تیمهای لستر، وولوز و اورتون که در فصل پیش ردههای میانی جدول لیگ برتر باشگاههای انگلستان را به خود اختصاص دادند، حالا در حالی به استقبال فصل جدید میروند که آرزو دارند «سقف شیشهای» را بشکنند و سلطه شش تیم همیشه پیشتاز را به چالش بکشند. هر سه تیم که به لقب «بهترینهای بقیه جدول» قانع نیستند، قصد دارند جدول ردهبندی را به هم بریزند. ولی آیا چنین توقعی غیرواقعگرایانه است؟ آیا این باشگاهها دچار خوشبینی بیش از اندازه شده اند؟ یا آن که واقعا تهدیدی برای صدرنشینان به شمار میآیند؟
اگر نتایج اواخر فصل پیش و نقل و انتقالهای تابستان امسال را ملاک بگیریم، اورتون استعداد بالقوه بزرگی برای رسیدن به سطح تیمهای بزرگ دارد. اورتون پنج بازی از هشت مسابقه آخرش را برد، و در شش بازی دروازهاش را بسته نگه داشت. از جمله کامیابیهای اورتون، پیروزیهای خانگی در برابر چلسی، آرسنال، و منچستر یونایتد به رهبری اوله گونار سولشر بود.
پیروزی آخر - که بزرگترین پیروزی اورتون در برابر منچستریونایتد در 35 سال گذشته بود - نشاندهنده اوجگیری دیرهنگام اورتون بود. هرچند باید وضع اسفبار تیم رقیب را در آن روز در نظر گرفت، ولی آن بازی استعداد بازیکنانی چون ریچارلیسون، گیلفی سیگوردسون، لوکاس دینگه و برنارد را به نمایش گذاشت و نشان داد که وقتی اورتون در قالب یک تیم واحد بازی کند، میتواند چقدر کارآمد باشد.
در این فصل، ادریس گوئیه و کورت زوما از اورتون رفتهاند، ولی این باشگاه به شکلی ترکیبش را تقویت کرده که حکایت از بلندپروازیاش دارد. ویس کین، مهاجم یوونتوس در ازای 27 میلیون پوند به تیم اضافه شد، انرد گومز قراردادی دائمی گرفت، و فابیان دلف هم به کار گرفتهشد تا خط میانی تیم را که از نقاط ضعف آن در فصل گذشته بود، تقویت کنند. اگر پیوستن احتمالی ویلفرید زاها به قیمت بیش از 50 میلیون پوند را هم اضافه کنیم، روشن میشود که اورتون در بازسازی تیم و بیرون آمدن از میانه جدول، مصمم است.
لستر هم این استعداد بالقوه را دارد که نخبههای لیگ برتر را جابجا کند. لستر با مربیگری کلود پوئل نتوانست خانهتکانی اساسی کند، چون این مربی فرانسوی بیهوده کوشید کار تیمی لستر را بهتر کند. انتخاب پوئل - که از جاذبه شخصی و حمایت باشگاه برای چنین تحولی برخوردار نبود - نافرجام به نظر میرسید.
ولی حالا که برندن راجرز سکان تیم را به دست گرفته و چند بازیکن کلیدی تازه به تیم افزودهاست، این امید هست که دگرگونی لستر سرانجام کامل شود. بهکارگیری آیوزه پرز میتواند الهامبخش این حرکت باشد. این بازیکن اسپانیایی که به قیمت نسبتا پایین 30 میلیون پوند به لستر پیوسته، میتواند حمایتی را که جیمی واردی بسیار لازم دارد، برای او تامین کند. فصل گذشته، وقتی واردی از فضای حرکتی محروم بود و خط میانی هم تغذیهاش نمیکرد، انگار در دریا گم شده بود. پرز که در محوطه جریمه کارآمد است و میتواند از دو جناح، توپ را به واردی برساند، بُعد تازهای به ترکیب تهاجمی لستر میبخشد.
جذب یوری تیلمانس با قرارداری دائمی، گواه دیگری است بر بلندپروازیهای لستر. این بازیکن 22 ساله که فصل پیش از موناکو قرض گرفته شده بود، با پاسهای بینقص، دید عالی و حرکتهای پیشبینی ناپذیرش در یک سوم دفاعی حریف، چشمها را خیره کرد. اگر او بتواند چابکیاش را در ماههای پیش رو حفظ کند، خط میانی لستر - که هم اکنون با حضور جیمز مدیسون، ویلفرید اندیدی و حمزه چودوری از کیفیت بالایی برخوردار است - میتواند تیم را یک گام به پیش ببرد.
جدایی هری مگوایر از لستر، اوضاع را پیچیده میکند، ولی با صحبتهایی که از پیوستن لویس دانک و نیتان ایک به تیم هست، امید میرود که بازیکن مناسبی برای پر کردن جای خالی مگوایر انتخاب شود. راجرز که رهبر پرجاذبهتر و خوشبرخوردتری از پوئل است، حالا باید با انرژی دادن به بازیکنان جوانش و تعیین جهت درستی که به آن نیاز دارند، نشان دهد که مدیر خوبی است.
فصل 2019-2018 برای وولوز - که بعد از سال 2011 اولین حضورش را در لیگ برتر تجربه میکرد - فراتر از حد انتظار بود. این تیم در پایان فصل به مقام هفتم رسید و جایی را در بازیهای اروپایی برای خودش حفظ کرد. نونو اسپیریتو سانتو، سرمربی وولوز، نقشی کلیدی در این موفقیت داشت. او در تفکر تاکتیکیاش انعطاف زیادی نشان داد و با کمترین تغییرات در موقع لازم، خودش را به عنوان چهرهای محوری و مورد اعتماد بازیکنان و هواداران نشان داد. در این فصل هم تجربه ژائو موتینیو، و همچنین قدرت تهاجمی رائول خیمنز نقشی کلیدی خواهد داشت، در عین این که دیوگو خوتا بعد از تغییر پستش، تا پایان فصل قابلیتهای واقعیاش را نشان داد. لیندر دندونکر -- مثل خیمنز -- قراردادی دائمی با تیم بسته، و پاتریک کوترون که از آ.ث.میلان آمده، بازیکنی است که باید به او چشم داشت. تمام بازیکنان کلیدی فصل گذشته هم در ترکیب فعلی تیم حاضرند.
روی هم رفته، برای وولوز تابستان آرامی بوده، ولی روشن نیست که این رویکرد چه نتیجهای بدهد. از یک سو، دست نزدن به تغییرات اساسی در یک تیم هماهنگ و جاافتاده با آوردن تعداد زیادی بازیکن جدید، میتواند از به هم خوردن فرمول پیروزی جلوگیری کند. ولی با توجه به این که وولوز امسال باید در بازیهای اروپایی هم شرکت کند، این خطر هست که از اندوخته کافی برای رقابت در چند جبهه برخوردار نباشد. نوسان وولوز در برابر تیمهای ضعیفتر لیگ برتر در فصل گذشته هم نگرانی دیگری است، ولی با توجه به پیروزیهایش در برابر شش تیم پیشتاز، تردیدی در تواناییهای این تیم نیست. پیوستگی در کسب نتیجه، حیاتی است.
عزم هر یک از این سه تیم، بیتردید با توجه به وضعیت کنونی شش تیم پیشتاز، تقویت خواهدشد. در واقعیت امر، فوتبال انگلستان اکنون شاهد انحصاری دوگانه است که از زمان سلطه منچستریونایتد و چلسی در سالهای 2006 تا 2011 دیده نشده است. در حال حاضر لیورپول و منچسرسیتی یک سروگردن بالاتر از رقبا هستند. در عین حال، شاگردان پپ گواردیولا بیشترین بخت را برای فتح لیگ برتر برای سومین فصل پیاپی دارند، افتخاری که هیچ تیمی از زمان سِر الکس فرگوسن در سال 2009 به دست نیاورده است.
جدای از رقابت منچسترسیتی و لیورپول، تعقیب کنندگان آنها حس خواهند کرد که باید در مقابل آرسنال، چلسی، منچسریونایتد و تاتنهام امتیاز کسب کنند. در واقع، در پایان فصل پیش، لیورپول در رده دوم جدول، 25 امتیاز با چلسی در رده سوم فاصله داشت، در حالی که فاصله منچستریونایتد در رده ششم با وولوز در رده هفتم، فقط 9 امتیاز بود. حالا که یونایتد در حال دگرگونی است، وضعیت چلسی نامشخص است، دفاع آرسنال آسیبپذیر است، و عملکرد تاتنهام هم نوسان دارد، لستر، وولوز و اورتون فرصتهای زیادی برای در افتادن با بزرگان خواهند داشت. فقط باید وقتی فرصت پیش آمد، آن را از دست ندهند.
این نوشته برگردان فارسی از مقالات منتشر شده دیگری است و منعکس کننده دیدگاه سردبیری روزنامه ایندیپندنت فارسی نمی باشد.
© The Independent