امیر، افسر امنیت ملی در دولت پیشین افغانستان، هنوز زخم برجا مانده از زغال گداختهای را که یک پلیس طالبان هنگام تحقیق روی ران پای راستش گذاشته است، با خود دارد. امیر با نشان دادن این زخم، گفت: «سه نفر از افراد طالبان چندین شب پیوسته مرا شکنجه کردند و به تکرار پرسیدند که چند مجاهد [طالب] را شهید کردی؟» امیر افزود پاسخی برای این پرسش طالبان نداشتم و با التماس بارها به آنان گفتم در جنگ نبودم و بیشتر در بخشهای اداری امنیت ملی کار کرده بودم.»
به گفته امیر، در یکی از شبها و در جریان شکنجه و بازجویی، یکی از شکنجهگران تکهای از زغالسنگ مشتعل در بخاری را درآورد و آن را روی ران پای راستش گذاشت تا او را وادار به اعتراف کند. اما امیر در پاسخ حرفی برای گفتن نداشت، چون در جنگ حضور نداشت و در مدت شش سال کار با امنیت ملی، هیچگاه با نیروهای طالبان مواجه نشده بود.
طالبان او را ۱۰ نوامبر سال گذشته در اداره گذرنامه بامیان و هنگامی که میخواست مرحله بیومتریک را انجام دهد بازداشت کردند. افراد طالبان هنگام بازداشت به او چیزی نگفتند، اما پس از آن که به زندان فرماندهی پلیس رفتند دستها و پاهایش را بستند و یکی از اعضای طالبان به او گفت: «به این دلیل در بازداشت هستی که مجاهدین ما را کشتی و حالا میخواهی با گرفتن پاسپورت، از افغانستان خارج شوی.»
همسر امیر نیز عضو نیروهای پلیس در وزارت داخله (کشور) بود، اما به دلیل اینکه از قبل گذرنامه داشت، بازداشت نشد. طالبان در جریان شکنجه امیر، از او پاسخ یک سوال را میخواستند بشنوند: «چند نفر از مجاهدین ما را در جنگ کشتهای؟»
امیر یکی از ۱۵ نفری است که تجربه حضورش در زندان طالبان را با خبرنگاران ایندیپندنت فارسی به اشتراک گذاشت. ایندیپندنت فارسی در این گزارش تحقیقی، تجربههای افراد در زندانهای طالبان در ۱۰ ماه گذشته را بازگو میکند. بیشتر افرادی که در این گزارش با آنان گفتوگو شده است، به دلیل ترس از بازداشت دوباره به دست طالبان، از گفتن نامشان خودداری کردند. ایندیپندنت فارسی نیز تنها به ذکر نام کوچک یا مستعار مصاحبهشوندهها اکتفا میکند.
چه کسانی در زندانهای طالبان نگهداری میشوند؟
هیچ سازمان و نهادی ازجمله گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد نیز در ۱۰ ماه گذشته اجازه نداشت به منظور نظارت بر اوضاع زندانیان، از زندانهای تحت کنترل طالبان بازدید کند. در این مدت برخی از خبرنگاران خارجی، با محدودیتهای شدید و بهصورت مدیریتشده، توانستند از برخی زندانهای طالبان گزارش تهیه کنند، اما این دسترسی محدود و با حضور فرماندهان مسئول در زندانهای طالبان بود. الیکس کرافورد، خبرنگار اسکای نیوز، اوایل فوریه توانست از زندان طالبان در هرات بازدید کند. او در گزارش خود گفت هنگام صحبت با زندانیان، فرمانده طالبان مانع ادامه گفتوگو شد.
هوگو شورتر، کاردار سفارت بریتانیا در افغانستان -که ماموریتش را از قطر انجام میدهد- نیز در ۲۳ فوریه و در سفر به کابل، توانست با شهروندان بریتانیایی که در زندان طالبان بهسر میبردند دیدار کند. پیتر جوونال، یک شهروند بریتانیایی، اوایل دسامبر سال گذشته در حالی که برای سرمایهگذاری در معادن افغانستان تلاش میکرد، بازداشت و زندانی شد. پیتر جوونال و چهار بریتانیایی دیگر، روز دوشنبه ۲۰ ژوئن، از زندان طالبان آزاد شدند. دیوید لوین، یکی از دوستان پیتر جوونال در ماه فوریه به ایندیپندنت فارسی گفت دیپلماتهای بریتانیایی ازجمله هوگو شورتر اجازه یافتند به مدت ۱۲ دقیقه با پیتر جوونال و یک شهروند دیگر بریتانیا که در زندان اداره اطلاعات طالبان نگهداری میشدند، ملاقات کنند. به گفته لوین در این دیدار فرصت صحبت مفصل وجود نداشت و پیتر جوونال به دلیل حضور افراد طالبان نتوانست واضح صحبت کند.
شمار شهروندان خارجی که در زندانهای طالبان نگهداری میشوند مشخص نیست، اما افرادی که تجربه حضور در زندانهای طالبان در استانهای مختلف را داشتهاند گفتند افرادی از کشورهای بریتانیا، قزاقستان، ازبکستان و تاجیکستان را در این زندانها دیدهاند.
زندانهای طالبان را دو نهاد امنیتی این گروه یعنی وزارت داخله (کشور) به سرپرستی سراجالدین حقانی و اداره استخبارات (اطلاعات) به سرپرستی مولوی عبدالحق وثیق، اداره میکنند و هرکدام زندانهای جداگانه دارند.
سرفراز، یک وکیل مدافع در بلخ که دو بار به دست طالبان بازداشت شده و در مجموع ۴۵ روز را در زندان سپری کرده است، گفت: «بیشتر افرادی که در زندان اداره اطلاعات طالبان نگهداری میشوند، به اتهام فعالیت در گروه داعش خراسان، عضویت و همکاری با جبهه مقاومت ملی افغانستان و آدمربایی زندانی شدهاند.»
سرفراز که به اتهام وکالت برای فرماندهان ضد طالبان در دولت پیشین زندانی شده بود، گفت جرم او سیاسی بود و در زندان اداره اطلاعات نگهداری و شکنجه میشد. سرفراز بار نخست، دوم فوریه در مرکز شهر مزارشریف بازداشت شد. او گفت تا سه روز پیوسته شکنجه میشد و اتهامش را نمیدانست و افراد طالبان نیز چیزی به او نمیگفتند. پس از سه روز، یک مامور زندان طالبان به او گفت به اتهامهای مختلف بازداشت شده است و مهمترین آن همکاری با فرماندهان جهادی دولت پیشین، داشتن اسلحه و دریافت رشوه در زمان وکالت است. سرفراز در دولت پیشین افغانستان باعنوان وکیل مدافع مستقل کار میکرد و عضو انجمن مستقل وکلای مدافع افغانستان بود که طالبان فعالیتش را لغو کرد. سرفراز گفت: «به طالبان گفتم اسلحه ندارم، چون در کارم نیازی به اسلحه نداشتم، رشوه نگرفتم، اما از کسانی که برایشان کار کردم دستمزد گرفتم. برای افراد مختلف و با مسندهای مختلف کار کردهام، چون کارم وکالت است و فرقی نمیکند پرونده چه کسی را به عهده میگیرم.»
سرفراز افزود که فهماندن این مطلب به طالبان که او وکیل مدافع است و در ازای کارش دستمزد گرفته است دشوار بود، چون طالبان دستمزدهایی را که او برای کارش دریافت کرده بود را رشوه مینامیدند.
منصور، زندانی دیگری که ۶۵ روز را در زندان مرکزی بلخ که وزارت داخله طالبان اداره میکند گذرانده است، گفت در زندانهای وزارت داخله طالبان بیشتر افراد به اتهام جرمهای جنایی، سرقت و خشونت بازداشت شدهاند. منصور افزود کودکان و نوجوانان یکی از بزرگترین گروهها در زندانهای اداره وزارت داخله طالبان محسوب میشوند. منصور افزود شماری از نوجوانان زیر ۱۸ سال به اتهام فعالیت در شبکههای اجتماعی و به اشتراک گذاشتن مطالبی علیه طالبان، در زندان بهسر میبرند.
روحالله، نام مستعار یک خبرنگار ساکن بلخ است که به اتهام «تبلیغ علیه نظام» بازداشت و دو ماه در زندان استخبارات طالبان زندانی شد. روحالله نیز حضور نوجوانان زیر ۱۸ سال در زندان استخبارات (اطلاعات) طالبان را تایید کرد. روحالله که دو ماه در زندان اداره اطلاعات طالبان در بلخ نگهداری شد، گفت در کنار افراد بزرگسالی که به اتهام همکاری با جبهه مقاومت ملی و کمک مالی، تبلیغاتی و خرید اسلحه برای این جبهه در زندان اداره اطلاعات طالبان نگهداری میشوند، نزدیک به ۱۰ نوجوان زیر ۱۸ سال نیز به اتهام اشتراکگذاری مطالبی در حمایت از جبهه مقاومت در فیسبوک بازداشت و زندانی شدهاند. به گفته روحالله، برخورد طالبان با کسانی که به اتهام عضویت و حمایت از جبهه مقاومت ملی بازداشت و زندانیاند و نوجوانانی که به دلیل اشتراکگذاری مطالب مربوط به جبهه مقاومت در فیسبوک زندانیاند یکسان است.
روحالله، اوایل آوریل و پس از این که مطلبی درباره افزایش بیکاری و فقر در صفحه فیسبوکش نوشت و گفت پسازاین بهجای خبرنگاری، کنار خیابان آبمیوه میفروشد، بازداشت شد. طالبان پس از بازداشت و در جریان بازجویی، به او گفتند این مطلب او مصداق تبلیغ علیه نظام است، چون در مطلب آمده که با روی کار آمدن طالبان در افغانستان، بیکاری افزایش یافته است.
منابع آگاهی که تجربه حضور در زندانهای طالبان در استانهای بلخ، هرات، غور، پنجشیر، کاپیسا، پروان، بدخشان، کابل، فاریاب و بامیان را داشتند، گفتند بیشترین زندانیان را شهروندان تاجیک، هزاره و ازبک تشکیل میدهند و حضور شهروندان پشتون در زندانهای این استانها اندک است. بیشتر زندانیهای پشتون در زندانهای طالبان، به اتهامهایی مانند عضویت در گروه دولت اسلامی موسوم به داعش خراسان، آدمربایی، توطئه علیه حکومت طالبان و قتل بازداشت شدهاند. شماری از اعضای طالبان از اقوام مختلف، بهویژه از قوم پشتون نیز در زندانهای این گروه نگهداری میشوند.
منصور که نوامبر سال گذشته در زندان مرکزی طالبان در شهر مزارشریف بود، گفت در میان ۲۳۰ نفر زندانی که در ماه نوامبر در آن زندان حضور داشتند، چهار نفر از قوم پشتون و بقیه از اقوام تاجیک، هزاره و ازبک بودند. این چهار نفر به نامهای خنجری، بلال، دایان و خوشحال خان، از زندانیان پیشین طالبان بودند که در ناحیه کوه البرز نگهداری میشدند و با فروپاشی دولت پیشین افغانستان، به زندان مرکزی در مزارشریف منتقل شدند. منصور گفت: «این افراد به دلیل خیانت به طالبان بازداشت و زندانی شده بودند، اما در زندان به بقیه زندانیها اربابی میکردند.» او افزود: «خوشحال خان که سرکرده این چهار زندانی پشتون بود، نامش در فهرست محافظان زندان نیز بود و به اسلحه دسترسی داشت و گاهی شبها پهرهداری (نگهبانی) میکرد.»
احمدشاه، متولد پنجشیر و ساکن کابل، پنجشنبه دوم ژوئن هنگامی که کارتهای دعوت عروسی یک از اعضای خانوادهاش را به روستای پوجاوه در پنجشیر میبرد، بازداشت و زندانی شد. احمدشاه گفت هنگامی که افراد طالبان با خشونت و ضربوشتم او را بازداشت کردند، ۳۰ عدد کارت دعوت از بستگانش را با خود داشت. طالبان به او گفتند این کارتها ممکن است حامل پیامی از رهبر جبهه مقاومت ملی به نیروهای این جبهه باشد. احمدشاه افزود: «سه هفته در زندان طالبان در پنجشیر شکنجه شدم، بدون اینکه جرمی را مرتکب شده باشم.» او در مورد ترکیب قومی زندانیان در زندان طالبان در پنجشیر گفت: «در جریان سه هفتهای که در زندان بودم، فقط یک نفر پشتون را دیدم که از شهرستان دره بازداشت شده بود. او یک باغبان و ساکن پکتیا بود و از چند سال پیش در پنجشیر باغبانی میکرد. بقیه همه تاجیک و از بومیهای پنجشیر بودند.»
عبدالجبار، فعال سیاسی که ۱۰ سپتامبر در کابل بازداشت شد و حدود سه ماه در زندان اداره اطلاعات کابل بود، گفت در ساختار اداره اطلاعات طالبان، یک نفر غیرپشتون ندیده است و در میان زندانیان، شماری از اعضای طالبان که به اتهام سرقت، قتل و آدمربایی بازداشت شده بودند حضور داشتند، اما از امکانات و فضای بهتری نسبت به بقیه زندانیان برخوردار بودند. ترکیب قومی زندانیان ممکن است در هر استان متفاوت باشد، اما زندانیان در استانهای شمال و مرکز افغانستان گفتند بیشترین تعداد زندانیان را غیر پشتونها و بهویژه تاجیکها تشکیل میدهند.
تجربههای زنان از زندانهای طالبان
اوایل سپتامبر ۲۰۲۱ و با آغاز اعتراضهای خیابانی زنان علیه قوانین محدودکننده طالبان، شماری از زنان معترض به بهانههای مختلف بازداشت شدند. برخی از این زنان در محل کارشان، برخی در خانههایشان و برخی هم در تجمعهای اعتراضی و در خیابان بازداشت شدند. روایت چندین تن از زنان بازداشت شده در مورد نوع شکنجه و زندانیشدنشان به دست طالبان، باهم شباهتهای زیادی دارند. برخی از آنان گفتند به زندان مرکزی یعنی زندان زنان پلچرخی کابل منتقل نشدند و فقط در زندان استخبارات (اطلاعات) طالبان مورد شکنجه و بازجویی قرار گرفتند. این زنان گفتند طالبان هر یک از زنان را در سلولهای انفرادی نگهداری میکردند و آنان را در جریان بازجویی مورد شکنجه فیزیکی و روانی قرار میدادند.
یکی از این زنان که در نوامبر بازداشت و اواخر دسامبر آزاد شد، گفت از زمان بازداشت تا آزادی، هیچ زنی را در میان نیروهای طالبان در زندان ندیده است. این در حالی است که طالبان بهشدت بر احکام اسلامی و محرم و نامحرم بودن زن و مرد تاکید میکنند. این زن که تجربه شکنجه در زندان استخبارات طالبان را دارد، گفت: «هیچ زنی وجود نداشت و حتی وقتی پریود (عادت ماهانه) میشدیم کسی نبود که به ما کمک کند و وسایل مورد نیاز را بیاورد.» با این حال، هیچ یک از این زنان، از تجاوز جنسی در زندان طالبان حرفی نزدند. یکی از آنها گفت: «افراد طالبان وقتی وارد اتاقم میشدند به من میگفتند: «صورت کثیفت را بپوشان که نامحرم استی»، اما مرا زیر مشت و لگد میگرفتند و فحش میدادند.
زنان زندانی گفتند که طالبان در جریان بازجویی و شکنجه پیوسته از آنها میپرسیدند که از کدام سازمان و کدام کشور برای اعتراض علیه طالبان پول گرفتهاند، چه مقدار پول از دفتر یوناما (معاونت سیاسی سازمان ملل در افغانستان) دریافت کردهاند و برای اعتراض علیه طالبان از کجا دستور میگیرند. آنان گفتند در مدت اقامتشان در زندان، بیشتر با سیلی بر صورت همراه با توهین و فحش، مشت و لگد شدید و شوک برقی، شکنجه شدهاند. یکی از زندانیان زن گفت: «سرما و گرسنگی زیادی را متحمل شدم.» برخی از این زنان بر اثر ضربوشتم شدید، آسیبهای شدید جسمی دیدهاند و هنوز تحت مداوایند. خبرنگار ایندیپندنت فارسی از بیان جزئیات این آسیبها، به دلیل فاش نشدن هویت این زنان، خودداری میکند.
علاوه بر این، زنان مصاحبهشونده گفتند که طالبان قبل از آزاد کردن آنان، از آنها ویدیوهای اعتراف اجباری نیز گرفتهاند. این زنان گفتند که در ویدیوهای اعتراف اجباری به آنان دیکته شد که بگویند از برخی سازمانها پول گرفتهاند و اعتراض علیه طالبان را با هدف خارج شدن از افغانستان انجام دادهاند. طالبان تاکنون این ویدیوها را منتشر نکردهاند. طالبان یک ویدیوی اعتراف گروهی از زنان معترض را اواسط فوریه پخش کردند، اما ویدیوهایی که بهصورت انفرادی از زندانیان گرفته شده، هنوز پخش نشده است. یکی از زنان معترض گفت: «طالبان به این دلیل ویدیوهای اعتراف را منتشر نکردند، چون بازداشت ما را در رسانهها رسما تایید نکرده بودند، اما ویدیوها را نگه داشتهاند تا در صورت سر زدن تخلفی از ما، یعنی بازگشت به اعتراض و دادخواهی، منتشر کنند.»
طالبان در نخستین ماههای به قدرت رسیدن، اولین گروه از زنانی که بازداشت کردند، دختران معترض در بلخ بودند. نزدیکان دختران معترض بلخ که در هفتم و هشتم سپتامبر ۲۰۲۱ بازداشت شدند، در آن زمان به ایندیپندنت فارسی گفتند برخی از زنان مورد شکنجههای شدید، تجاوز و حتی قتل و ترور پس از آزادی از زندان قرار گرفتهاند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
علاوه بر زنان معترض، شماری دیگری از زنان نیز به دلایل مختلف و آنچه طالبان فحشا و منکرات نام نهادهاند، در زندانهای ویژه زنان در شهرهای بزرگ و زندان پلچرخی کابل بهسر میبرند. یکی از زنانی که از اوایل مارس تا اواخر مه را در زندان پلچرخی گذرانده بود، به ایندیپندنت فارسی گفت بیش از ۲۰۰ زن در بندی که او زندانی بود، در حبس بودند و در وضعیت دشواری بهسر میبردند. او گفت: «یکی از زنان حامله و زمان زایمانش خیلی نزدیک بود، اما نه دارویی وجود داشت، نه پزشکی و نه امکانی برای کمک به او. این زن به لحاظ بهداشتی در وضعیت بسیار وخیمی بود.» او همچنین گفت زنانی که در زندان پلچرخی بهسر میبرند، بیشتر به جرم فرار از خانه، دزدی، فعالیت علیه طالبان و نیز آنچه ازنظر طالبان فحشا به حساب میآید زندانی شدهاند.
شیوههای شکنجه: از شلیک به کف دست تا سوزن زدن به آلت تناسلی
سرفراز، نیمههای شبی در ماه فوریه پس از چند ساعت بیهوشی بیدار شد. او خودش را در یک اتاق سرد و سنگی دید و متوجه شد که آلت تناسلیاش بهشدت درد دارد و پندیده (متورم) است. او را همان شب از زندان اداره اطلاعات طالبان بیرون برده بودند و در یک باغ که از مقامهای دولت پیشین بهجا مانده بود و اکنون مقر نیروهای نظامی طالبان است، مورد شکنجه قرار دادند. او گفت پس از آنکه شلنگ آب را در دهانم گذاشتند و آب به معدهام وارد شد، از حال رفتم. روز بعد وقتی سرفراز اجازه رفتن به دستشویی گرفت، درد آلت تناسلیاش را به یکی دیگر از زندانیان گفت و آنگاه فهمید که طالبان هنگامی که او بیهوش بوده است، به آلت تناسلیاش سوزن زدهاند. سرفراز گفت: «نمیدانم چرا این کار را با من کردند، اما برخی زندانیان گفتند طالبان این کار را میکنند تا کسی نتواند ادای بیهوشی دربیاورد و از شکنجه در برود.» سرفراز گفت در روزهای بعد متوجه شدم که اقدامی مشابه در مورد شماری دیگر از زندانیان نیز صورت گرفته است. سرفراز پس از تحمل ۴۵ روز شکنجه، از زندان طالبان آزاد شد و بار دیگر اواخر مه در شهر مزارشریف بازداشت شد.
طالبان در مورد شکنجه و رفتار با زندانیان تاکنون از دستور و قانون نوشتهشده مشخصی پیروی نمیکنند. افراد بازداشت شده در بیشتر موارد پیش از اثبات اتهام و در صحنه بازداشت مورد ضربوشتم و شکنجه قرار میگیرند.
منصور، مالک یک شرکت پیمانکاری بود که با نظامیان خارجی و ارتش دولت پیشین افغانستان کار میکرد. او ۲۰ سپتامبر در مزارشریف بازداشت شد و ۶۵ روز در زندان طالبان در مزارشریف بود و در این مدت، شاهد روشهای مختلف شکنجه طالبان بود. منصور گفت برگزاری نمایش شکنجه در صحن زندان، یک امر معمول است که فرماندهان طالبان هر صبح و شب برگزار میکنند. او افزود شماری از کودکان زیر ۱۸ سال، به جرمهای مختلف ازجمله سرقت موبایل و اشیای گرانبها از مغازهها بازداشت و زندانی شدهاند که شدیدترین شکنجهها را متحمل میشوند.
منصور در مورد نحوه شکنجه یکی از کودکان که به گفته او حدود ۱۴ سال داشت و متهم به سرقت موبایل بود، گفت: «یک روز صبح در اوایل نوامبر، طالبان همه زندانیان را از اتاقهایشان بیرون کردند تا جریان شکنجه کودک ۱۴ ساله را تماشا کنند. دو نفر پلیس طالبان، کودک متهم به سرقت را با کابل سیمی و با کوبیدن به سر، صورت، دستها و پاهایش شکنجه میکردند.» او افزود: «عینالدین اسلامیار، مسئول بلاک ۳ زندان که بار نخست کودک متهم به سرقت را شکنجه و سپس آزاد کرده بود نیز در صحنه شکنجه حضور داشت. او به یکباره عصبانی شد و کلاشینکف خود را برداشت و با گلوله به کف دست کودک شلیک کرد.» منصور افزود: کودک با دستی پر از خون در محوطه زندان میدوید، فریاد میزد و کمک میخواست، اما کسی جرات نکرد به او نزدیک شود.
شیوههای شکنجه در زندانهای طالبان شامل شوک برقی، آویزان کردن شخص از سقف اتاق طوری که طناب به پای راست و دست چپ بسته میشود، بستن به صندلی حین زدن با کابل به کف پاها، بستن دستها و پاها از پشت که طالبان به آن «شاه مرغک» میگویند، فروکردن پایپ (شلنگ) آب به دهان شخص زندانی تا اینکه شکمش از وارد شدن آب میپندد (متورم میشود) و از حال میرود، گذاشتن تکه آتش روی ران پا، خفه کردن با دست، سوزن زدن به آلت تناسلی، آویزان کردن سنگ یا شیء سنگین از آلت تناسلی، فروبردن سر شخص در داخل تانکر آب و شلیک به کف دست است که افراد مصاحبهشونده در مدت حبس شاهد اجرای آن بودهاند.
مرگ در اثر شکنجه
یک عضو طالبان که از ساکنان قندهار بود و از مقامهای طالبان در بلخ کلاهبرداری کرده بود، اکتبر ۲۰۲۱ در زندان اداره اطلاعات طالبان زیر شکنجه با شوک برقی جان داد. منصور که آن زمان در زندان مرکزی طالبان در مزارشریف گفت که شاهد بوده است جسد یکی از اعضای طالبان به نام «حاجی صاحب» از زندان اداره اطلاعات به زندان مرکزی منتقل شد و به اعضای خانوادهاش که از قندهار آمده بودند، تحویل داده شد. این عضو طالبان پس از بازداشت، سه روز در زندان مرکزی مزارشریف نگهداری و سپس به زندان اداره اطلاعات منتقل شد.
منصور بر اساس روایت محافظان زندان طالبان گفت «حاجی صاحب» یک هفته پس از فروپاشی دولت، با یک حکم جعلی از رهبر طالبان به مزارشریف رفته بود و از مولوی قدرتالله حمزه، استاندار طالبان خواسته بود که ۱۵۰ قبضه اسلحه آمریکایی (M4) و پنج خودروی هایلوکس زرهی به او تحویل دهند تا به قندهار ببرد. مولوی قدرتالله حمزه هنگام جمعآوری این اقلام با مقامهای طالبان در کابل تماس میگیرد و متوجه میشود که حکم جعلی است. «حاجی صاحب» که از اعضای سابقهدار طالبان بود، قصد داشت این اقلام را به پاکستان قاچاق کند. منصور گفت محافظان زندان طالبان گفتند او حدود ۶۰ سال داشت و حین شکنجه با شوک برقی، قلبش از کار افتاد و فوت کرد.
رحیمالله، افسر پیشین پلیس در غور که ۱۵ اکتبر سال گذشته بازداشت و در زندان مرکزی طالبان در آن استان زندانی شد، گفت طالبان در غور بهصورت شبکهای عمل میکند و هر فرماندهای که یک شخص را بازداشت کند، مسئول شکنجه، اعترافگیری و تعیین مدت حبس او نیز خواهد بود. رحیمالله افزود: «شبها، فرماندهان طالبان به زندان میآیند و افرادی را که بازداشت کردهاند با خود میبرند. هر کدام از فرماندهان طالبان، شخص مورد نظر خود را در مکان مورد نظرشان شکنجه میکنند. زندانیان پس از شکنجه، دوباره به زندان منتقل میشوند.» رحیمالله افزود که فرماندهان طالبان برای اتهامی که به زندانیان وارد میکنند، شاهد پیدا میکنند و بیشتر شاهدان نیز اعضای طالباناند که نامهایشان در پرونده زندانیان باعنوان شاهد درج میشود و اگر قرار باشد روزی دادگاه طالبان در مورد این افراد تصمیم بگیرد، مبنای تصمیم، شهادت همین افراد خواهد بود.
این افسر پلیس دولت پیشین که در ازای پرداخت پول و ضمانت متنفذان قومی، از زندان طالبان آزاد شد، گفت گرفتن ویدیوی اعتراف اجباری از زندانیان یک امر معمول است.
آرزو کوهستانی، دختری که در دهم نوامبر با پخش یک نوار ویدیویی در فضایی مجازی گفت مولوی نصیر احمد احمدی، فرمانده حوزه ۱۱ امنیتی طالبان در کابل، به قصد تجاوز جنسی به او حمله کرده است، یک روز پس از انتشار این ویدیو به همراه دوستش، وسیمه کوهستانی بازداشت شد. طالبان روز ۱۳ نوامبر، ویدیویی از اعتراف اجباری دو دختر و یک پسر جوان منتشر کردند و در بیانیهایی گفتند آرزو کوهستانی در اثر یک توطئه، علیه طالبان دست به تبلیغ زده و اکنون از کارش پشیمان است. در ویدیوی نخست که از سخنان آرزو کوهستانی پخش شد و در آن بحث تجاوز جنسی یک فرمانده طالبان مطرح شده بود، او نقاب سیاه به صورت داشت و تنها چشمهایش دیده میشد، اما در ویدیوی اعتراف نقاب نداشت و نیز نشانهایی از ضربوشتم مشاهده نمیشد. چند منبع آگاه به ایندپندنت فارسی گفتند دختر جوانی که در ویدیوی اعتراف، خودش را آرزو معرفی کرد، خواهر آرزو است و مردی که با عنوان شوهرش کنار او نشسته، یک شهروند کابل است که ارتباطی با آرزو ندارد.
یک منبع آگاه که از نزدیک با آرزو کوهستانی آشنا بود و شاهد زندانی شدناش بود، به شرط فاش نشدن نامش به ایندیپندنت فارسی گفت آرزو کوهستانی، صبح ۱۲ نوامبر، زیر شکنجه طالبان جان باخت و دختری که به نام او در ویدیوی اعتراف اجباری حاضر شد خواهر آرزو است. دختری که در این ویدیو صحبت میکند، میگوید دوستش او را تشویق کرده است تا برای«بدنامسازی امارت اسلامی»، به یک فرمانده این گروه اتهام وارد کند و آن را در رسانهها پخش کند. او میافزاید که تصور میکرد این کار به او کمک میکند از افغانستان خارج شود.
منبع آگاه افزود آرزو کوهستانی پس از بازداشت به یک اتاق در ساختمان وزارت داخله (کشور) طالبان برده و در آنجا شکنجه شد. طالبان او را به شیوههای مختلف شکنجه کردند و سرش را در تانکری پر از آب سرد فرو کردند و او پس از چند بار تکرار این شکنجه بیهوش شد. این منبع آگاه همچنین افزود که خانواده آرزو تهدید شدند، چون طالبان از آرزو با بدنی برهنه در حالی که کنار یک پسر جوان [عضو طالبان] ایستاده بود عکس گرفته بودند. این صحنهسازی برای سکوت همیشگی خانواده و دوستان آرزو کوهستانی صورت گرفته است. منبع آگاه افزود که طالبان به خانواده آرزو کوهستانی گفتند آنچه بر سر دخترشان و خودشان آمده، «عذاب الهی» است، چون آنان در سایۀ حکومت جمهوری فاسد شدهاند و اکنون زمان اجرای شریعت و اصلاح جامعه فرا رسیده است.
به گفته این منبع آگاه، آرزو کوهستانی به دلیل خونریزی و شدت جراحاتی که در جریان شکنجه برداشته بود جان باخت. با این حال، هیچ نشانی و شماره تماسی از خانواده آرزو که در ناحیه قلعه نجارها در خیرخانه شهر کابل زندگی میکردند، وجود ندارد. خبرنگاران ایندیپندنت فارسی با نزدیکان عبدالقادر، پدر آرزو کوهستانی، تماس گرفتند، ولی موفق به یافتن آدرس او نشدند. برخی از نزدیکان خانواده آرزو کوهستانی گفتند آنان پس از حادثهای که برای دخترشان اتفاق افتاد، به ایران فرار کردند. یک مسئول امنیتی دولت پیشین افغانستان در حوزه ۱۱ امنیتی کابل که آرزو کوهستانی و خانوادهاش را از نزدیک میشناسد، با شرط فاش نشدن نامش گفت آرزو کوهستانی زنده است، اما نمیداند در کجا زندگی میکند.
نعمتالله عثمانی، از روستای ده ملا در شهرستان بگرامی پروان، عصر شنبه ۹ آوریل، بازداشت شد و طالبان حدود ساعت هشت صبح یکشنبه، پیکر نیمهجانش را مقابل در خانهاش رها کردند. در حالی که نعمتالله، نیمه جان بود و نفس میکشید، افراد طالبان چند گلوله به بدن او شلیک کردند و رفتند. لحظاتی بعد، ساکنان روستا و بستگان نعمتالله، بر پیکر بیجان او حاضر شدند و شعار «مرگ به طالبان» سر دادند. در ویدیویی که از این صحنه گرفته شده است، دیده میشود که ناخن انگشتان پا و چند دندان نعمتالله، کشیده شدهاند. یکی از بستگان نعمتالله گفت او به اتهام عضویت در جبهه مقاومت ملی بازداشت شده بود و حین شکنجه برای گرفتن اعتراف، چند دندان و دو ناخن از پاهای چپ و راستش کشیده شده بودند.
افراد اداره اطلاعات طالبان، پنجشنبه ۲ ژوئن، پیکر بیجان مردی به نام عبدالمنیر امینی را مقابل خانهاش در روستای ملسپه در شهرستان بازارک پنجشیر رها کردند. این مرد دامدار بود و هنگام بردن غذا برای چوپانهایش در نواحی کوهستانی پنجشیر بازداشت شده بود. یکی از بستگان عبدالمنیر، به شرط فاش نشدن نامش به ایندیپندنت فارسی گفت او به اتهام همکاری با جبهه مقاومت ملی بازداشت شد و حین شکنجه، جان داد.
شکنجه روانی در کنار زجر فیزیکی
زنان و مردانی که تجربه زندانیشدن به دست طالبان را داشتند، از شیوههای مختلف شکنجه روحی در کنار شکنجه جسمانی صحبت کردند. برخی از این زنان گفتند که افراد طالبان حین بازجویی به آنان میگفتند که دادگاه طالبان برای آنان حکم سنگسار، اعدام یا قطع عضو صادر کرده است. یکی از زنان گفت: «به من میگفتند حرفهایت را بگو، اعتراف کن، تو قرار است سنگسار شوی». زن دیگری از موعظههای نیمهشب یکی از افراد طالبان روایت کرد و گفت یک عضو طالبان به اتاقی که نگهداری میشدم میآمد و ساعتها در مورد عذاب الهی و جهنمی که به قول آنها در انتظار ما بود سخن میگفت. مردان زندانی هم تجربههای مشابه دارند. برخی از این افراد گفتند ماموران طالبان نیمههای شب به سلولهای آنان سر میزدند و میگفتند حکم نهایی دادگاه طالبان در مورد آنان صادر شده و این حکم اعدام یا سنگسار است و به زودی اجرا میشود. در ماههای نخست حاکمیت طالبان، چندین مورد اعدام در زندانهای هرات، هلمند و برخی دیگر از شهرهای افغانستان اجرا شدند و این اخبار، زندانیان را بهشدت تحت فشار روانی قرار داد.
پول میتواند از شما در زندان طالبان محافظت کند
در کنار کسانی مانند ملا عبدالغفور، مالک شرکت کفایت که بهصورت هدفمند و برای اخاذی و باجگیری بازداشت و زندانی میشوند، شماری دیگر از افراد نیز که به اتهامهای مختلفی ازجمله دعوای حقوقی، اتهام سیاسی و جنایی بازداشت میشوند، میتوانند با پرداخت پولی هنگفت به مسئولان و فرماندهان طالبان، از زندانها آزاد شوند. ملا عبدالغفور که ۱۶ فروردین به اتهام دست داشتن در پرونده مبهم ربودن عبدالرئوف، کودک بلخی، بازداشت شد، پس از پرداخت ۴۳۰ هزار دلار آمریکایی به طالبان، از زندان این گروه آزاد شد.
منصور، مالک یک شرکت پیمانکاری در بلخ پس از ۶۵ روز حبس، با پرداخت ۱۱ هزار دلار از زندان آزاد شد. یک ماه پس از آن، طالبان پدرش را به اتهام اینکه هنوز در خانهاش اسلحه نگهداری میکند بازداشت و زندانی کردند. منصور سپس سه هزار دلار دیگر به یکی از مسئولان ارشد طالبان در بلخ داد تا پدرش آزاد شود.
منصور در مدت ۶۵ روزی که در زندان بود، هر شب هزار افغانی به یکی از محافظان زندان میپرداخت تا غذایی که خانوادهاش میفرستادند را در زندان دریافت کند. او گفت: «حتی اگر سنگینترین جرم هم داشته باشی، پول میتواند از شما در زندان طالبان محافظت کند.» منصور گفت کشیدن سیگار در زندانهای طالبان ممنوع است، اما او و جمعی از دوستانش که به لطف پرداختن رشوه، از فضای بهتری در داخل زندان برخوردار بودند، یک بسته سیگار را که در مغازههای شهر ۳۵۰ افغانی فروخته میشود، به مبلغ ۲۵۰۰ افغانی از محافظان زندان طالبان میخریدند.
عبدالله توکلی، دستیار پیشین کریم خلیلی از رهبران سیاسی هزاره که روز ۱۴ فروردین در کابل بازداشت شد و ۱۴ روز در زندان اداره اطلاعات طالبان بود، با پرداخت شش هزار دلار از زندان آزاد شد. او گفت هنگام بازداشت، ۲۵ هزار افغانی پول نقد با خود داشت که محافظان زندان از او گرفتند. عبدالله توکلی گفت: «به اضافه شش هزار دلاری که بابت آزادیام پرداختم، هر بار که خانوادهام به دیدنم در زندان میآمدند، ۳۰ هزار افغانی به محافظان زندان میپرداختیم تا زمینه ورودشان فراهم شود.»
رحمت، ساکن بلخ که در ماه نوامبر بازداشت شد و حدود دو ماه در زندان طالبان بود، پس از دادن تنها خودرو شخصیاش به مسئول حفاظت، از زندان طالبان آزاد شد. رحمت به اتهام عضویت در گروههای مسلح مردمی ضد طالبان که مورد حمایت دولت پیشین افغانستان بودند، بازداشت و زندانی شده بود.
بیشتر افرادی که تجربه بازداشت و زندانی شدن را در ۱۰ ماه گذشته در افغانستان داشتند، به نحوی با پرداخت پول نقد، دادن خودروی شخصی یا متعهد شدن به همکاری با طالبان برای به دام انداختن افراد دیگر، از زندانهای طالبان آزاد شدهاند. شماری از افرادی که از زندانهای طالبان آزاد شدهاند، تحت فشار و تهدید، برای این گروه جاسوسی میکنند و مجبورند هر یک یا دو هفته یکبار، به اداره اطلاعات این گروه سر بزنند و اعلام کنند که جایی نرفتهاند. درصورتی که فرد مذکور، از تعهدش سرپیچی کند، افراد ضمانت کننده، بازداشت و شکنجه میشوند.
خبرنگاران ایندیپندنت فارسی، روایتهای افرادی را که تجربه حبس، شکنجه و پرداخت رشوه در ازای آزادی از زندانهای طالبان داشتند، در یک تماس تلفنی، با عبدالنافع تکور، سخنگوی وزارت داخله (کشور) طالبان مطرح کردند. عبدالنافع تکور ادعای شکنجه و اخاذی از زندانیان را رد کرد و گفت: «امارت اسلامی، عفو عمومی را تطبیق کرده است و ما در سراسر افغانستان، یک نفر هم زندانی سیاسی نداریم. یک عده افراد به اتهام سرقت و جرائم بازداشت شدهاند و با آنها با شفقت و مهربانی برخورد میشود.»
تکور همچنین گفت تمامی زندانهای افغانستان را وزارت داخله اداره میکند و اداره اطلاعات طالبان ممکن است نظارتخانههای موقت داشته باشد، اما زندان ندارد.