شهر کابل پایتخت افغانستان سه روز است که برق ندارد. خاموشی مطلق شبهای کابل نشان دهنده این است که این شهر چه میزان به انرژی برق وابسته است. طالبان بار دیگر در منطقه جنجالی دنده غوری، در استان بغلان در شمال کابل، جایی که چند سال قبل معاهده ننگین صلح میان طالبان و حکومت محلی امضا و باعث نفوذ بیشتر طالبان در منطقه شد، دکلهای برق را با بمب تخریب کردهاند. در نتیجه نه تنها کابل بلکه بیش از ده استان دیگر را که از همین دکلهای برق تغذیه میکنند، از داشتن برق محروم کردهاند. این دکلها مربوط برق وارداتی ازبکستان است.
طالبان همچنین در استان قندوز افغانستان دکل برق وارداتی تاجیکستان را نیز قطع کردهاند که در نتیجه شهر کابل از داشتن حدود ۶۰۰ مگاوات برق محروم شده است. افغانستان با این که ظرفیت تولید برق آبی، بادی و آفتابی را به اندازه کافی دارد، اما به دلیل ضعف مدیریت حکومت، در طول هجده سال گذشته، نتوانسته روی بخش تولید برق فعالیت زیادی انجام دهد. تنها کارهای رو بنایی در این زمینه، واردات برق از کشورهای، ایران، ترکمنستان، ازبکستان و تاجیکستان بود که هر از گاهی با چالشهای مختلفی رو به رو میشود. تنها در چند سال گذشته، سد تولید برق سلما، که توان تولید بیش از چهل مگاوات برق را دارد، در استان هرات به بهره برداری رسید و در یکی دو سال گذشته نیز چند پروژه برق خورشیدی در شهرهای مختلف افغانستان آغاز به کار کرده است. با این حال هنوز افغانستان به برق بیشتری نیاز دارد. طرحهای اقتصادی بلند پروازانهای از سوی حکومت افغانستان مطرح شده است که مشخص نیست، قابل عملی شدن است یا خیر. یکی از این طرحها تبدیل شدن افغانستان به مسیر انتقال انرژی است. کشورهای جنوب آسیا مانند هند و پاکستان به شدت به انرژی نیازمند هستند. و کشورهای آسیای میانه، ذخایر بیش از نیاز انرژی را با خود دارند. ازبکستان و ترکمنستان در کنار انرژی فسیلی، صاحب انرژی برق فراوان نیزهستند. به همین خاطر در پی فروش این انرژی به کشورهای جنوب آسیا هستند. در این میان افغانستان مسیر خوبی برای انتقال انرژی از آسیای میانه به کشورهای پاکستان و هند است.
افغانستان با درک این که انتقال انرژی از آسیای میانه به پاکستان و هند، میتواند نقش اساسی در تامین صلح و ثبات در افغانستان هم داشته باشد، روی این طرحها متمرکز شده است. نتیجه این اقدامات آغاز پروژههای بزرگ انتقال گاز از ترکمنستان به پاکستان و هند (تاپی)، انتقال برق از ترکمنستان به پاکستان (تاپ) و انتقال برق از ازبکستان به پاکستان (کاسا ۱۰۰۰) بود. اما با گذشت چند سال، اجرای این پروژهها هنوز به مرحله نهایی نرسیده و افغانستان نتوانسته از موهبت حق ترانزیت این پروژهها بهرهمند شود. یکی از دلایل اصلی این تاخیر در تطبیق پروژهها مساله امنیت است. متاسفانه اکثر پروژههای بزرگ، در مسیر انتقال خود از مناطق ناامن افغانستان میگذرند و افغانستان نتوانسته در زمینه رفع تهدیدهای امنیتی، تضمینهای لازم را بدهد. در کنار آن مسایل تکنیکی نیز بهعنوان یک چالش در تاخیر تطبیق پروژهها مطرح است. بهطور مثال دولت افغانستان هنوز موفق نشده است تا زمینهای شخصی که در مسیر خطوط انتقال گاز قرار میگیرند را از مردم خریداری کند. اما همچنان ناامنیها بزرگترین مشکل بر سر راه این پروژهها هستند.
چرا طالبان به منافع عامه حمله میکنند؟
این مساله یک میراث تاریخی است. مجاهدین در دوره جنگ علیه حکومت وقت در دهه شصت، به طور مداوم به تاسیسات عامه المنفعه بهویژه دکلهای انتقال برق از کارخانه تولید برق آبی حمله میکرد. هماکنون نیز طالبان همین شیوه را به پیش میبرند. با این که طالبان بارها اعلام کردهاند که به تاسیسات عامه المنفعه و پروژههایی که به سود مردم باشد هرگز حمله نمیکنند، ولی در واقعیت این مساله جز یک ادعای تو خالی چیز دیگری نبوده است. طالبان هر بار که زیر فشار بیش از حد نظامی قرار بگیرند، اقدام به حمله به تاسیسات عامالمنفعه به خصوص پایههای برق وارداتی و یا تولیدی میکنند. این مساله باعث میشود تا از یک طرف بخشی از انرژی نیروهای نظامی صرف تامین امنیت نیروهایی که برای ترمیم پایههای برق به منطقه میروند بشود و از طرف دیگر افکار عمومی را علیه حکومت بسیج کند.
واکنشها در شبکههای اجتماعی در پیوند با قطع برق کابل و یازده استان دیگر افغانستان، نشان میدهد که مردم بیشتر از این که طالبان را مقصر این اقدامها بدانند، دولت را به دلیل ضعف تامین امنیت کابلهای برق مقصر میدانند. بهطور مثال از زمان قطع برق، کاربران فیسبوک به جای حمله مستقیم به طالبان، به حکومت به خصوص استاندار سابق استان بغلان، که باعث و بانی معاهده صلح با طالبان شد، میتازند و او را مسئول اصلی قطع شدن متواتر برق در کابل و یازده استان دیگر میدانند. در کنار آن گروه طالبان نیز گروه یک دست و فرمان بر از یک رهبری نیستند. بخشهایی از طالبان بهطور مستقیم با سازمانهای اطلاعاتی کشورهای همسایه افغانستان رابطه دارند و از آنان دستور میگیرند. گروهها به دستور همان سازمانها اقدام به تخریب دکلهای برق میکنند. بدون آن که حتی بدانند برای آنان این اقدام چه سودی دارد.
به نظر نمیرسد راه حل دیگری جز پاک سازی منطقه دنده غوری از وجود طالبان، برای تامین برق دوازده استان افغانستان وجود داشته باشد. بخش عمدهای از مسیر انتقال کابلهای برق امن است و دولت باید مناطقی را که نا امن است نیز تصفیه کند. قطع برق هزینههای فراوانی را بر شانههای دولت و مردم تحمیل میکند و مهمتر از همه چرخ اقتصادی افغانستان را نیز دچار رکود میکند.