به گفته محمدرضا احمدی سنگری، عضو مجلس، پرسشهای آزمون سراسری گروه پزشکی در سال ۱۴۰۱ تا یک میلیارد تومان خرید و فروش شده است. در فضای آموزشی کشور از مافیای چند ده هزار میلیارد تومانی کنکور صحبت میشود. در خبری دیگر، رئیس کل سازمان نظام پزشکی گفت: «امسال هیچکس متقاضی رشته جراحی قلب در کشور نشده و در کل کشور فقط دو فارغ التحصیل جراحی اطفال داریم. در رشتههای بسیار ضروری جراح نداریم و با شرایط موجود مجبور میشویم با عقبگرد ۴۰ ساله از هند، پاکستان و فیلیپین پزشک وارد کنیم.» (ایسنا ۵ شهریور ۱۴۰۱)
این دو خبر هم عمق فساد در ورود به دانشگاهها و هم نتایج این فساد را درتربیت نیروی ماهر و عرضه خدمات به مردم نشان میدهند. فساد نه تنها مرحله ورود به دانشگاهها بلکه دوران گذراندن تحصیلات دانشگاهی و انتخاب رشته برای ورودیهای بیصلاحیت را در بر گرفته است. کنکورهای ورودی و بعد، آزمونهای دستیاری با انواع فساد مثل فروش سوالات و تقلب دست به گریبانند. بیش از ۶۰ درصد صندلیهای دانشگاههای دولتی را سهمیههای دولتی پر میکنند. دانشگاههای خصوصی (تحت عنوان غیرانتفاعی) و دانشگاههای تحت نظر روحانیون به جایی برای تولید مدرک و عنوان دانشگاهی برای روحانیون متصل به حکومت تبدیل شدهاند.
در این نوشته به فسادهای معمول در دانشگاهها که ربطی به اعمال قدرت حکومت ندارد مثل وادار کردن دانشجو به نوشتن مقاله مشترک بدون مشارکت استاد، انتشار کتابی که دانشجو ترجمه و تالیف کرده به اسم استاد، درست کردن رزومه و مدرک جعلی، جعل حضور در جنگ برای ورود به دانشگاه، پارتیبازی در جذب دانشجو در دورههای عالی، دادن اعتبار به دانشجو در ازای دریافت خدمات مادی از دانشجو، نوشتن توصیه برای افراد بدون صلاحیت، دادن نمره در ازای دریافت خدمات مادی، کمک به دانشجویان دارای منصب در ازای دریافت طرح پژوهشی، استثمار دانشجو در طرحهای پژوهشی، کمفروشی در ساعت درس و محتوای درس و سوءاستفاده جنسی از دانشجو نمیپردازم.
همه گیری فساد
فساد (سهمیه، بورسیه برای آقازادهها و بسیجیان، راه ندادن غیرخودیها مثل بهائیان و مخالفان، و فروش صندلی دانشگاه) نه تنها دانشگاههای دولتی بلکه دانشگاههای بهظاهر غیرانتفاعی را فرا گرفته است. دانشگاههای غیرانتفاعی فراهمآورنده رانت حکومت به مقامها برای دانشگاهداری و مدرکفروشی است بدون فراهم کردن امکانات برای رشتههای تخصصی، فضای آموزشی، نظارت دولتی، و پذیرش منصفانه و بدون پارتیبازی. از مجموع ۳۱۳ تا ۳۱۵ دانشگاه و موسسات غیرانتفاعی در کشور، ۵۰ درصد آنها فاقد هیئتعلمیاند (راوی ۴ دی ۱۴۰۰). در سال ۱۴۰۰، حدود ۷۵ درصد ظرفیت این دانشگاهها به دلایل گفتهشده خالی ماند (مهر ۱۹ مهر ۱۴۰۰).
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
چرا دانشگاهها فاسد شدند؟
حاکمان اسلامگرا به قدرت و ثروت ملی بسنده نمیکنند، بلکه تمام منزلتهای اجتماعی را نیز برای قشر حاکم میخواهند. این منزلتهای قلابی (مثل داشتن مدرک کارشناسی ارشد) را نیز پیششرط کسب برخی مقامهای دیگر مثل عضویت در مجلس کردهاند. عناوینی مثل دکتر، استاد دانشگاه، ارتشبد، کارگردان سینما و بازیکن تیم ملی هم به خودیها تعلق دارد و اگر کسی از غیرخودیها به این میان بیاید دنیا را برای او سیاه میکنند تا انزوا پیشه کند یا از کشور برود. وقتی همه مقامها و فرماندهان نظامی و صاحبمنصبان خواهان عناوین دانشگاهی از مهندس و دکتر تا استاد و فوق دکترا باشند، طبعا با قدرت و پول آنها را میخرند بدون آنکه یک ساعت سر کلاس بروند. پایاننامه و مقاله را نیز از بازار آزاد تهیه میکنند.
علت دیگر فاسد شدن دانشگاهها نگاه قدرتمندان به آنها بهعنوان مجرای ذهنشویی و القای ایدئولوژیک البته تحت عنوان کارخانههای انسانسازی (انسان طراز مکتب اسلامگرایی که ذرهوار و عضوی از رمه ولی فقیه است) بوده است. اسلامی کردن دانشگاه و تزریق روحانیون و ایدئولوگهای رژیم به مراکز آموزشی بهطور مستمر دقیقا با همین هدف انجام شده است.
علت سوم انتظار از دانشگاه برای مشارکت فعال در پروژه مهندسی اجتماعی و فرهنگی حکومت بوده است. البته به علت بیاعتمادی به دانشگاهیان این نهاد در پروژههای تولید و گسترش سلاحهای کشتار جمعی رژیم مستقیما مشارکت ندارند. دانشگاه در صورتی با پروژههای مهندسی اجتماعی و فرهنگی همکاری میکند که از درون پوسیده شده و همه اهداف علمی خود را رها کرده باشد. چنین اتفاقی در دانشگاههای ایران افتاده است.
چگونه دانشگاهها فاسد شدند؟
دانشگاهها و موسسات عالی آموزشی ایران در ۴۴ سال گذشته به چهار روش فاسد شدند:
۱- سهمیهبندی. چپها و اسلامگرایان با ادعاهای عدالتخواهانه-بدون توجه به شایستهسالاری- باعث فساد تحصیلات دانشگاهی در همه جای دنیا شدند و آن را از ارزش علمی ساقط کردند. برای توجیه این فساد، آنها از سهمیهبندی برای برخی نقاط و اقشار محروم شروع میکنند و بعد به سهمیهبندی برای نیروهای شبهنظامی و نظامی، خانواده مقامها و خود مقامها میرسند. برای اینکه اساتید دانشگاه هم راضی باشند سهمیههایی برای فرزندان آنها در نظر میگیرند. این مدل هم در ایران و هم در ایالات متحده (تحت عنوان تبعیض مثبت) در سالهای اخیر بهطور کامل اجرا شده است. سال ۱۳۹۵ برای نخستین بار فاش شد که حدود ۴۰۸ سهمیه دانشگاههای علوم پزشکی متعلق به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوده است. ۶۰ درصد دانشجویان پزشکی، داروسازی و دندانپزشکی کشور در دانشگاههای دولتی سهیمهایاند. در حال حاضر، ۲۶ سهمیه فعال در کنکور وجود دارد که اکثرا مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی یا مجلساند (ایسنا ۷ فروردین ۱۴۰۱).
۲- عطش استاد شدن قدرتمندان و هدایت عمومی از این طریق. وجه دیگر چگونگی فاسد شدن دانشگاهها تزریق مقامهای سیاسی، روحانیون و بسیجیان و سپاهیان در کادر علمی بوده است. امروز همه چماقداران و مداحان و واعظان و تصمیمگیران کشور هم استاد دانشگاهاند و اگر مشکلی در ورود پیدا کردهاند خود دانشگاه یا رشته تاسیس کردهاند (مثل رشته مداحی). اینها همه با رانت حکومتی و اسلامگرا و نظامی و امنیتی بودن به دانشگاه وارد شدهاند. بسیاری از آنها تنها با توصیه مقامهای بالاتر در دانشگاه مقام ظاهرا علمی گرفتهاند. بخشی دیگر، بهدلیل بسیجی و آقازاده و طلبه بودن در دورههای عالی داخل و خارج کشور قبول شده و بعد در کادر علمی استخدام شدهاند (مثل بورسیههای دکترای برای سه هزار نفر در خارج کشور در دوره احمدی نژاد). هیچ استادی در برابر تقلبهای این گروه در سطوح مختلف ارتقا ایستادگی نمیکند چون هزینه بالایی دارد.
۳- عطش کسب آسان مدرک و فخرفروشی. آن دسته از روحانیون و سپاهیان و مقامهایی که نمیخواستند دردسر یا بیآبرویی فساد و تقلب در روال آموزشی موجود یا کسب مدرک در دوره مدیریت دولتی را بر خود هموار کنند خود دانشگاه تاسیس کرده و برای خود مدرک آسان فراهم کردند. این یک مرحله به مدرکسازی دانشگاه هاوایی و آکسفورد که برخی مقامها به آن مرتکب شدند نزدیکتر است. دانشگاههایی که سپاه (دانشگاه امام حسین)، روحانیون (امام صادق، علوم اسلامی رضوی، باقر العلوم، مفید و امام خمینی) و مقامهای مختلف تاسیس کردند صرفا همین هدف را دنبال کرده و دهها تُن مدرک برای روحانیون، سپاهیان و دیگر اعضای قشر حاکم فراهم آورده است.
۴- نابود کردن استقلال مالی، علمی و اداری دانشگاهها با دولتی ساختن همه ابعاد آنها و سیاسی کردن صدور مجوز دانشگاه غیردولتی. روسای دانشگاههای دولتی را حکومت (شورای عالی انقلاب فرهنگی) و هیئت امنای آنها را دولت تعیین میکنند؛ بودجه آنها را دولت میدهد و حتی محتوای دروس و کتب درسی را دولت مشخص میکند. دخالتهای دولت در دانشگاههای ظاهرا غیردولتی با اینکه با بودجه دولت اداره نمیشوند، کمتر از دانشگاههای دولتی نیست. دانشگاه آزاد ظاهرا دولتی نیست، اما به دست مقامهای حکومتی تاسیس شد و منصوبان خامنهای آن را مصادره کردند و از آن زمان تاکنون، آن را اداره میکنند.