هفته گذشته، در حالی خبر که افزایش میزان صادرات نفت ایران به بیش از یک میلیون بشکه در روز از سوی خبرگزاری رویترز منتشر شد که همواره میزان دقیق صادرات نفت ایران در دوران تحریمها مورد سوال بوده است. در سالهای اخیر، بر خلاف آماری که از سوی وزارت نفت و سازمانهای ردیابی کشتیهای نفتی منتشر میشد، ادعا میشد که ایران از طرق مختلف در حال فروش نفت در بازار خاکستری است و به گفته جواد ظریف، وزیر امور خارجه قبلی ایران، تهران در دور زدن تحریمها دکترا دارد، پس نمیتوان به آماری که از سوی دولتها در ایران در مورد میزان فروش نفت در دوران تحریمها ارائه میشود، باور داشت.
در این میان، برخی از ارشناسان عرب، مانند دکتر انس الحاجی، معتقدند که ایران در زمان تحریمها همواره توانسته بود بخشی از سهم خود را در بازار نفت به روشهای مختلف حفظ کند و همیشه بیش از میزان اعلام شده در رسانهها نفت صادر کرده است. چین مشتری ثابت نفت ایران در دوران تحریمها بود و ایران با تخفیف زیاد، اقدام به فروش نفت به آن کشور میکرد. با روی کار آمدن بایدن و شروع مذاکرات هستهای، دولت بایدن در ظاهر مخالفت خود را با تداوم خرید نفت ایران از سوی چین اعلام کرد، اما به نظر میرسد که پکن با چراغ سبز دولت بایدن نه تنها خرید نفت از ایران را متوقف نکرد، بلکه واردات نفت از ایران را افزایش نیز داد. این اقدام دولت بایدن، دادن برخی امتیازات به دولت رئیسی برای رسیدن به توافق هستهای ارزیابی میشود. اما سوال اساسی این است که اگر در هفتههای آینده توافق اتمی جدید بین گروه ۴+۱ و ایران به امضا برسد، آیا همه مشکلات صنعت انرژی ایران در کوتاهمدت حل و فصل خواهد شد و ایران بازیگر مطرح بازار جهانی انرژی خواهد شد؟
سرمایهگذاری، نیاز ضروری صنعت انرژی ایران
در آبان گذشته، جواد اوجی، وزیر نفت ایران، با اشاره به نبود سرمایهگذاری لازم در سالهای گذشته در میدانهای نفت و گاز ایران، از ضرورت سرمایهگذاری ۱۶۰ میلیارد دلاری در صنعت نفت کشور خبر داد. به گفته اوجی، اگر برای توسعه هزینه نشود، ایران وارد کننده انرژی خواهد شد. در این بین، برخی ازکارشناسان انرژی در ایران معتقدند که صنعت نفت ایران اگر خواهان دستیابی به حداقلها است، به ۲۵۰ تا ۳۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز دارد تا بتواند جایگاه خود را در اوپک بهدست آورد. در آبان گذشته مرتضی بهروزیفر در گفتوگو با خبرگزاری ایلنا با اشاره به وسعت تولید چاههای نفت ایران، گفته بود که در حالت عادی ذخایر نفتی وقتی به سقف تولید برسد، بسته به شرایط خاص مخزن، معمولا بین ۵ تا ۲۰ درصد در سال افت تولید دارد، (اما) این رقم در مورد میدانهای ایران بین ۵ تا ۷ درصد است؛ یعنی اگر در صنعت نفت سرمایهگذاری نشود، چاههای نفت ایران هر سال بین ۷ تا ۱۰ درصد و در برخی حوزهها تا ۱۵ درصد، فقط کاهش ظرفیت تولید خواهند داشت. در صنعت گاز هم وضعیت همین است. یعنی اگر سرمایهگذاری نشود، بعد از چند سال نه تنها امکان افزایش تولید نخواهد داشت، بلکه ظرفیت تولید هم کاهش خواهد یافت.
چشمانداز صنعت نفت و گاز ایران در افق ۱۴۰۴
در سند چشمانداز توسعه ۲۰ ساله ایران که بدون توجه به قابلیتهای کشور و سیاست خارجی و شرایط بینالمللی تدوین شده است، توجه خاصی به صنعت انرژی ایران شده بود. قرار بود در سال ۱۴۰۴ که سال پایانی سند چشمانداز توسعه است، ایران مقام دوم جهانی در میزان ظرفیت تولید گاز طبیعی را با تکیه بر میدانهای مشترک کسب کند، با حفظ جایگاه دوم در بین اعضای اوپک، جایگاه اول را به عنوان تولید کننده محصولات پتروشیمی در منطقه کسب کند، جایگاه اول را در بین کشورهای منطقه در بخش فناوری نفت و گاز، و نیز جایگاه اول را از لحاظ ظرفیت پالایشی به منظور ایجاد بالاترین ارزش افزوده از منابع هیدروکربنی کشور، به دست آورد. با نگاهی به وضعیت کنونی صنعت گاز طبیعی کشور و کمبود گاز طبیعی در شبکه سراسری، وزارت نفت مجبور شد گاز برخی واحدهای صنعتی را قطع کند. وزارت نفت به منظور جوابگویی به مصرف داخلی، اقدام به کاهش صادرات گاز طبیعی به عراق و ترکیه نیز کرد که با اعتراض آن کشورها نیز روبهرو شد.
باید خاطرنشان کرد که ترکیه و عراق در سالهای اخیر به دنبال یافتن جایگزینی برای گاز طبیعی و برق وارداتی از ایران بودهاند. ماه گذشته عراق برای خرید برق از ترکیه و عربستان به توافق رسید و عربستان قرار است نیروگاه خورشیدی در عراق احداث کند تا وابستگی عراق به برق و گاز طبیعی ایران کاهش یابد. مسئله افت فشار در میدان عظیم پارس جنوبی که تامین کننده ۷۰ درصد گاز مصرفی ایران است، تاکنون حل نشده است.
در بخش نفت، ایران هم جایگاه خود را به عنوان دومین تولید کننده عضو اوپک از دست داده است، هم در میزان تولید ار کشورهای همسایه مثل عراق عقب افتاده است. در حالی که اکثر کشورهای تولیدکننده و مصرفکننده انرژی برنامه جامع و بلندمدت خود را برای کربنزدایی و رسیدن به هدف انتشار کربن صفر اعلام کردهاند، ایران تاکنون برنامه مشخص و مدونی در این مورد اعلام نکرده است و لغو نشدن تحریمها را عامل ناکامی ایران در مقابله با آثار تغییرات اقلیمی عنوان کرده است.
شاید تداوم فروش نفت ایران در دوران تحریمها و افزایش صادرات نفت ایران در ماههای اخیر، به عنوان موفقیت دولت رئیسی عنوان شود، اما نکتهای که بهعمد مورد توجه دولتمردان جمهوری اسلامی ایران قرار نمیگیرد، این است که چرا بقیه کشورهای عمده تولیدکننده انرژی توانستهاند از صادرات انرژی، هم برای ایجاد وابستگی متقابل و هم تولید ثروت بهره گیرند، و هم از منابع انرژی به مثابه ابزار قدرت در عرصه روابط بینالملل استفاده کنند، اما ایران در این مورد ناموفق عمل کرده است.
تا وقتی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به شکل کنونی، و حمایت از گروههای نیابتی در کنار برنامه هستهای، موشکی و پهپادی ادامه یابد، نباید انتظار داشت که پس از توافق احتمالی و رفع تحریمها، در کوتاهمدت ایران به بازیگر مطرحی در بازار جهانی انرژی بدل شود. تصویب نشدن «افایتیاف» همچنان یکی از چالشهای عمده صنعت انرژی ایران باقی خواهد ماند. شرکتهای بزرگ انرژی در شرایط کنونی رغبت چندانی به حضور در میدانهای نفت و گاز ایران ندارند. در دوران برجام هم ایران نتوانست از سرمایه و تکنولوژی شرکتهای خارجی برای افزایش ظرفیت تولید نفت و گاز بهره گیرد. عراق در صدد افزایش ظرفیت تولید نفت خود در سالهای آینده است. امارات نیز، هم ظرفیت تولید نفت خود را افزایش داده است، و هم در نظر دارد به بازیگر صحنه صنعت گاز طبیعی تبدیل شود. برنامه عربستان سعودی نیز برای افزایش تولید نفت و نیز بهرهبرداری از میدانهای گاز طبیعی به سرعت در حال پیشرفت است. در عین حال، هم امارات و هم عربستان، روند گذار انرژی را هدفمند دنبال میکنند، در حالی که جمهوری اسلامی ایران نه در بازار نفت و گاز طبیعی، نه در بخش انرژیهای تجدیدپذیر، و نیز نه در روند گذار انرژی، برنامه مدون و مشخصی ندارد.