در مارس سال ۲۰۱۴، کتی گانون و تیمش برای پوشش اخبار انتخابات ریاست جمهوری در استان خوست درشرق افغانستان به سر میبردند. در ۲۵ مارس، زمانی که کتی گانون انتقال صندوقهای رای را پوشش میداد، ناگهان نقیبالله، افسر پلیس افغانستان، سر سلاح خود را به سوی خودرو حامل او و همراهانش گرداند و به آنان تیراندازی کرد.
انیا نیدرینگهاس، خبرنگار و عکاس آلمانی، در جا کشته شد و کتی گانون هم زخم برداشت. گانون را به بیمارستانی در خوست بردند. شدت جراحتهای او نیازمند عمل جراحی سریع بود. او میگوید: «با اینکه میکوشیدم خونسرد باشم، سخنان مجید منگل، جراح بیمارستان برایم قوتی قلبی شد و تا امروز در حافظهام حک شده است.» جراح به او گفت، بدانید که زندگی شما برای من همانقدر باارزش است که برای خودتان. کتی گانون در خوست عمل شد، اما پس از آن به ۱۸ جراحی دیگر نیز در آمریکا تن داد تا بتواند بار دیگر روی پاهای خود بایستد و دوباره به افغانستان برگردد.
کتی گانون، خبرنگار اسوشیتدپرس و دبیر پیشین بخش افغانستان و پاکستان در این نهاد معتبر رسانهای، اکنون مقاله تازهای درباره ۳۵ سال حضور خود در افغانستان نوشته است.
نخستین بار در جریان خونینترین نبردهای دهه هشتاد بود که گانون به افغانستان رفت. او در سال ۱۹۸۶ وارد افغانستان شد و همراه با مجاهدین، شاهد خشنترین درگیریها بین نیروهای خارجی و داخلی در این کشور بود و در بسیاری مواقع در معرض خطر. به گفته خودش، یکی از آن دفعات فاصله زمانی بسیار کمی با مرگ داشته است. او مینویسد: «همین که توانستم از داخل یک کلبه خاکی خود را به لای بتهها برسانم، هلیکوپترهای روسی فرا رسیدند و کلبه را با شلیک راکت ویران کردند.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
او همچنین شاهد ورود مجاهدین به شهر کابل بوده است. او میگوید، جنگسالاران سه بار تمامی تجهیزات اسوشیتدپرس را دزدیدند، اما او هر بار با رجوع به فرماندهای که نامش را نمیگوید، تجهیزات خود را پس میگیرد. کتی گانون شاهد جنایتها و جنگهای خونین میان گروههای جهادی در کابل نیز بوده است. او مینویسد: « یک بار شمردم، در ظرف چند دقیقه ۲۰۰ موشک به کابل شلیک شد.» گانون میگوید درگیری میان گروههای جهادی باعث کشته شدن ۵۰ هزار تن در کابل شد. او خود شاهد بوده است که اصابت موشک به یک خانه، دختر پنج سالهای را از بین برده است. با این حال، به باور او افغانها هرگز امید خود را از دست ندادهاند.
یک بار در اواخر حکومت مجاهدین و پیش از تصرف کابل به دست طالبان، کتی گانون به یک مراسم ازدواج دعوت شده بود که به دلیل شلیک موشک دوبار به تعویق افتاد، اما با تمام این احوال، باز هم در میان هجوم موشکها برگزار شد. کتی میگوید، «وقتی پرسیدم که چگونه در میانه این وحشت میتوانید مراسم ازدواج خود را برگزار کنید، عروس پاسخ داد، ما که هنوز نمردهایم.»
به نظر میرسد که کتی گانون تا سقوط حکومت مجاهدین نیز در کابل بوده است. او در مقالهش مینویسد که در ۱۹۹۶ شاهد بود که طالبان در آستانه ورود به کابل بودند. او میگوید، زمانی که آمریکا تحریمهای فلجکننده را بر طالبان اعمال کرد، ملاعمر به القاعده نزدیک شد و همین بود که با وقوع حوادث یازدهم سپتامبر، همراه با القاعده، طومار طالبان هم برچیده شد.
در روزهای فرار طالبان از افغانستان نیز کتی گانون باز در کابل به سر میبرد. او شاهد حملات هوایی شدید و ویرانگر هواپیماهای جنگی آمریکا به کابل بود. اومینویسد که هواپیماهای B-52 تپهها را میکوبیدند و بمبها حتی در داخل شهرها نیز فرود میآمدند. یک بمب دو هزار پوندی در تاریخ ۱۲ نوامبر ۲۰۰۱ در کنار دفتر اسوشیتدپرس در کابل فرود آمد و موج انفجار آن کتی گانون را از اتاق کارش به بیرون پرت کرد. اما او زنده ماند و شاهد خارج شدن طالبان از شهر در فردای آن روز بود. گانون میگوید، حملات آمریکا طالبان را مجبور به فرار کرد، اما فردای فرار آنان، مجاهدین بودند که برگشتند. افغانها که دل خوشی از حضور مجاهدین نداشتند، با این امید که آمریکا بتواند آنان را کنترل کند، به آینده چشم دوختند. اما آینده بدتر از حال بود.
مجاهدین انتقامگیری را سرلوحه کار خود قرار دادند. هرکس که مخالف آنان بود، حتی آنانی که در گذشته با آمریکا همکار بودند، به نام طالب و عضو القاعده به آمریکاییها تحویا دادند. فساد نیز روند افسانهای خود را در افغانستان آغاز کرد. در این فساد نقش آمریکا هم برجسته است. چمدانهای پول از سوی سیا در اختیار متحدان آمریکا قرار گرفت، و چنین بود که آنان به پول گرفتن عادت کردند و بعدها که پولهای «اهدایی» تمام شد، شروع کردند به چپاول پولها و بودجههای کمکهای جهانی به بازسازی افغانستان.
کتی گانون میگوید، ۱۴۸ میلیارد دلار برای بازسازی به افغانستان به این کشور سرازیر شد، اما رفاهی برای مردم شکل نگرفت.
تیراندازی به کتی گانون در آوریل ۲۰۱۴، او را دو سال از کارش دور کرد. با این حال، او پس از بهبود دوباره به افغانستان برگشت. او شاهد امضای توافق صلح میان طالبان و آمریکا بود و دید که آمریکا از افغانستان عقب کشید. او همچنین شاهد فرار مخفیانه اشرف غنی از افغانستان و هجوم مردم پس از سقوط کابل، به سوی هواپیماهای نظامی آمریکا در فرودگاه این شهر بود و به گفته او، دغدغه تمام مردم در آن زمان خروج سریع از افغانستان بود.
کتی گانون میگوید، اکنون آینده در افغانستان نامشخصتر است. هر روز دهها نفر بیرون بانکها صف میکشند تا پول خود را از بانک بیرون آورند. بیمارستانها کمبود دارو دارند. افغانها با این واقعیت روبرو شدهاند که نیروهایی از سراسر دنیا در سال ۲۰۰۱ به کشورشان آمدند و میلیاردها دلار خرج کردند، اما نتوانستند برای آنها رفاه یا حتی سرآغازی برای آسایش و رفاه به ارمغان آورند.
کتی گانون در آستانه ترک افغانستان مینویسد: «من افغانستان را با احساسات متفاوت ترک میکنم؛ غمگین از اینکه میبینم چگونه امید مردم آن از بین رفته است، و با این حال، مطمئن که بار دیگر بازخواهم گشت.»