صدای جیغی که ناگهان در خیابان به هوا بلند میشود، فریادی که در نقاط خلوت شهر گم میشود و چاقوکشها و قمهبهدستانی که عربدهکشان در شهر میچرخند، همگی از پدیدهای خبر میدهند که این روزها در شهرهای بزرگ ایران رشدی روزافزون دارد: کیفقاپی و زورگیری.
شهروندان زیادی هستند که موبایل یا کیفشان را کیفقاپها به سرقت بردهاند یا زورگیرها در گوشهای خلوت خفتشان کردهاند. مالباختگان گاه زخمی و ترسخورده از صحنه بیرون آمدهاند و گاه از حمله زورگیرها نجات یافتهاند.
با افزایش بحرانهای اقتصادی، مسئله زورگیری و کیفقاپی در ایران افزایش چشمگیر داشته است، به طوری که در مهرماه سال ۱۳۹۹ ابراهیم رئیسی که آن زمان رئیس قوه قضاییه بود، از ضرورت برخورد قاطع با این افراد سخن گفته بود. هرچند نتیجه این سخن رئیس وقت قوه قضاییه بیشتر در بازداشت و سرکوب روزنامهنگاران و مخالفان بازتاب یافت تا اندیشیدن تمهیدات اساسی برای کنترل جرائم خشن علیه شهروندان.
رئیسی گفته بود: «به هیچ عنوان نباید به کسانی که امنیت جامعه را مختل میکنند، میدان داد. هرگز نباید به افراد شرور، سارق و زورگیر که بخواهند در دل زن و بچه مردم ترس و ناامنی ایجاد کنند، اجازه عمل داد.» بیشتر شهروندان ایران میدانند نیروی انتظامی در شیوه برخورد با زورگیران و اراذل و اوباش انواع روشها را به کار برده است؛ از گرداندن آنها با آفتابه در گردن در سطح شهر تا کتک زدنشان پیش چشم مردم. همچنان که به خاطر دارند از سال ۸۸ تا امروز بارها از همین افراد بهعنوان نیروی سرکوب برای خاموش کردن صدای معترضان استفاده شده است؛ افرادی که چاقو و قمه در دستشان خوب میچرخد و راههای عربدهکشی برای مرعوب کردن شهروندان را خوب بلدند.
در عین حال فیلمهایی که از شیوه برخورد با اوباش منتشر میشود، با واکنش منفی جرمشناسان و جامعهشناسان همراه شده است. آنها معتقدند این شیوه اصلا بازدارندگی ندارد و تنها خشم درونی این افراد را عمیقتر میکند. از سوی دیگر مسئله احکام صادره برای زورگیران در کنار فقدان نظام اصلاح و تربیت در زندان، نه تنها بازدارنده نیست که زورگیران را باتجربهتر و خشنتر به خیابانها بازگردانده است.
واقعیت آن است حفظ امنیت شهروندان در سطح شهر به ایجاد زیرساختهای مختلف اصلاحی و کنترل و مدیریت گسترده از یک سو و تدارک برنامههای تربیتی اثرگذار از سوی دیگر نیاز دارد.
حوالی میدان جمهوری تهران با یکی از دستفروشان در مورد زورگیری و تجربه او در این مورد صحبت کردیم. او میگوید: «به طور معمول هفتهای چند مورد کیفقاپی یا موبایلقاپی در این حوالی اتفاق میافتد. عجیب آنکه در بیشتر موارد دزدان جز همین ماسکی که همه به دلیل کرونا به صورت میزنند، پوشش دیگری ندارند. بیشتر هم جواناند و دونفره با موتور اقدام به این کار میکنند.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
یکی از مغازهداران همان منطقه میگوید: «به دلیل زیاد بودن کوچهها و خیابانهای فرعی این منطقه، کیفقاپها برای فرار بعد از دزدی شرایط مطلوبی دارند. شبها نیز چون این منطقه به دلیل تجاری بودن سوتوکور میشود، زورگیری در آن اتفاق میافتد.»
در فضای مجازی کاربران زیادی از تجربه خود از «خفت شدن» سخن گفتهاند. با خواندن تجربیات کاربران درمییابیم که یکی از محلهای مطلوب زورگیران و آزارگران پلهای عابر پیادهاند، چرا که در اکثر نقاط شهر این پلها با بیلبورد از دو سو پوشانده شدهاند.
منیر، از کاربران اینستاگرام، نوشته است: «غروب دیماه سال ۱۳۹۹ حوالی ۱۱ شب در حال عبور از پلی در منطقه کریمخان بودم که دو نفر با قمه به سراغم آمدند و موبایل و کیفم را دزدیدند. حتی یکی از آنها قصد آزار جنسی داشت که همکارش گفت اینجا خیلی خلوت نمیماند و منصرفش کرد.»
شاهین هم تجربه مشابهی داشته و فردی با چاقو روی پل عابر به او حمله کرده است. او در توییتر نوشته است: «از نزدیک ۱۰۰ متر قبل از پل عابر خیلی عادی پشت سر من قدم میزد و به جثه و چهرهاش نمیخورد زورگیر باشد. وقتی به اواسط پل رسیدم از پشت چاقو را روی گردنم گذاشت و بعد از گرفتن موبایلم بهسرعت از پل پایین رفت و بر موتوری که منتظرش بود سوار شد. شوک ماجرا به حدی بود که حتی بعد از رفتنشان تا چند دقیقه توان فریاد زدن نداشتم.»
سال ۱۳۹۹ مهراب قاسم خوانی، فیلمنامهنویس مشهور ایرانی، نیز خبر زورگیری از دخترش را منتشر کرد. زورگیران در زمان خروج دختر قاسمخانی از پارکینگ به سراغ او آمده بودند. نکته مهم در خصوص این زورگیری، سرعت عمل پلیس در دستگیری مجرم بود. وقتی خبر دستگیری این فرد منتشر شد، بسیاری از کاربران شبکههای مجازی معترض شدند و پرسیدند آیا اگر او چهرهای سرشناس نبود هم سرعت عمل پلیس همینقدر بالا میبود؟
مورد مشابهی هم برای علی دایی، فوتبالیست سرشناس ایران، اتفاق افتاد و دزدان تلاش کردند گردنبند او را وسط خیابان بدزدند. در آنجا هم پلیس سریع وارد عمل شد.
برخی کاربران نوشتهاند که تجربه شخصی آنان چنین است که وقتی ماموران به محل ارتکاب جرم میرسند، جوری رفتار میکنند که انگار دزدی کیف و موبایل چندان موضوع مهمی برای پیگیری نیست. یکی از کاربران به نام حسین مینویسد: «دو سال قبل حوالی پاسداران برای مکالمه تلفنی ماشینم را پارک کردم و مشغول صحبت بودم که موتورسواری خود را به ماشینم زد و سرنشینش افتاد. وقتی پیاده شدم دو نفر از پشت گردنم را گرفتند و ماشینم را به سرقت بردند و نفر سوم هم با قمه تهدیدم کرد که فریاد نزنم و سوار موتورش شد و رفت.»
اطراف اداره آگاهی تهران، یکی از کسانی که پیگیر سرقت کیفش است میگوید: «باور کنید دزدی که در خیابان کیف مرا زد ۱۶سال هم نداشت. دو نفر بودند. هر دو در همین سنوسال و معلوم بود حتی موتورسواری هم درست بلد نیستند چون بعد از سرقت کمتر از ۱۰۰ متر جلوتر زمین خوردند و مردم که میدیدند من فریادزنان دنبال آنها میدوم دستگیرشان کردند.»
این موضوع که سن سرقت تا این حد پایین آمده است را باید در گزارشی دنبال کنیم که در آن گفته شده است بیش از نیمی از سارقان دستگیر شده در تهران در دو سال گذشته فاقد هرگونه پیشینه کیفری بودهاند؛ یعنی نخستین بار است که دستگیر شدهاند. این مسئله نشان میدهد بحرانهای اقتصادی تا چه حد به رشد جرائمی از قبیل زورگیری و کیفقاپی کمک کرده است. کما اینکه در یکی از تجربههای عجیب اینچنینی، چندی پیش خبری منتشر شد که سارقی کیسه میوه را از دست عابر قاپیده است؛ اما ماجرا وقتی تلختر میشود که انتشار تصاویر حمله زورگیران در ملاعام با اسلحه سرد و حتی گرم هر روز بیشتر میشود؛ تصاویری که نشاندهنده شدت یافتن بیپروایی عاملان این نوع جرائم است.
اواسط شهریور ۱۴۰۰، فرمانده انتظامی تهران در حاشیه اجرای چهل و هشتمین مرحله از طرح رعد پلیس پیشگیری، در جمع خبرنگاران گفت: «با اجرای ۲۵۳ حکم قضایی به ۷۴۰ پرونده سرقت رسیدگی شد و ۶۰۱ نفر از سارقان، زورگیران و مالخرها شناسایی و دستگیر شدند.»
شاید دلیل اجرایی شدن این طرح آن باشد که در چند ماه گذشته انتشار فیلم دوربینهای مداربسته در شهرهای مختلف که در آن موارد متعدد زورگیری خشن دیده شد، موجی از نگرانی میان شهروندان ایجاد کرده است. با این همه روشن است که به دلیل افزایش فقر در جامعه ایران آمار ارتکاب جرائم خشنی مانند زورگیری روزبهروز بیشتر میشود. زورگیرها، چاقوکشها و کسانی که در اصطلاح «به ته خط رسیدهاند»، بیش از گذشته خیابانها را میبندند و جامعه را ناامن میکنند. به گفته کارشناسان، نظام پیشگیری از وقوع جرائم در ایران و دستگاه تربیتی بازداشتشدگان اینگونه جرائم ناکارامد است.
گفته میشود برای زندانیان جرائم خشن خشونت در زندانها هم متوقف نمیشود و زندان گاه بیشتر آموزشگاهی برای توسعه تواناییها و افزایش خشم این افراد از جامعه است.