«موسیقی مجاز و غیر مجاز» اصطلاحاتی هستند که چهل سال است در ادبیات موسیقی ایران رایج است. جامعه هنری ایران، به ویژه آنهایی که در بخش موسیقی فعالیت داشتند، در روزهای پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ خیلی زود سنگینی این عبارت را حس کردند. در دوران پیش از انقلاب شاید تنها عاملی که موجب غیر مجاز بودن معدود موسیقیهای تولید شده میشد استفاده از اشعار سیاسی یا اشعاری بود که حاکمیت آن زمان را به چالش میکشید. اما در چهار دهه گذشته این عبارت معنای وسیعتری پیدا کرده است و بر همین اساس هم بخش مهمی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر این موضوع متمرکز است. بخشی که با وجود روی کار آمدن دولتها با گرایشهای متفاوت، در سیاستهایش تغییری صورت نگرفته است. البته از سوی دیگر سیاستهای حکومت در قبال هنر موسیقی آثار و تبعاتی بوجود آورده که از جمله میتوان به کوچ هنرمندان و رایج شدن نوعی از موسیقی در ایران که به موسیقی زیرزمینی معروف است، اشاره کرد.
در گفتگوی اختصاصی با مینا و میترا هرندی دو محقق جوان که در سالهای اخیر درباره موضوع «موسیقی ممنوعه در ایران» تحقیق میکنند این موضوع را بیشتر بررسی کردیم. مینا و میترا خواهران دو قلویی هستند که علاقههایشان شبیه به هم است؛ هر دو پیانو مینوازند. رشته تحصیلیشان در مقطع لیسانس مهندسی عمران بوده است اما تحصیلات تکمیلیشان در مقطع فوق لیسانس «اتنوموزیکولوژی» یا همان موسیقی شناسی قومی است.
وقتی از علایقشان میپرسم هر دو خواهر میگویند به جریانهای موسیقی مردم پسند (پاپیولار) و جنبههای اجتماعی این پدیده علاقهمند هستند و بر همین اساس هم جریانهای غیر رسمی موسیقی را پیگیری و شناسایی میکنند.
پایاننامه میترا در زمینه «موسیقی زیر زمینی» است و مینا هم موضوع «موسیقی خیابانی» را برای پایاننامه تحصیلی خود انتخاب کرده بود. از آنجایی که علاقه این دو خواهر به موضوع پایاننامههایشان و جذابیتی که این موضوعات برایشان داشته است، حتی پس از فارغ التحصیلی هم به تحقیقات خود در این زمینه ادامه میدهند. میگویند اِلمانهایی که در این دو نوع موسیقی وجود دارد هر روز برایشان جذابتر میشود.
صحبت با میترا هرندی درباره علت ممنوع شدن برخی موسیقیها و راهی که این نوع موسیقی در ادامه طی میکند به اینجا رسید که اوایل انقلاب، موسیقی کاملا ممنوع بود. با گذشت چند سال این روند تغییر یافت اما بازهم کاملا آزاد نشد. با اینحال با خواست مردم و پیگیری هنرمندان پس از گذشت سالها در حال حاضر شاهد این هستیم که موسیقی «مردم پسند» کم کم وارد جریان اصلی موسیقی در ایران میشود.
میترا میگوید: «در شرایطی که «مسیر اصلی» محدود شود، طبیعی است که بعضی موسیقیها اجازه وارد شدن به جریان اصلی را پیدا نمیکنند؛ بنابراین موسیقیهایی که مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد دریافت نکنند، برای ظهور و بروز مسیری موازی را در پیش میگیرند که موجب میشود به موسیقی «غیرمجاز» یا «ممنوعه» تبدیل شوند. این نوع موسیقیها به «موسیقی زیر زمینی» معروفاند».
اگر نگاهی گذرا به تاریخ «موسیقی زیرزمینی» بیاندازیم میبینیم که این نوع موسیقی ابتدا در آمریکا و غرب شکل گرفت. ایدهای که موجب شکل گرفتن این نوع موسیقی شد، مباحث ضد فرهنگی بود و به نوعی موزیسینهای زیر زمینی در غرب ضد بازار و صنعت موسیقی بودند و ترجیح میدادند مستقل باشند. اما در ایران موسیقی زیر زمینی بر خلاف موسیقی اصلی که با نظارت کامل همراه است، به موسیقیهایی گفته میشود که نمیتوانند مجوز حکومت را دریافت کنند. بررسیها نشان داده است بیشتر موسیقیهای زیرزمینی در ایران نه ضد فرهنگاند، نه خلاف اجتماع هستند و نه حتی گاهی وقتها سیاسی به شمار میآیند!
مینا هرندی که معتقد است تشخیص مرز بین موسیقی مجاز و غیرمجاز بسیار دشوار است، میگوید: «موسیقیهایی وجود دارد که واضح است در ایران مجوز انتشار نخواهند گرفت! از جمله صدای بانوان که تاکنون اجازه پیدا نکردهاند وارد جریان اصلی موسیقی شوند و برخی از ژانرهای موسیقی مانند راک، وکال، هوی متال، هیپ هاپ و رپ».
واقعیت این است که فعالان موسیقی در ایران که میخواهند در سبکهای ممنوعه فعالیت کنند، برای دیده و شنیده شدن مجبور هستند از مسیرهای غیر رسمی خودشان را به مخاطبان برسانند. البته ما ایرانیها در این زمینه تنها نیستیم و در کشورهایی مثل «چک» و «اوکراین» هم موسیقی چنین مسیری را طی میکند.
بر اساس تحقیقات خواهران هرندی یکی از مهمترین عواملی که موجب ممنوع شدن یک اثر موسیقیایی در ایران میشود «شعر و ترانه» است که در شورایی با همین نام در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مورد بررسی قرار میگیرد و اگر معیارهای این شورا را داشته باشد پس از آن میتواند برای مجوز ساخت، انتشار و اجراهای صحنهای اقدام کرد.
در شورای شعر و ترانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران ترانههایی با مفهوم «اعتراضی»، ترانههای «رمانتیک»، بویژه اگر نام شخص در آن ذکر شده باشد، ترانه و شعر با مفاهیمی مثل «لمس کردن» ،«بغل کردن» و یا دو عاشق و معشوق که در ترانه احساس خود را بهم نشان دهند، هرگز مجوز انتشار نمیگیرند و ممنوعه به حساب میآیند. بنابراین شاعران ترجیح میدهند از مفاهیمی در ترانهها استفاده کنند که بشود از آنها برداشتهای دوگانه کرد.
میترا هرندی میگوید: «فضای مجازی یکی از راههایی است که فعالان «موسیقی ممنوع» از آن برای عرضه خود به مخاطبان استفاده میکنند. این شریان ارتباطی که شامل «فیسبوک»، «تلگرام» و «توییتر» میشود، فیلتر است. اما با این وجود مخاطبان با فیلترشکن به این شبکهها متصل میشوند و به دنبال آن ارتباط فعالان موسیقی غیر مجاز هم با آنها حفظ میشود».
تجربه نشان داده است هر آنچه توسط حکومت ممنوع میشود از اقبال مردمی بیشتری برخوردار میگردد. به عبارت دیگر معروفیت، یکی از آثار موسیقی زیر زمینی است و اقبال و حمایتهای مردمی اغلب موجب فاخر شدن آثار موسیقی زیرزمینی شده است، اما گاهی اوقات هم آثاری که ارائه شده است بسیار ضعیف و فاقد ارزش بودهاند.
خواهران هرندی معتقدند فقط مردم میتوانند با اقبال از آثار خوب به رشد موسیقی فاخر و اعتبار بخشیدن به آن کمک کنند. به عقیده آنها مردم باید بین هنرمندان واقعی و افرادی که فقط جنبه تجاری موسیقی را با استفاده از هر ابزاری دنبال میکنند، تمایز قائل شوند.
گفتگو با مینا هرندی درباره موسیقیهای خیابانی که این روزها تعدادشان رو به افزایش است به اینجا رسید که او معتقد است علاقهمندی گروهها برای اجرای خیابانی مسائل هویتی است. این فرصتی است برای بروز استعدادهای جوان در هنر موسیقی و باید برای رشد و ارتقای این استعدادها برنامه ریزی کرد.
در واقع محدود کردن انسانها راه به جایی نمیبرد و آنگونه که جامعهشناسان معتقدند در صورت اعمال هرگونه محدودیت انسانها بصورت خودکار راه جدیدی را باز میکنند.