تصاویر منتشرشده از یکی از بزرگترین دریاچههای آبشور جهان در روزهای گذشته، به فیلمهای آخرالزمانی شباهت دارند.
سرعت خشکشدن «دریاچه ارومیه» در سال ۱۴۰۱ سبب شده است تا کارزاری مردمی برای مطالبه رسیدگی فوری به وضعیت آن ایجاد شود که تاکید دارد تا نابودی این ثروت زیستمحیطی، تنها یک قدم باقی مانده است.
دریاچه ارومیه، نگین محیط زیست شمال غرب ایران، دستکم از دو دهه پیش دچار بحران شده است و فعالان محیطزیست پیدرپی هشدار میدهند که تداوم این شرایط و تغییرات اقلیمی سلامت و زندگی نزدیک به شش میلیون نفر را در مناطق شمالی و مرکزی ایران به خطر میاندازد.
در روزهای اخیر، طرح تحقیق و تفحص از ستاد احیای دریاچه هم که برنامه دولت قبل برای احیای آن بود، در مجلس کلید خورده است.
سمیه رفیعی، رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس، با اشاره به تصویب «طرح تحقیق و تفحص از ستاد احیای دریاچه ارومیه» در مجلس، گفته است: «ستاد احیای دریاچه ارومیه پس از صرف ۵۷۰۰ میلیارد تومان اعتبار، هیچ دستاورد مهمی برای نجات این دریاچه نداشته است.»
با نگاهی به تاریخچه وخامت حال دریاچه ارومیه، آغاز پایین آمدن تراز آبی آن از سال ۱۳۷۴ شکل بحرانی به خود گرفته است و طی دو دهه، تا سال ۱۳۹۴ نزدیک به هشت متر کاهش تراز آبی در آن رخ داده است.
سال ۱۳۹۴، ستاد احیای دریاچه (ارومیه) تشکیل شد و دولت حسن روحانی خود را نجاتدهنده دریاچه ارومیه نامید. اما اینک، در آستانه یکساله شدن دولت ابراهیم رئیسی، بار دیگر وضعیت دریاچه بحرانی شده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
کارشناسان حوزههای آبی منطقه میگویند که تبخیر آب دریاچه تا پایان مهرماه سرعت بیشتری میگیرد و باید امیدوار باشیم که بارشهای احتمالی در ماههای پربارش سال، از وخامت حال دریاچه بکاهد.
وحید جلالزاده، نماینده ارومیه و رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، نیز گفته است: «با توجه به وضعیت منطقه، طی نامهای از رئیسجمهوری خواستهام اقدام به تشکیل کارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه کند.»
به گفته جلالزاده، «سطح عرصه آبی دریاچه ارومیه نسبت به زمان مشابه در سال گذشته، ۱۲۹۴ کیلومترمربع کاهش پیدا کرده است؛ همچنین تراز اکولوژیکی دریاچه ارومیه ۱۵.۵ میلیارد مترمکعب است که اکنون این تراز به ۲.۴ میلیارد مترمکعب کاهشیافته است».
بلاتکلیف و ناتمام ماندن طرحهای انتقال آب از حوضههای آبریز و فقدان اقدامهای ضروری برای احیای دریاچه ارومیه به دلیل تامین نشدن منابع مالی پیشبینی شده، روند احیای آن را دچار وقفه کرده است.
اگرچه مسئولان، کاهش بارش را دلیل اصلی خشکی دریاچه میدانند، کارشناسان محیط زیست معتقدند که در کنار افت میزان بارش، موارد دیگری نیز، از جمله مدیریت غیراصولی در حوزههای آبریز منتهی به دریاچه، افزایش انحراف آب به قصد کشاورزی در ایران، و ساخت سدهای متعدد بر رودخانههای آبریز دریاچه، از قبیل آجیچای، زرینهرود، سیمینهرود، مهابادرود، باراندوزچای، زولاچای، و نازلیچای، و نیز ساخت سدهای بزرگ در کشور ترکیه، از مهمترین عوامل خشک شدن دریاچه به شمار میروند.
طرح احداث پل میانگذر روی دریاچه ارومیه نیز یکی از اقداماتی است که موجب برهمخوردن نظم محیطی دریاچه شد. این پل که بنا بود راه میانبری بین دو استان آذربایجان غربی و شرقی باشد، موجب دوتکه شدن دریاچه و تقسیم حوزههای آبریز آن و افزایش میزان تبخیر آب دریاچه شد: ویرانی مهمترین منطقه زیستمحیطی شمال غربی کشور، برای کاستن از مسافت میان ارومیه و تبریز، تنها بهاندازه ۱۳۵ کیلومتر!
در سالهای اخیر، مطالبه احیای دریاچه ارومیه به خواستهای ملی و بسیار جدی بدل شده است و حتی در مواقعی، حکومت با امنیتی دیدن آن، فعالان محیط زیست و معترضان به اوضاع دریاچه را دستگیر کرده است. این مطالبه اینک دولت ابراهیم رئیسی را به تکاپو انداخته است تا با انداختن مسئولیت وضع موجود به گردن دولتهای قبل، یک سال بیتوجهی دولت خود را به شرایط دریاچه ارومیه، لاپوشانی کند.
اردیبهشت امسال، رئیسی در دیدار با مردم ارومیه تاکید کرد: «موضوع دریاچه ارومیه فقط مختص ارومیه نیست، بلکه این دریاچه یک اکوسیستم تاثیرگذار، مهم، و حیاتی برای منطقه و کشور است. برای دریاچه ارومیه گامهایی برداشته شده، اما به سرانجام نرسیده، که تلاش میکنیم این گامها به سرانجام برسد.»
اما وعده رئیس دولت سیزدهم هیچ نتیجه و سرانجامی نداشت و در چند ماه گذشته، دولت او برنامه روشنی برای پیشگیری و رفع این بحران اجرا نکرده است.
فعالان و حقوقدانان آشنا به شرایط دریاچه ارومیه بارها بر این نکته تاکید داشتهاند که ساخت سد در کشور ترکیه، تاثیر زیادی بر میزان آبریز منتهی به دریاچه دارد و دستگاه دیپلماسی کشور باید مانند مسئله هیرمند، در خصوص حقآبه ایران، با دولت ترکیه وارد گفتوگو شود.
دریاچه ارومیه، مانند بسیاری از رودخانهها و حوزههای آبی ایران، در کنار عوامل محیطی، مانند خشکسالی، از مدیریت غیراصولی منابع آبی نیز، از جمله ساخت سد و تامین بیش از اندازه آب زمینهای کشاورزی از طریق حفر چاههای غیرمجاز در منطقه، آسیب جدی دیده است.
وضعیت دریاچههای هامون، کافتر، بختگان، مهارلو، و طشک، در کنار تالابهایی همچون انزلی و هورالعظیم، نمونههایی از محیط زیست نابودشده ایران است که دریاچه ارومیه هم به نظر میآید با سرنوشتی مشابه آنها درگیر است.
فعالان کارزار نجات دریاچه ارومیه خواستار حمایت و توجه مدیران دولتیاند، اما با تجربه تاریخی نحوه مدیریت حکومت در مباحث زیستمحیطی، بهتر از هرکسی میدانند که تنها امیدشان باید فراوانی بارشها و پیگیری مداوم مطالبه احیای فوری دریاچه ارومیه باشد.