به اهدافی است که از راه جنگ حاصل نمیشود و شاید طالبان موردحمایت پاکستان نیز با پیروی از این ایده، به دنبال رسیدن به قدرت از پشت میز مذاکره باشند چراکه آنها هرچند به حملات مرگبار خود در شهرهای مختلف افغانستان ادامه دادهاند، اما توانایی تصرف و بعد حفظ و کنترل هیچ شهر یا مرکز استان کشور را ندارند.
روشن است که درخواست کنارهگیری آقای غنی میتواند به معنای فروپاشی نظامی باشد که در نبود مرکز فرماندهی واحد و بدون ضمانتهای لازم ملی و بینالمللی، قدرت را یکسره در مسیر افتادن به دست طالبان قرار دهد. پاسخ آقای غنی هم به این خواسته طالبان روشن بوده است. او خود بارها گفته است که مردم افغانستان فیلمی را که یک بار دیدهاند، دوباره به تکرار نمیبینند. امروز هم دواخان مینهپال، معاون سخنگوی او گفت که دوره کاری ریاستجمهوری را قانوناساسی تعیین کرده و آقای غنی بعد از پایان دوره خود در سال ۲۰۲۴ قدرت را به فردی واگذار میکند که بر اساس آرای مردم انتخاب شده باشد.
پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا هم به دیدگاه آقای غنی، وزن داده است. دولت جدید آمریکا برخلاف دونالد ترامپ از در مشورت و رایزنی با دولت افغانستان وارد شده و در مورد صلح این کشور، نظر ریاستجمهوری را مهم دانسته است. هرچند آنتونی بلینکن، وزیر خارجه جدید آمریکا در تماس تلفنی دیروز خود با اشرف غنی، بر تلاش برای از دست ندادن بزرگترین فرصت صلح تاکید کرده، اما خاطرنشان ساخته است که دستاوردهای ۲۰ سال گذشته نباید به هدر برود.