بیماری استاد شجریان از آغاز تا …

استاد شجریان و هفتاد و نهمین سالروز تولد

musiceiranian.ir استاد شجریان

سالگردها این ویژگی را دارند که‌ به آدمیان خاطرنشان می‌کنند در کجا ایستاده‌اند، چه مسیری را طی‌ کرده‌اند و چند سالی از عمر را گذرانده‌اند. این یادآوری هنگامی که به بزرگان فرهنگ و هنر و علم می‌رسد وضعیتی دگرگونه پیدا می‌کند و وقتی هم توجه به شخصیتی جلب می‌شود که اکنون در بستر بیماری است و هر روز صدا و آوایش در هر گوشه و کنار این دنیا به گوش نیوش نه تنها ایرانیان، که فارسی زبانان می‌رسد، کنجکاوی‌ها افزون‌تر می‌شود. به همین دلیل است که جامعه فرهنگی همچنان کنجکاو است بداند وضعیت جسمی استاد نامدار آواز ایران و بیماری مهلکی که بر جانش چنگ انداخته است، چگونه است و آیا امیدی به بازگشت استاد، نه به صحنه آواز و موسیقی، که حداقل به صحنه زندگی طبیعی هست؟

بیماری از کجا آغاز شد؟

آنهایی که زندگی استاد شجریان ( تولد ۱ مهر ۱۳۱۹) را جدی‌تر دنبال می‌کنند به خاطر دارند که استاد شجریان از بهار ۱۳۸۰ و در کنسرتی که به آمریکا داشتند دچار بیماری و مجبور به عمل جراحی برای برداشتن یکی از کلیه‌های خودشان شدند.

در آن سال روزنامه همشهری در نوشته‌ای به قلم اسرافیل شیرچی،( ۵ تیر ۱۳۸۰)خوشنویس برجسته معاصر، که در همان روزها به آمریکا سفر کرده بود، به شکلی بسیار سربسته خبر را منتشر کرد.

آقای شیرچی در یادداشت خود با اشاره به تجربه‌های استاد شجریان در خوشنویسی و کسب محضر یکی از خوشنویسان نامدار آن دوران، سید حسن میرخانی، از حلقه شاگردان آن استاد، خبر داد که استاد شجریان هم از جمله آنها بود. حلقه‌ای که استادانی چون امیرخانی، احصایی، خروش، سلحشور و واشقانی در کنار شجریان هم خوشنویسی می‌آموختند و هم درس عرفان و محبت و هنر.

در همان نوشته آقای شیرچی از زمزمه‌های از روی نگرانی از گوشه و کنار عالم خبر داد که «استاد دچار کسالت مزاج شده است» و به دیداری که سال گذشته با ایشان داشتند اشاره کرده و شعری از حافظ را به نقل از استاد شجریان نوشت:

دوران همی نویسد بر عارضش خطی خوش
یارب نوشته بد، از یار ما بگردان


و سپس نوشت: «الان که خبر کسالت آن فرزانه خردمند را شنیدم، نیک دریافتم که شعر بالا دعای همه دوستداران و طرفداران هنر ایرانی و استاد است که نثار ایشان باشد تا زودتر بهبودی یابد و صدای پرطنینش را برای مردم سر دهد».

آن دوران طی شد و دعای مردم ایران، یار استاد بود که او بهبودی یافت و توانست مجموعه کنسرت‌هایی را با استادان حسین علیزاده، کیهان کلهر و تنبک همایون ادامه دهد که از جمله آنها کنسرت معروف در حمایت از کمک به زلزله‌زدگان بم بود که به طرح باغ هنر بم هم انجامید که استاد دنبال ساخت آن بودند. این طرح زمانی به بهره‌برداری رسید که استاد سخت بیمار و خانه نشین شده بودند.

تابستان ۹۴ و آغاز بیماری سخت‌جان

پس از این کنسرت نیز آقای شجریان با گروه شهنازی کنسرت‌های متعددی برگزار کرد تا تابستان ۱۳۹۴ که خبری در محافل هنری پیچید که استاد به بیماری سختی دچار شده است.

در واقع تیرماه سال ۱۳۹۴ بود که استاد در ساکرامنتو کالیفرنیا حضور داشتند و خود را آماده کنسرتی در شهر قونیه و تولد مولانا می‌کردند. اما به یکباره به سردردی شدید دچار شدند و حضور در بیمارستان و طی مراحل تشخیص پزشکی خبری تاسف‌بار را برای همه در پی داشت. خبری که البته تا شش ماه و قبل از نوروز ۱۳۹۵ جز معدودی از دوستان و یاران نزدیکش نمی‌دانستند. این رخداد سبب شد تا کنسرت آقای شجریان در قونیه لغو شود. استاد البته یکبار به ایران هم رفتند و در بازگشت از کنسرت گروه دستان در ساکرامنتو هم دیدن کردند و نشانه‌های ظاهری، همه از سلامت او خبر می‌داد.

برهم خوردن سفر ارمنستان و پیام نوروزی با ظاهری متفاوت

همین نشانه‌های ظاهری به همراه روحیه سخت و مقاومی که شجریان داشت، به او آموخته بود که نباید مقابل بیماری کمر خم کرد و لذا برنامه سفر به ارمنستان و اجرای کنسرت در ایروان را هم تدارک دید و قرار بود با اضافه کردن سعید ‌فرج‌پوری به گروه شهناز، کنسرتی متفاوت‌تر را به پیش ببرند. دلیل برگزاری کنسرت در ارمنستان هم به موضع‌گیری‌های استاد شجریان بعد از وقایع سال ۸۸ باز می‌گشت که سبب شد در ایران به او نه تنها مجوز کنسرت ندهند که حتی مجوز آلبوم و سی دی هم ندهند و نوای ربنای او را هم از تلویزیون قطع کنند. این ممنوعیت‌ها سبب شد تا او که همه‌گاه خود را خاک پای مردم ایران می‌دانست، نزدیک‌ترین کشور به ایران که هزینه‌های اقامت کمتری هم برای مسافران در پی داشته باشد را انتخاب کند. شهر ایروان در ارمنستان. تالار بزرگی هم اجاره شد و مقدمات کار فراهم شد، یکی دو تصنیف تازه هم به گروه و از جمله آقایان سعید فرج‌پوری و مجید درخشانی سفارش داده شد، اما در حالی که گروه خود را آماده سفر می‌کردند خبر دیگری در راه بود تا نه تنها کنسرت تعلیق و تعطیل شود که حتی هزینه‌های اجاره تالار نیز پرداخت شود و بلیت‌های خرید هواپیما نیز عودت داده شود.

نوروز ۹۵ بود که برای نخستین بار خود استاد با سری تراشیده در یک ویدئوی کوتاه ظاهر شد و از مهمانی سخن گفت که «پانزده سال است در تن او منزل کرده است». مهمانی که ایرانیان بسیاری را اندوهگین کرد. هم آنانی که صدای شجریان را صدای اعتراض و فریاد می‌دانستند و هنگام غم‌های سنگین و سترگ از قشر و طبقه‌ای به صدایش پناه می‌بردند. این مهمان سرطانی بود که این بار سماجت و مقاومت استاد را درهم شکست. شجریانی که بسیاری او را یکی از سرسخت‌ترین افراد در دستیابی به هر هدفی می‌دانستند و خود نیز در مصاحبه‌هایش می‌گفت که گاه روزی چندین ساعت برای هر کاری (از خوشنویسی تا پرورش گیاه و سازسازی و نواختن سنتور و …) وقت صرف می‌کرد تا آن کار را به هدف برساند و بهترین کیفیت را به دست آورد، اکنون با چیزی مواجه شده بود که چاره‌ای برای ‌آن نداشت.

سفر به ایران و مراقبت‌هایی که نتیجه نداد

چند ماهی در آمریکا ماند تا بتواند از طریق متخصصان و امکاناتی که در بیمارستان‌های مجهز کالیفرنیا فراهم بود کار را به پیش ببرد. عکس‌هایی که از آن روزها در فضای مجازی دست به دست می‌شد امیدواری‌هایی را در دل‌ها برانگیخت اما از میانه‌های تابستان مشخص شد که بیماری قرار نیست کنار بکشد و استاد تصمیم گرفت به ایران برود.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

در ایران استقبال خوبی از او شد، وزارت بهداشت امکانات خوبی برایش در نظر گرفت و عکس‌های اولیه منتشره هم حکایت از امیدواری‌های مثبتی می‌کرد، اما به مرور این امیدها رنگ باخت و کار به نحوی جلو رفت که حتی تنها اقوام و نزدیکان او می‌توانستند به دیدارش بروند. یکی دو عکس از او در هنگام چیدن گل و گیاه و تکیه به شانه همایون یا فرزند دیگرش رایان منتشر شد و پس از آن تقریبا جز خبرهای گاه‌ به گاهی که از اوضاع جسمی و پیشرفت بیماری خبر می‌داد چیز دیگری منتشر نشد.

در همین مدت به آلبومش در سالگرد درگذشت پرویز مشکاتیان مجوز انتشار دادند و در رونمایی آن آلبوم (طریق عشق) همایون خواند و گریست. سپس مصاحبه‌ای مفصل از او در روزنامه ایران منتشر شد. مصاحبه‌ای که تقریبا آخرین مصاحبه او به شمار می‌رفت و بعد از آن دیگر جز معدود اخبار و یکی دو عکس نه چندان مناسب چیزی دیگر انعکاس رسانه‌ای نداشت.

اکنون می‌توان حال استاد شجریان را به وضعیت استاد فرامرز پایور شبیه دانست که تقریبا نزدیک به یک دهه به همین وضعیت زندگی کرد. ایرانیان هر روز آوازها و تصنیف‌های مختلفی از این پهلوان آواز را می‌شنوند و از این صدای بی‌نظیر لذت می‌برند وقطعا به جانش دعا می‌کنند و منتظر روزی‌اند که او این بیماری مهلک و جانسوز را پشت سر بگذارد و به میان مردم بازگردد.

بیشتر از موسیقی