وبسایت اورشلیم پست روز یکشنبه ۱۵ دسامبر (۲۵ آذر) یادداشتی به قلم آویرام بلیش منتشر کرد و در آن به این موضوع پرداخت که جمهوری اسلامی ایران چگونه و با چه روایتهایی تلاش میکند غیبتش در سوریه برای حمایت از بشار اسد را توجیه کند.
آویرام بلیش، معاون استراتژی، امنیت و ارتباطات در مرکز امنیت و امور خارجی اورشلیم، در این یادداشت، با اشاره به شکست متحدان جمهوری اسلامی پس از هفتم اکتبر مینویسد که رهبر حماس، یحیی سنوار، برخلاف درخواست تهران برای به تاخیر انداختن آغاز حملهای بزرگ، طوفان الاقصی را بهعنوان اقدامی فلسطینی آغاز کرد و ایران مجبور شد بین دفاع از فلسطین و جلوگیری از تشدید تنش تعادل برقرار کند، اما واکنش جدی اسرائیل و پیامدهای سنگین آن برای حماس و حزبالله، جمهوری اسلامی را وادار به بازنگری اساسی کرد.
به این ترتیب جمهوری اسلامی ایران حالا به چند سال زمان نیاز دارد تا علاوه بر بازسازی قوای نظامی خود، برداشتها درباره قدرت خود را هم که بهشدت زیر سوال رفته است، بازسازی کند و از شکست، تصویر پیروزی بسازد.
در ادامه یادداشت این تحلیلگر سیاسی آمده است: «پس از ضربه سختی که اسرائیل به نیروی نیابتی اصلی تهران در منطقه یعنی حزبالله لبنان وارد کرد، حالا رژیم اسد هم در عرض ۱۰ روز سقوط کرد. در واقع، جمهوری اسلامیایران همانطور که روزنامه نیویورکتایمز توصیف کرد، در حاشیه ایستاد و ما تفاوت میان بیانیههای تهران و دستورات واقعی، مبارزه نکردن، عقبنشینی شبهنظامیان و آغاز گفتوگو با شورشیان برای تضمین خروج ایمن نیروهای ایرانی و حفاظت از مکانهای مذهبی شیعه در ازای مداخله نکردن تهران را شاهد بودیم.»
بر اساس این مقاله، تمام این عوامل رژیم ایران را به این نتیجه رساند که یک روایت جدید لازم است تا توضیح دهد چرا تهران از رژیمی که طبق گزارشهای مختلف، در طول یک دهه اخیر بیش از ۵۰ میلیارد دلار روی آن سرمایهگذاری کرده بودند، دفاع نکرد. مخاطبان این روایت جدید کشورهای محور مقاومت، سایر کشورهای مسلمان، قدرتهای ژئوپلیتیکی و سایر کشورهای جهان از جمله اسرائیلاند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در عین حال، برای علی خامنهای، مخاطبان داخلی هم اهمیت دارند؛ زیرا او باید به نسل چهارم انقلابــ جوانان رادیکالی که میخواستند به سوریه بروند تا از رژیم اسد حمایت و از مکانهای مقدس شیعی دفاع کنندــ توضیح دهد که چرا اطلاعیهها درباره استقرار نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سوریه ظرف ۲۴ ساعت پس از آغاز بحران، چیزی جز ادعای دروغ نبود.
به نوشته بلیش، ماشین تبلیغاتی جمهوری اسلامی ایران بهسرعت در حال تدوین روایتی است که تصمیم عاقلانه نظام برای مداخله نکردن در سوریه را توجیه کند. در این راستا، گام اول این است که رژیم اسد را مقصر جلوه دهد؛ با این استدلال که «طی نیم قرن گذشته حتی یک گلوله به سمت رژیم صهیونیستی شلیک نکرده است».
گام دوم این است که ادعا کند «چرخش اسد به سمت غرب و دریافت مشوقهای اقتصادی از امارات متحده عربی به شرط فاصله گرفتن از محور مقاومت، در نهایت به ایران و محور مقاومت آسیب رساند».
گام بعدی ماشین تبلیغاتی ایران هم این است که اسد را کسی معرفی کند که به توصیههای رژیم ایران در موضوعهای مختلف مانند توجه به دموکراسی، اعلام آمادگی ایران برای حمایت از دولت او به دلیل وضعیت اقتصادی دشوار، لزوم برطرفکردن ضعفهای ارتش و زیرساختهای دولتی سوریه و توجه به رنج مردم سوریه پس از پنج دهه دیکتاتوری، توجه نکرده است.
با این حال باید تاکید کرد که ایران بهخوبی میداند که درماندگیاش در وضعیت فعلی برای همه آشکار شده است. پس از آنکه افسران ارشد سپاه پاسداران در سوریه در حملاتی هدفمند که به اسرائیل نسبت داده میشود کشته شدند، حزبالله نتوانست نیروهای کمکی بفرستد، اسرائیل مانع رسیدن هواپیماهای ایرانی به سوریه شد و حملات آمریکاییها به شبهنظامیان عراقی نیز ادامه داشت، ایران از نظر نظامی اصولا در شرایطی نبود که بتواند به اسد کمک کند.
لفاظیهای جدید
در خاورمیانه، جایی که افکار عمومی، روایات و تبلیغات بر تحولات سیاسی و اجتماعی بهشدت تاثیر میگذارند، اینکه یک کشور یا گروه چگونه خود را به دیگران نشان میدهد و از قدرت یا ضعفش چه تصوری ایجاد کند، میتواند به اندازه اجرای عملیات نظامی یا دیپلماسی واقعی اهمیت داشته باشد.
بنابراین، جمهوری اسلامی ایران حالا پس از سقوط دولت اسد، در حال کار روی پروژهای مبتنی بر لفاظیهای جدید است تا مدعی شود شورشیان سوری نیز میتوانند نیروهای نیابتی جدید باشند. اکنون ایران به جای «تروریست» خواندن شورشیان سوری، آنها را مقاومتکنندگان یا «مقاومت اسلامی» میخواند. به احتمال زیاد این تغییر دو هدف اصلی دارد: حفظ نفوذ منطقهای و تداوم انتقال تسلیحات به حزبالله؛ آنچه تحلیلگران معتقدند «غیرممکن نیست».
ایرانیها در حالی که مسئولیت خود را در قبال آسیبهای وارده به مردم سوریه کماهمیت جلوه میدهند و البته به افکارعمومی هم دروغ میگویند، به دنبال ایجاد کانالی برای گفتوگو با هیئت تحریر شاماند و برای این هدف، به تجربه خود با طالبان و «همزیستی» بین خود و آنها استناد میکنند.
بازتعریف روابط با ترکیه
جمهوری اسلامی ایران برای نجات محور مقاومت و حفظ توانایی مسلح کردن حزبالله از طریق شورشیان جدید حاکم بر سوریه، در تلاش است از مقابله یا متهم کردن اردوغان اجتناب کند. با این حال هیئت تحریرالشام در سایه حمایتهای اردوغان به اندازه کافی قوی شده است که به پول یا مهمات تهران نیازی نداشته باشد.
از نظر نویسنده، در چنین شرایطی، کنترل اردوغان بر شورشیان موید نقش حیاتی ترکیه در مدیریت تهدیدهای متوجه اسرائیل از مرز سوریه و اهمیت روابط اسرائیل و ترکیه است. از این رو، اکنون اسرائیل هم باید سیاستی متفاوت در قبال ترکیه اتخاذ کند که منافع این کشور و رهبر آن را نیز در نظر بگیرد.