بازار بزرگ تهران جهانی هزارتوست که هر گوشهاش قصه و جذابیتهای خاص خود را دارد. اما در این بازار بزرگ گوشهای هست که اگرچه به مناسبت دیگر گذرها و راستهها، تعداد مغازههای کمی در آن فعالاند، اما از مهمترین جاذبههای بازار تهران محسوب شود.
گذر کوچکی که در ورودی «مسجد شاه» قرار گرفته است، همانند خود مسجد، به قصههای تاریخی این بازار گره میخورد. هرچند، بازسازی اصلی آن و آنچه امروز برای ما یادگار مانده، محصول دوران و دستور ناصرالدینشاه است، قدمت مسجد شاه که امروز «مسجد امام» نامگذاری شده است، به دوران فتحعلیشان برمیگردد؛ مسجدی که روزگاری نهچندان دور «مسجد سلطانی» نیز نامیده میشد و محل رخدادهای مهم و تأثیرگذار تاریخ ایران است.
شلاق خوردن بازاریان به دستور علاءالدوله در حیاط همین مسجد و در ادامه اعتراض بازاریان و روحانیون، منجر به وقایعی شد که ما به نام «جنبش مشروطه» از آن یاد میکنیم. همچنین، ترور رزمآرا، نخستوزیر محمدرضا شاه پهلوی، در ۱۶ آذر ۱۳۲۹ نیز از وقایع تاریخی رخداده در این مسجد است.
وقتی از پلههای ورودی مسجد پایین میرویم، در گوشهای از آن گذری هست که به نام «پاساژ شناور» شناخته میشود و محل فروش سنگهای زینتی و انگشترهایی است که بر رکاب آنها سنگهای مختلف قیمتی دیده میشود؛ عقیق، شرف شمس، فیروزه و…
پاساژ شناور در واقع گذری دایرهای شکل است و دارای چندطبقه، و در نهایت به سقف مسجد شاه ختم میشود. از دوران قدیم، بازاریان تهران که علاقه زیادی به تسبیح و انگشتر داشتند، در این گذر میتوانستند به بهترین و خاصترین سنگهای زینتی ممکن دستیابند و با انتخاب رکاب انگشتر مورد نظرشان، انگشتر خاص خود را دریافت کنند، همانطور که انواع دانههای تسبیح از سنگهای مختلف نیز در نهایت بدل به تسبیحهای ارزشمند و گران قیمتی میشد که کمتر بازاری قدیم یکی از آنها را در دست نداشت. همچنین، این بازار از مهمترین پاتوقهای گردشگران خارجی در بازار تهران بوده و هست.
به گفته یکی از مغازهداران، «هنوز هم توریستها بیشتر خریداران انگشترها و سنگهای مناسب تسبیح و انگشتر هستند. عقیق و فیروزه از محبوبترین سنگهای این بازار است. اروپاییها بیشتر مشتاق سنگهای معدنی مثل لاجورد هستند و کمتر از توریستهای منطقه به اصل بودن سنگها اهمیت میدهند. بیشتر رنگ و طرح بر سنگ برایشان اهمیت دارد.»
آنچه این انگشترها را خاص میکند، شاید امکان تهیه سنگ آنها بهصورت خام و تراش موردنظر خریدار بر آن است.
طبقه دوم این گذر، محلی است که حکاکان و سنگتراشان، سنگ خریداری شده را به هر شکلی که بخواهید درمیآورند و بر آن هر متنی که دلخواه شما باشد، حک میکنند.
یکی از این حکاکان میگوید: «در قدیم دراویشی بودند که حکم مشاور حکاک را داشتند. خریداران از این افراد طلب دعای مخصوص کرده و به حکاکان سفارش میدادند. این روزها اما خیلی از آنها خبری نیست. ولی نیمه دوم فروردین که زمان حک دعای شرف شمس است، کار برخی از قدیمیهای بازار به گرفتن وقت قبلی میرسد. چرا که «شرف شمس» نیاز به سواد ویژه حکاک برای شناخت وقت و زمان مخصوص و تبحر در حک دقیق دعا بر سنگ دارد.»
یکی دیگر از همین سنگتراشان میگوید: «بحث باور مذهبی شاید بهصورت قدیم در میان نباشد. بیشتر جوانان به این طرحها و طلسمات حک شده بر سنگ به چشم اثر جذاب هنری نگاه میکنند. یکی از رایجترین درخواستها، حک نام افراد بر سنگ است. ولی در سالهای اخیر جوانان به دنبال طرحها و نقوش قدیمیتری هستند که معمولاً اطلاعی هم از پیشینه آن شاید نداشته باشند. مثلاً دختر جوانی چند روز پیشطرح طلسمی را میخواست بر عقیق حک کند. جالب این که برخی از قدیمیهای بازار بهخاطر باورهایی که به خرافات دارند، حاضر نبودند این طلسم را برای او حک کنند. چون معتقد بودند این طلسم بدون توصیه، انرژی منفی به همراه دارد.»
امروزه، با آن که هنوز هم این بازار مهمترین محل فروش سنگهای زینتی است، اما بهمرور و به دلیل گرانی این سنگها، مدلهای مختلف و معمولا صنعتی آن بیشترین فروش بازار را در اختیار دارند؛ شیشههای طرح سنگ که دیگر نه فقط برای تسبیح و انگشتر، که بیشتر برای زینتآلات جوانان مورداستفاده قرار میگیرند.
هرچند فروشندگان معتقدند که سنگهای آنها اصل هستند، اما شناخت و تشخیص انواع سنگهای معدنی اصل از نمونههای بدل آن برای بسیاری از خریداران ممکن نیست. فروشنده یکی از مغازههای سنگفروشی میگوید: «بیشتر مشتریان من جوانانی هستند که با خرید دانههای سنگ بهصورت رشتهای، دست به ساختن دستبند و گردنبند و زینتآلات میزنند و از طریق دستفروشی در گذرهای مختلف شهر و یا از طریق صفحات مجازی، به فروش میرسانند. این مسئله خودش برای خیلی از جوانان ایجاد شغل کرده است.»
دیدن جوانانی که بادقت به دنبال انتخاب سنگهای مختلف و دانههای سنگی مختلف هستند، حاکی از واقعیت داشتن سخنان این فروشنده است. یکی از همین جوانان در حال خرید میگوید: «نهتنها گرانی طلا و نقره، بلکه تغییر ذائقه نسلهای جدید باعث رونق گرفتن زینتآلاتی با سنگهای مختلف است. این بازار هم قیمت خیلی مناسبی دارد، و هم شما امکان خرید دانههای مختلف را بهصورت جزئی و حتی تکدانه دارید.»
وقتی از این دختر جوان در خصوص نحوه فروش محصولاتش سؤال میکنیم، میگوید: «ما سه دوست همخانه هستیم که دستبند و گردنبند و حتی جاسویچی با سنگ درست میکنیم. هم از طریق اینستاگرام عرضه میکنیم و هم به مغازهها، بهخصوص کتابفروشیها میدهیم. بعضی روزها هم مثل جمعهبازارها بساط پهن میکنیم.»
از دیگر دلایل علاقه مردم به این سنگها، بحث خاصیت درمانی آنهاست که در سالهای اخیر موردتوجه جامعه قرار گرفته است. هرچند مبحث «سنگدرمانی» سنتی دیرینه است، در یک دهه اخیر بیش از همیشه محبوب جوانترها شده است. شاید به همین دلیل، در مغازهها کاغذهایی با معرفی خواص درمانی سنگهای مختلف دیده میشود.
یکی از فروشندگان میگوید: «فیروزه، لاجورد، و عقیق خیلی طرفدار دارند. شایعه این که فیروزه و حتی مس جلو ویروس کرونا را میگرفت، در روزهای اول آمدن کرونا، فروش تسبیحهای مسی و دانهها و سنگهای فیروزه را چندبرابر کرده بود. سنگ خام و تراش نخورده فیروزه مشتری زیادی دارد. همه هم دنبال جنس فیروزه اصل هستند. اما واقعیت این است فیروزه اصل نیشابور و افغانستانی کمتر در بازار دیده میشود و اگر هم بشود، بسیار گرانقیمت است. آنچه به نام فیروزه با قیمت مناسب در بازار میبیند، سنگهای تولید صنعتی طرح فیروزه است که بیشتر هم چینی هستند. کلاً بیشتر بازار، مثل خیلی از بازارهای دیگر، در اختیار محصولات چینی است.»
شاید همین مسئله، حضور افرادی را که مدعی سنگشناسی هستند، در بازار زیاد کرده است؛ افرادی که به شما پیشنهاد میدهند که با دریافت مبلغی، نقش مشاور برای شما ایفا کنند تا بتوانید سنگ اصل تهیه کنید. هرچند، مشخص نیست تضمین این ادعا چگونه است.
انگشترفروشان بازار هم حکایتی مجزا دارند. آنان در کنار رکاب و سنگ، انگشترهای آماده و بهظاهر قدیمی میفروشند؛ شبیه آنچه در بازار منوچهری تهران دیده میشود.
یکی از فروشندگانی که در بساط کوچکش انواع چوبسیگار و انگشترهای قدیمی دارد، در خصوص تفاوت این بازار با بازار منوچهری میگوید: «فرق این دو بازار در قصه است. آنجا همین انگشتر را با هزار قصه و افسانه به مشتری میدهند. قصهها را اکثراً از خودشان درآوردهاند، اما باعث میشود یک انگشتر مثلاً چهارصد هزارتومانی در این بازار، در خیابان منوچهری ناگهان به انگشتر «فلانالسلطنه» بدل شود و قیمتش به چند میلیون برسد.»
البته در همین بازار هم قصهها رواج دارد. از قلمدانی که فروشنده مدعی است متعلق رضا عباسی بوده، تا چوب سیگاری که به ادعای فروشنده هدیه مظفرالدینشاه به اتابک است.
برای مشتریها، بهویژه گردشگران، همین قصههای شرقی شبههزارویکشبی است که در این بازار، این انگشترها و سنگها را محبوب کرده است. البته باید گفت گاهی در میان انبوه سنگها و انگشترها واقعاً نمونههایی قدیمی و عتیقه هم یافت میشود. به همین دلیل هم عتیقهبازهای تهران به این بازار به چشم محلی برای خریدوفروش کالاهای خود نگاه میکنند.
از نکتههای جالب این بازار باید به حوزه تخصصی غرفهها و مغازهها اشاره کرد. مغازههای سنگفروش، رکابفروش، حکاکان، و حتی مغازههایی که اختصاصی به امر نخ کردن تسبیح و چیدمان دانهها مشغولند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
به گفته یکی از انگشترفروشهای بازار، «شاید برای شما عجیب باشد، اما تسبیحبازها میدانند قیمت و ارزش تسبیحهایی مثل شاهمقصود، جدای از جنس سنگ، به نحوه نخ شدن دانهها از ریز تا درشت بستگی دارد. چیدمان دانههای تسبیح گاهی ارزش یک تسبیح قدیمی را ده برابر میکند. حالا تصور کن تسبیحی قدیمی به دلیل فرسودگی نخ در آستانه پاره شدن باشد. اینجاست که اگر یک متخصص تسبیح را مجدد نخ نکند، قیمت و ارزش تسبیح به باد میرود. پس به آدمهای این بازار به چشم فروشنده نگاه نکن. اینها در کار خودشان متخصص هستند.»
شاید همین تخصصها است که وقتی در میان مغازههای محدود این گذر قدم میزنیم، میشنویم که یکی از فروشندگان به مشتریای میگوید: «تو کل تهران فیروزهشناس روی دست پروفسور نیست. برید از ایشان بپرسید این سنگ چقدر قدیمی و اصله» و «پروفسور»، پیرمردی است که با ذرهبین، در حال رصد کردن سنگ انگشتری، بر پلههای بازار نشسته است.
گذر سنگفروشان بازار تهران جایی کوچک، اما بهراستی جادویی است که حتی گشتن و چشم دوختن به مغازههای آن، تجربهای کمنظیر را به ارمغان میآورد.