بعضی اوقات، تصویری از یک صحنه اعتراضی چیزی فراتر از ثبت کردن یک لحظه است؛ بیانگر یک بیعدالتی است. پیانوی نهاده شده در پیش ماموران ضدشورش در میدان کیو، بانوی قرمزپوشی که در استانبول مورد هدف گاز اشکآور قرار گرفت، و مرد چینی ایستاده در برابر تانکهای میدان تیانانمن، همه مثالهایی بارز از چنین تصاویری هستند.
هیچکس نمیداند اعتراضات شنبه گذشته در موسکو چقدر مهم و اثرگذار خواهد بود. واکنش خشمگینانه پلیس و بیش از ۱۳۰۰ بازداشت وحشیانه گواهی بر این تاثیر است. ولی احتمالا نماد این جنبش بانوی قرمزپوش خود روسیه است: اینگا کودراچوا، ۲۸ ساله، که خود را به روی دوستپسرش، بوریس کانتورویچ، ۲۷ ساله، انداخت تا از او در برابر ضربات باتوم ماموران پلیس محافظت کند. اینگا و بوریس دو سال است که با هم رابطه دارند.
با هر ضربه باتوم به نظر میرسید زوج همدیگر را محکمتر در آغوش میکشند. در جلوی تصویر، سگهای پلیس شرورانه پارس میکردند و زوزه میکشیدند. کودراچوا با جیغهای خود از تماشاچیان میخواهد دخالت کنند. ماموران پلیس مات و مبهوت به نظر میرسند و با ضرب و شتم مدام سعی میکنند آنها را از آغوش یکدیگر جدا کنند.
دست آخر موفق میشوند زوج را با کشیدن بر روی سنگفرشهای گرانیتی مسکو، که نشانی گرانقیمت از زیباسازی این شهر است، از یکدگیر جدا کنند و با این کار لباس قرمز اینگا را از هم دریدند.
این لحظه اینگا و بوریس نیازی به ترجمه و تفسیر ندارد: لحظهای است نشان از پیروزی عشق بر خشونت. این تظاهرات مقاومتی بدون خشونت بود ولی به ناگهان ماموران پلیس از شکل خشک خود خارج شده و با تبدیل به کاریکاتورهای مسخره حکومتی خودکامه شروع به سرکوب معترضان کردند.
اکثریتمیلیونها مردمی که این تصاویر را دیدهاند اطلاعات چندانی درباره جزییات رسواییهای انتخابات شهر مسکو که برای ماه سپتامبر برنامهریزی شده، ندارند. ولی این تصاویر آشکارا اطلاعاتی سریع درباره خطرهای پیش روی معترضان به بیننده میدهد.
طی مصاحبه با ایندپندنت، این زوج که پیش از این تنها مدیران تبلیغاتی ساده بوده و اکنون به نماد اعتراض تبدیل شدهاند، گفتند اصلا فکرش را هم نمیکردند که این اعتراضات زندگی آنها را تغییر دهد.
بوریس میگوید پیش از تظاهرات نیز حسی در میان مردم وجود داشت که احتمالا اوضاع بدتر از چیزی که انتظار دارند، خواهد شد. در خیابانهای منتهی به محل تظاهرات اخطارهایی از اعمال خشونت وجود داشت و مقامات از شب پیشبیشتر خیابانها و نواحی مرکزی موسکو را بسته بودند.
او گفت: «آن صبح وقتی از خواب بلند شدیم اینگا گفت احساس میکند میخواهیم به جنگ برویم. البته که میدانستیم برای پرسهای تابستانه بیرون نمیرویم.»
بوریس به مادرش گفت از محل تظاهرات دور بماند، ولی خود به همراه اینگا راهی مرکز اعتراضات در نزدیکی دفتر شهردار شد. آنجا خیلی طول نکشید که اتفاقی خونآلود در این تظاهرات صلحآمیز رخ داد. در همان ساعات اولیه صبح، اینگا که آموزش کمکهای اولیه دیده است، برای اولینبار خبرساز شد چرا که در حال پانسمان کردن سر خونین یکی از قانونگذاران شهرداری بود.
اینگا میگوید او همیشه وسائل پانسمان، دستکش و کمکهای اولیه در کیف خود دارد. او میگوید به ویژه در زمان اعتراضات خیلی مهم است که جماعت را آرام کرد: «این دلیل آن است که من در چنین شرایطی دستکش به دست میکنم، تا کنترل امور را در دست گرفته و به سایرین امنیت خاطر دهم که اوضاع تحت کنترل است.»
زد و خوردهای خونین دیگری نیز در سراسر شهر در جریان بود ولی آتش اصلی وقتی زبانه کشید که معترضان راهی میدان لوبیانکا، محل استقرار آژانس امنیتی روسیه، شدند. هنوز روشن نیست که چرا مقامات به معترضان تا آنقدر هم اجازه نزدیک شدن به چنین مکان حساسیرادادند، ولی بوریس از اولین کسانی بود که احساس واقعی آنها نسبت به حضور معترضان در آن منطقه را از نزدیک تجربه کرد.
آنها او را در ناحیه سر، بازو و کمر آنقدر بد مورد اصابت قرار دادند که یکی از باتومها شکست. او گفت: «میتوانستی در چشم آن مامور ببینی که غرق در ترس و نفرت است. ولی همچنین بهت او از واکنش اینگا نیز بهروشنی نمایان بود.» بوریس که هنوز هم آثار کبودی از ضرب و شتم روز شنبه را در جایجای بدن خود دارد، دستش را دراز کرد تا دست دوستدخترش را بفشارد. او ادامه داد: «واکنشهای ما به اضطراب متفاوت است. من خیلی حراف شده و نمیتوانم از حرف زدن باز ایستم. اینگا اما ساکت شده و سریع میخواهد کاری بکند.»
اینگا گفت از زنجیره تصمیماتی که در سرش گذشت و دوید تا زمانی که خود را روی دوستپسرش دید، هیچچیز به یاد ندارد. او گفت: «من هیچ فکر یا احساس خاصی در آن لحظه نداشتم. فکر میکنم حتی اگر آنها فقط میخواستند او را بازداشت کنند نیز تمام تلاش خود را برای توقف آنها انجام میدادم.» او اضافه کرد که مقاومت بدون خشونت به ابزاری اصلی در جعبهابزار معترضان در هفتههای جاری تبدیل خواهد شد. «شما واکنش آنها را دیدید. آنها [مقامات] کنترل خود را از دست دادند و نمیدانستند چه باید کرد.»
جنبش اعتراضی در روسیه طی هفتههای اخیر به سرعت رشد کرده و تمرکز آن به جای موضوعات محدود به انتخابات ماه سپتامبر شهر مسکو، به مطالبات دموکراتیک فراگیرتریمعطوف شده است.
هر دو طرف مواضع روشنی دارند. معترضان به دنبال تحقق اصول بیقیدوشرط انتخاباتی آزاد و منصفانه هستند که برای دو دهه گذشته از آن محروم بودهاند. کرملین هم به نظر به همین اندازه نگران احتمال وقوع انقلابی رنگین است.
بوریس میگوید مقامات روسی بدون دلیل از اهداف انقلابی معترضان میترسند. «به نظر میرسد آنها فکر میکنند که ما فردا با کوکتل مولوتوفهای خود راهی کرملین میشویم. ما حتی نزدیک چنین مرحلهای نیستیم و امیدوارم هیچوقت هم نباشیم. ولی کرملین دارد با این تصمیمات به شدت احمقانه وضعیت را برای خود بدتر میکند. احساس میشود افراد باهوش دولت اکنون در تعطیلات به سر میبرند.»
در روز جمعه مقامات شهر مسکو اعلام کردند که با برگزاری تظاهرات مسالمتآمیزی متشکل از ۱۰۰ هزار نفر در فضای خارجی مرکز شهر در روز ۳ اوت، موافقت کردهاند. حداقل برخی از معترضان خواهان حضور در مکانهایی مرکزیتر و مهمتر بودند که البته نگرانی برای برخورد خشنی دیگر را افزایش میداد.
ترس بوریس و اینگا حالا از این است که مبادا مقامات بخواهند به خاطر نافرمانی مدنی از طریق پروندهسازی با اتهامات کیفری بیپایه و اساس از ایشان انتقام بگیرند. بالاخره این راهی بود که کرملین برای سرکوب اعتراضات سال ۲۰۱۲ پیش گرفت و با بازداشتهای گسترده معترضان و یورش شبانه به خانه رهبران مخالف، به نظر میرسد چنین راهی را در ۲۰۱۹ نیز در پیش گرفته است.
بوریس میگوید: «زندگی ما تغییر کرده است و میدانیم اکنون در مرکز توجه آنها قرار داریم. البته که میترسیم ولی خفه هم نخواهیم شد. بعد از ماجرای روز شنبه، دوران صبر و سکوت برای همه ما تمام شده است.»
© The Independent