یک دهه است که عوامل امنیتی و نظامی و انتظامی حکومت جمهوری اسلامی اعتراض گرسنگان و تشنگان در ایران را با شلیک مستقیم، بازداشت، شکنجه و اعدام مدیریت کردهاند. آغاز این مسیر روز ۹ دیماه سال ۱۳۸۸ بود؛ وقتی حامیان حکومت جمهوری اسلامی برای قدرتنمایی در برابر معترضان به نتایج انتخابات به میدان آمدند و با حداکثر خشونت و به کار بردن همه ابزار سرکوب، یکی از خونینترین روزهای تاریخ جمهوری اسلامی ایران در برابر اعتراض مردم را پس از ۳۰ سال رقم زدند.
اگرچه تا سال ۸۸ به مناسبتهای مختلف اعتراضهایی در سطح کشور مانند واقعه کوی دانشگاه تهران و کوی طلاب قم و با شلیک پاسخ داده شده است، اما یکی از بزرگترین جنبشهای اعتراضی مردم ایران در حالی بهشدت سرکوب شد که حکومت به گمان خود همانند وقایع خرداد ۶۰ و آبان ۷۸ توانسته بود این اعتراضها را مدیریت کند.
حسن روحانی مطیع دستیار سرکوب حکومتی
با پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲، امضای برجام و برداشته شدن برخی از تحریمها به نظر میرسید دهه آرامی برای حکومت ایران در راه باشد اما این ماه عسل چندان بیشتر طول نکشید. نیروهای جریان راست و نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی ایران که در سال ۹۲ از موج امید مردم به تغییر شرایط شکست سختی را متحمل شده بودند، تصور میکردند با ایجاد نارضایتی عمومی و شکست پروژه برجام فرصت بازگشت به قدرت در انتخابات ۹۶ را پیدا خواهند کرد.
نکته مهم دیگری که در این فاصله رخ داد، روی کار آمدن ترامپ و رواج شایعاتی مبنی بر تصمیم او برای خروج آمریکا از برجام بود که میتوانست برگ برنده روحانی را از او بگیرد.
شکست ابراهیم رئیسی، قاضی اعدامها و فرد مدنظر رهبر جمهوری اسلامی در انتخابات سال ۱۳۹۶ راه نزدیکان علی خامنهای برای رسیدن به قدرت بدون خشونت را بست. پس سناریو دیگر یعنی ایجاد فشار عمومی مشابه دوره دوم ریاستجمهوری محمد خاتمی در دستور کار قرار گرفت. همزمان آغاز تحریمهای مجدد آمریکا علیه ایران به عملی شدن این برنامه کمک کرد.
آغاز تحریم در ایران و قیام گرسنگان
نخستین تحریمها بلافاصله اقتصاد آسیبپذیر ایران را متزلزل کرد. افزایش ناگهانی قیمت کالاهای اساسی و به هم خوردن اوضاع معیشتی مردم، همه و همه از نارضایتی شدید خبر میداد.
بنا بر آنچه بعدها خود حسن روحانی و برخی از مدیران امنیتی حکومت گفتند، هسته اولیه اعتراضهای دیماه ۹۶ در روزهای هفتم و هشتم آن ماه در مشهد و با شعار «نه به گرانی» شکل گرفت و نیروهای حامی علی خامنهای و جبهه پایداری به قصد زمینگیر کردن دولت روحانی در آغاز از این اعتراضها حمایت کردند.
گمان آنان بر این بود که میتوان این اعتراضها را مدیریت کرد و آن را مقدمهای برای کنار زدن رقیب سیاسی در انتخابات مجلس شورای اسلامی و ریاستجمهوری بعدی قرار داد اما خشم و نارضایتی مردم، اوضاع بغرنج اقتصادی اقشار آسیبپذیر و از همه مهمتر اضطراب تلنبار شده چند دهه نخبگان و طبقه متوسط همان ساعات نخست تجمعها، آنطور که بعدتر اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهور ایران ادعا کرد، آن را از دست برنامهریزان خارج و به اعتراضی مردمی علیه کلیت نظام تبدیل کرد.
درخواست تغییر اصل نظام
نیروهای امنیتی ایران که تغییر ناگهانی شعارها و مسیر اعتراض به سمت درخواست «تغییر اصل نظام» را توقع نداشتند، بنا بر تجربه سرکوب مردم در سال ۸۸ و ۸۹، به برخورد همراه با خشونت شدید برای بهسرعت یکسره کردن کار معترضان روی آوردند که همین موضوع در روز هشتم دیماه دامنه اعتراضهای مردمی را از مشهد به شهرهای کرمانشاه، همدان، رشت، اصفهان، اهواز، قم، ساری، زاهدان، قزوین، لرستان، قوچان و ساوه کشاند.
در اعتراضهای هشتم دیماه چند نکته اهمیت داشت؛ اول اینکه بر خلاف اعتراضهای خیابانی در تیرماه ۷۸ و سال ۸۸ این بار دلیل به خیابان آمدن مردم نه خواستهای سیاسی که اعتراض اقتصادی بود که از آن به «قیام گرسنگان» تعبیر شد.
نکته دوم حضور مردم شهرهای کوچکتر در این اعتراضها بود. با توجه به اینکه در شهرهای کوچک معترضان بهراحتی قابلشناساییاند و سرکوب آنها آسانتر است، به میدان آمدن مردم در این شهرها و سردادن شعار علیه علی خامنهای افزایش قابل توجه فشارها بر مردم ایران را نشان میداد.
نکته سوم که شاید از همه مهمتر است، جابهجایی گروه معترضان از طبقه متوسط جامعه ایرانی به طبقات فقیر و مستضعف بود و اینکه به گفته بسیاری از جامعهشناسان و تحلیلگران این زمان، سرآغاز شورش گرسنگان شد؛ یعنی به پا خاستن مردمی که دیگر چیزی برای از دست دادن نداشتند و تهدید و ارعاب در فرونشاندن آنان چندان کارساز نبود.
روز ۹ دیماه همان سال در حالی که حامیان حکومت در سالگرد راهپیمایی ۹ دی ۸۸ به خیابان آمده بودند، اخباری مبنی بر درگیری میان معترضان تهرانی و حامیان حکومت در حوالی دانشگاه تهران منتشر شد. پس از تاریکی شب وقتی مردم بسیاری از شهرهای ایران همانند شبهای گذشته به خیابان آمده بودند، تهران نیز اعتراض گسترده مردمی را شاهد بود. شلیک به معترضان در تهران و شهرهای دیگر جای تردیدی باقی نگذاشت که حکومت با اعتراضی گسترده مواجه شده است.
در این اعتراضها شعارهایی برای نخستین بار در فضای سیاسی ایران سر داده شد که معنای آنها سرنگونی حکومت و برخورد شدید با عوامل وضع موجود بود.
«اصلاحطلب، اصولگرا دیگر تمومه ماجرا»
اگر در اعتراض تیرماه ۷۸ و اعتراض سیاسی طبقه متوسط به نتایج انتخابات ۸۸ شعارها و خواستههای معترضان حول محور درخواست اصلاح داخل ساختار حکومت بود، این بار شعار «اصلاحطلب، اصولگرا دیگر تمومه ماجرا»، «چه اشتباهی کردم که انقلاب کردم»، «ملت گدایی میکند، آقا خدایی میکند» و شعارهایی که به صراحت پایان جمهوری اسلامی را طبی میکرد، اعتراضهای سال ۹۶ را به نقطه آغازین چیزی شبیه انقلاب علیه اصل نظام بدل کرد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اعتراض دیماه ۹۶ با سرکوب گسترده حاکمیت و اختلال چندروزه اینترنت برخی از شهرها از جمله تهران پایان یافت ولی از مهمترین دستاورد این اعتراضها تداوم شعارهایش در دل خردهاعتراضهای صنفی و کارگری بود که معمولا به شکل تجمعاتی کوچک مقابل مجلس یا نهادهای مختلف حکومتی برپا میشد.
از سوی دیگر، با اعتراض دیماه ۹۶ برخی از تجمعات صنفی نیز از قالب اعتراضهایی مطالبه محور فراتر رفت و شکل مواجهه با کلیت حاکمیت به خود گرفت.
غلامحسین محسنی اژهای، سخنگوی وقت قوه قضاییه، مدعی شد که ۲۵ تن در جریان اعتراضهای دیماه ۹۶ در خیابان کشته شدهاند، ولی بنا بر اطلاعات به دست آمده، برخی نهادهای حقوق بشری تعداد کشتهها را بسیار بیش از این تعداد اعلام کردند.
حجم بازداشتها نیز چیزی حدود هشت هزار نفر براورد شد که تعدادی از آنها در ماهها و سالهای بعد به جرم حضور در همین اعتراضها با حکم اعدام مواجه شدند.
تکرار شورش گرسنگان با شعار مرگ بر اصل ولایتفقیه
کمتر از دو سال بعد در پی گران شدن ناگهانی قیمت بنزین بار دیگر خیابانهای ایران به صحنه حضور مردم خشمگین از گرانی و اوضاع بحرانی اقتصادی تبدیل شد. این بار به معنای واقعی قیام گرسنگان خیابانهای ایران را شلوغ کرد و از هر گوشه شعار «مرگ بر اصل ولایتفقیه» به آسمان برخاست.
آبان ۹۸ خونینترین تجربه حضور خیابانی مردم در تاریخ چند صدساله گذشته ایران قلمداد میشود. زمانی که نیروهای امنیتی تنها در چند روز، نزدیک به یک هزار و ۵۰۰ نفر از مردم کشتند و چند هزار مجروح و شهروند بازداشت شده هم نتیجه دیگر آن بود.
۲۴ آبان ۹۸ با اعلام گران شدن بنزین ظرف کمتر از چند ساعت مردم در اکثر نقاط ایران به خیابان آمدند. این بار اعتراضها نه تنها از شهرهای کوچکتر که از مناطق حاشیهای شهرها و مناطق محروم آغاز شد. همچنین شکل گرفتن اعتراضهای خیابانی در برخی شهرها که حکومت جمهوری اسلامی همواره به پایگاه مذهبی آنها متکی بود، سبب شد اعتراض ۹۸به نقطه عطفی در تاریخ اعتراضهای مردمی در جمهوری اسلامی بدل شود.
فقط به سر شلیک نکردیم به پا هم شلیک کردیم
حکومت که تجربه دیماه ۹۶ را داشت، این بار برای فرونشاندن اعتراضها بی هیچ پنهانکاری شلیک مستقیم به معترضان را در دستور کار قرار داد؛ اقدامی که به «شلیک به سر به جای پا» مشهور شد. در آن روزها وقتی از وزیر کشور ایران در خصوص چرایی شلیک به سر معترضان سوال شد، او با بیشرمی پاسخ داد: «فقط به سر شلیک نکردیم؛ به پا هم شلیک کردیم.»
شدت سرکوبها در آبان ۹۸ در تاریخ معاصر ایران بیسابقه بود. دلایل این سرکوب وحشتناک را شاید بتوان در خواستهها و شعارهای معترضان دانست که دیگر مسئله اقتصادی برایشان مطرح نبود، بلکه خواسته روشن معترضان پایان حکومت اسلامی در ایران بود.
فاجعه نیزار حاشیه شهرک چمران ماهشهر که در آن معترضانِ به نیزار پناه برده با سلاح سنگین قتلعام شدند، حتی صدای برخی از حامیان جمهوری اسلامی راهم در آورد. در حقیقت شیوه سرکوب و کشتار آبان ۹۸ اعلان جنگ جمهوری اسلامی به مردم منتقد بود. مردمی که بیشترشان از همان طبقه مستضعفین بودند که حکومت همواره خود را حامی آنها معرفی میکرد.
در آبان ۹۸، بسیاری از کشتهشدهها و دستگیرشدگان از خانوادهای مذهبی، سپاهی و شهدا بودند. آبان ۹۸ را میتوان دومین مواجهه بزرگ پس از سال ۸۸ بخشی از حامیان حکومت برابر حکومت دانست. از دیگر نکات مهم سرکوب آبان ۹۸ به میدان آمدن نوجوانان و جوانان بود. ازاینرو اعلام نام نوجوانان و جوانانی که در این سرکوب وحشیانه کشته شدند خشم فراگیر جامعه و تداوم اعتراضها را در پی داشت.
حمله برخی معترضان به اماکنی همچون دفاتر برخی امام جمعهها، حوزه علمیه و مساجد نیز زنگ خطری بود که حکومت را با مفهوم انقلاب علیه ایدئولوژی حاکم روبرو کرد.
آزمون قطع سراسری اینترنت
اما مهمترین آزمون حکومت قطع سراسری اینترنت بود؛ اقدامی که این فرصت را در اختیار نیروهای امنیتی و نظامی گذاشت تا با دستگیریهای فراگیر و کشتار خیابانی به هر قیمتی اعتراضهای آبان ۹۸ را سرکوب کنند. اعتراضهایی که برای نخستین بار در ۵۰۰ نقطه ایران به شکل همزمان جریان داشت.
حکومت با وجود آنکه قول داد تعداد دقیق کشتههای آبان را اعلام کند، تا امروز آمار دقیقی از کشتهشدگان آن سال منتشر نکرده است. دوهفته پس از آغاز اعتراضها، برخی منابع و نهادهای حقوق بشری تعداد کشتههای خیابانی در اعتراضهای آبان ۹۸ را حدود ۳۶۶ نفر اعلام کردند. ولی باگذشت زمان و انتشار تصاویر و اعلام خانوادههایی که فرزندان و نزدیکانشان در اعتراضهای آبان ۹۸ مفقود شده بودند، تعداد کشتهشدگان نزدیک به یک هزار و ۵۰۰ نفر اعلام شد.
دزدیدن پیکر کشتهشدگان از سردخانه بیمارستانها و مخفیانه دفن کردن آنها و پیدا شدن اجسادی که در شهرهای مختلف به رودخانهها و دریاچه سدها انداخته شدند، نشان از کشتاری فراگیر در آبان ۹۸ داشت.
همانند دیماه ۹۶ موج کشتههای اعتراض تنها کف خیابان باقی نماند و در دو سال گذشته تعدادی از بازداشتیهای این اعتراض با احکام اعدام مواجه شدند. میزان دستگیریها تنها در شهر تهران بالای دو هزار نفر بود و در سطح کشوری گفته شد حدود ۹ هزار نفر در جریان اعتراضهای سال ۹۸ بازداشت شدند.
آبان ۹۸ اگرچه در شکل خیابانیاش سرکوب شد، ولی از آن روز در هر اعتراض و تجمعی همواره از کشتگان آبان ولو به شکل محدود، یاد میشود.
از مهمترین اعتراضهای که در ادامه آبان ۹۸ رخ داد، اعتراض به فاجعه شلیک به هواپیمای اوکراینی و کشته شدن ۱۷۶ سرنشین این هواپیما بود که سبب شد پس از اعلام رسمی شلیک پدافند هوایی سپاه به این هواپیما در ۱۸ دیماه ۹۸، مردم معترض در شهرهای مختلف دوباره به خیابان بیایند. این بار نیز قطع سراسری و فوری اینترنت و سرکوب معترضان در همان ساعات اولیه مانع تکرار تجربه آبان ۹۸ شد ولی از شعارها و شیوه اعتراض معترضان مشخص بود بخشی از اعتراض و خشم مردم در حوادث دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ ریشه دارد.
دستگیری نزدیک به ۵۰ نفر در این اعتراضها و احکام صادر شده برای بیش از ۲۰ نفر از آنها، اعتراض دیماه ۹۸ را در فاصله زمانی کمی به سومین حلقه از دومینوی اعتراضهای علیه حکومت تبدیل کرد.
اعتراض تشنگان در تابستان خوزستان
دومینویی که در تابستان ۱۴۰۰ بار دیگر و این بار در پی اعتراض مردم خوزستان به وضعیت آب از خوزستان آغاز شد و تا امروز در شهرهای مختلف ایران ادامه دارد.
اعتراضهای تیرماه ۱۴۰۰ در استان خوزستان شباهت زیادی به آبان ۹۸ دارد. چرا که حکومت برای سرکوب اعتراضها بار دیگر شلیک مستقیم، قطعی اینترنت و دستگیری گسترده را در دستور کار قرار داده است.
حضور ادوات ۱۰۰درصد جنگی و استفاده از سلاحهای سنگین و فیلم و عکسهایی که نشان از اعزام نیروهای نظامی با تانک و نفربر به شهرهای خوزستان دارد، خود بهتنهایی برای آنکه به شدت سرکوب پی ببریم، کافی است.
اخبار و فیلمهای منتشر شده از اهواز، سوسنگرد، خرمشهر و ایذه از سرکوبی خونین خبر میدهد و با توجه به تجربه آبان ۹۸، به نظر میآید برای بهدستآوردن اطلاعات دقیق تعداد کشتهها هنوز باید صبر کرد. هرچند تا امروز نام نزدیک به ۱۲ نفر از کشتهشدگان منتشر شده است؛ کشتهشدگانی که طبق تصاویر منتشر شده اکثرا با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی و نظامی به سرشان کشته شدهاند.
دفن اجباری و بدون حضور خانوادهها، زیر فشار گذاشتن خانوادهها برای اعترافهای دروغین و همچنین کتمان برخی از کشتهشدگان همان شیوه رایجی است که حکومت از دیماه ۹۶ تا امروز در هر سرکوبی مطابق آن عمل کرده است.
اعتراضهای خوزستان در دوهفته گذشته به شهرهایی چون تبریز، کرمانشاه، ارومیه، تهران، کرج، اصفهان و شهرهای دیگری در استانهای لرستان، کرمانشاه، بوشهر، کردستان، ایلام و خراسان شمالی نیز کشیده شده است. با توجه به ادامه اعتراضها در شهرهای مختلف هنوز نمیتوان تعداد دقیقی از دستگیرشدگان را اعلام کرد. هرچند به گفته برخی مطلعان خوزستانی تنها در این استان میزان بازداشتها چند برابر دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ بوده است.
از دیگر شهرهایی که به نظر میرسد بازداشت گسترده معترضان در آن انجام گرفته، شهر تبریز است که در آنجا نیز طبق برخی شنیدهها، میزان بازداشتیها بیسابقه بوده است.
اعتراض خوزستان زنگ خطر جدی
آنچه اعتراضهای خوزستان را به زنگ خطری بسیار جدی برای حکومت بدل کرد، این است که این بار مسئله آب و تشنگی مردم در خوزستان و سیستان و بلوچستان در کنار قطعی گسترده برق در کشور سبب شد تا نزدیکی ماه محرم این نگرانی را برای عوامل حکومت ایجاد کند که مبادا تجمعات مذهبی عزای امام سوم شیعیان که برای قرنها مسئله تشنگی در آن نقش محوری داشته است، به فرصتی برای گسترش دوباره اعتراضها بدل شود.
اعتراضهایی که اگر همانند انقلاب ۵۷ به تجمعات مذهبی محرم گره بخورد، حکومت برای سرکوب آن باید روی تمام آنچه در ۴۰ سال به شکلی ایدئولوژیک برای خودساخته پا بگذارد. از این رو است که تمام تلاش جمهوری اسلامی بر آن است پیش از آغاز محرم ۱۴۰۰ به هر نحوی اعتراضها را سرکوب کند.
در این میان حوادثی همچون تجمع فراگیر کارگری، بازنشستگان، مالباختگان موسسات اعتباری و بورس، معلمان و… وقتی در کنار آغاز اعتصاب کارگری در صنعت نفت، گاز و انرژی قرار میگیرد، بیش از هر زمان دیگری شرایط ایران را به روزهای انقلاب ۵۷ شبیه میکند. شاید از این رو است که مجلس ایران با تصویب طرحی بنا دارد با بستن فضای مجازی امکان ارتباط جامعه را بگیرد تا در وقت نیاز نیروهای امنیتی و نظامی بتوانند به هر شکل و هر میزانی که مدنظر دارند، سرکوبها را ادامه دهند.
حکومت ایران بیش از هر زمان دیگری با مفهوم انقلاب علیه خود مواجه شده است و نمیخواهد اجازه دهد کوتاه شدن فاصله اعتراضها در سالهای اخیر آن را به نقطهای برساند که همانند همه انقلابها، هر اتفاقی به بهانهای برای حضور خیابانی مردم معترض و خشمگین تبدیل شود.