جهان یکی از خردمندترین شخصیتهای تاریخ معاصر را روز جمعه از دست داد. الیزابت دوم، ملکه بریتانیا، روز جمعه در ۹۶ سالگی در قصر بالمورال در اسکاتلند در حالی چشم از جهان فروبست که یک روز پیش از آن، حکم تنفیذ نخستوزیر جدید بریتانیا را تایید کرده بود. زنی که در هفتاد سال سلطنتش در بریتانیا و کشورهای مشترکالمنافع شخصیتی خستگیناپذیر، مصمم، قوی و تاثیرگذار به نمایش گذاشت.
مهمترین میراث این زن تاریخساز، حفظ تاجوتخت بریتانیای کبیر به گونهای است که بهرغم جدایی سلطنت از سیاست و تشریفاتی بودن این نهاد، همچنان نفوذ و اعتبار بیسابقهای دارد.
نهاد سلطنت بهعنوان عامل اتحاد و وحدت ملی بریتانیا، با وجود مخالفتهای بسیار، با تدبیر و سیاستی که الیزابت فقید در پیش گرفت، طی هفتاد سال حکمرانی، توانست تخت پادشاهی را حفظ کند.
در شرایطی که سیاست و سلطنت در بریتانیا از هم جدا است، حضور مهم و نامحسوس این زن، آثار شگفتی روی سیاستگذاریهای این کشور گذاشته است.
تصمیم اخیرش به اقامت در کاخ بالمورال اسکاتلند در هفت ماه گذشته نیز یکی دیگر از خردورزیهای او تا آخرین لحظات حیاتش است.
اسکاتلند پس از برگزاری همهپرسی برای جدایی از بریتانیا در سپتامبر ۲۰۱۴ و رای منفی ۵۵ درصد از مردمش، همچنان بخشی از این کشور باقی ماند. دولت نیکولا استرجن لایحه برگزاری همهپرسی جدید برای اکتبر ۲۰۲۳ را به لندن اعلام کرده است و بوریس جانسون در زمان نخستوزیریاش با آن مخالفت کرد. اکنون دعوای حقوقی بر سر اینکه آیا پارلمان اسکاتلند میتواند لایحه قانونی برگزاری همهپرسی استقلال را بهصورت مستقل تایید کند یا نه در دیوان عالی بریتانیا مطرح شده است.
حضور ملکه در اسکاتلند و درگذشتش در این کشور و نه در انگلستان، نشانهای از علاقه قلبی او به این کشور و همچنین تلاش او برای جلب علاقه مردم این کشور و ادامه اتحاد این دو سرزمین است.
آغاز برنامه تشییع جنازه ملکه از اسکاتلند خواهد بود و این روز که بر اساس اسنادی که فرزندش چارلز سوم، پادشاه جدید بریتانیا، امضا کرد، روز تعطیلی عمومی در اسکاتلند اعلام میشود و در تقویم این کشور به ثبت خواهد رسید.
فرمانروایی هفتاد ساله الیزابت دوم با چالشهای بسیاری نیز روبرو بود، از پایان جنگ جهانی و شکلگیری دوران بازسازی و تاریخ مدرن در اروپا و جهان گرفته تا وقایعی که خانواده و تاجوتخت را بهشدت تحت تاثیر و خطر فروپاشی قرار داد، از جدایی جنجالبرانگیز دایانا، همسر ولیعهد، و افشا شدن روابط چارلز با زنی که در ازدواج مرد دیگری بود و سپس مرگ دایانا که بسیاری آن را مشکوک و توطئه خاندان سلطنتی میدانستند.
پس از ازدواج چارلز با کامیلا، زن مطلقهای که بههیچوجه محبوب نبود و بسیاری او را دلیل ازدواج نافرجام چارلز و دایانا میدانستند، تهدیدهای بیشتری متوجه ولیعهدی چارلز و پایین آمدن محبوبیت خانواده سلطنتی شد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
ملکه الیزابت اقدامهایش را بر اساس عقلانیت و برنامهریزی انجام میداد. اعطای القاب و عناوین، در نظر گرفتن احساسات عمومی، تایید و حضور یا امتناع از حضور در مراسمها، همه ناشی از برنامهریزی و حساسیتش برای حفظ نهادی بود که از قرن هجدم میلادی یکی از بزرگترین نهادهای سلطنتی و تاثیرگذارترین آنها به شمار میرفت.
وجود و حضور پرمعنای خانواده سلطنتی بریتانیا که اینک تنها خانواده سلطنتی مهم در جهان محسوب میشوند، همواره مورد توجه جهانیان بوده است.
ازدواج ویلیام، پسر ارشد چارلز، با کاترین میدلتون، دختری از طبقه متوسط بریتانیا و نه یک اشرافزاده، از مهمترین تاییدهای ملکه برای بهروزرسانی این خانواده قدیمی و اشرافی بود.
در قرن بیستویکم، اشرافزادگی نیز به تحول و اصلاح نیاز داشت تا امکان ارتباط با مردم و جامعه را حفظ کند.
حتی اعطای القاب سلطنتی را نیز با دقت و با توجه به حساسیت عمومی و فرد تازهوارد به خانواده انتخاب میکرد.
همسر جدید چارلز هرگز شاهزاده خانم ولز خطاب نشد و تا زمان مرگ ملکه، در رتبهای پایینتر با عنوان دوشس باقی ماند. ملکه الیزابت دوم اوایل سال جاری میلادی اعلام کرد که «آرزوی صمیمانه» او این است که دوشس کورنوال زمانی که شاهزاده چارلز به پادشاهی رسید، «ملکه همسر» شناخته شود.
برای حفظ احترام به کامیلا، همسر ویلیام، کاترین نیز لقب دوشس را دریافت کرد.
میلیونها نفر در سراسر جهان بیننده ازدواج تاریخی کاترین و شاهزاده ویلیام بودند و صدها هزار نفر برای حضور در این فضای شاد، به لندن آمدند.
این اتفاقهای پربیننده در رشد صنعت گردشگری و درآمد عمومی و زنده نگه داشتن تاریخ و آنچه مردم بریتانیا میتوانند به آن افتخار کنند، نقش مهمی بازی میکرد.
پس از آن، برای اولین بار در خانواده سلطنتی، رنگینپوستی به ازدواج یک عضو مهم خانواده سلطنتی درآمد. مگان مارکل، مطلقهای آمریکایی که از مادری سیاهپوست و از نسل آفریقاییتبارهای آمریکا و پدری سفید متولد شده بود، با هری، پنجمین وارث تاجوتخت بریتانیا، ازدواج کرد.
ازدواج مگان و هری نیز با دشواریهایی روبرو بود و پس از آن، مگان در گفتوگویی تلویزیونی، خانواده سلطنتی را به نژادپرستی و تحقیر کردن او و فرزندش بهدلیل دورگه بودن متهم کرد.
امروزه، در جهان غرب، دو بحث نوخاسته درباره نژاد و گرایش جنسی افراد میتواند مشکلات بزرگی از لحاظ قانونی و مدنی ایجاد کند.
چنین اتهامهایی به خانوادهای که در قرن هجدهم فرمانروای بریتانیا و بسیاری دیگر از مستعمرات بودهاند، در قرن کنونی، چالشبرانگیز است.
عملکرد الیزابت دوم و سیاستی که در قبال این زوج جوان در پی گرفت، توانست موج احساسات تحریکشده در دولت بریتانیا و عموم مردم را کنترل و مدیریت کند.
برای این زن ۹۶ ساله، سلطنت و منافع مردم و کشورش یکسان و همسطح بودند.
از زمان تولد الیزابت، امپراتوری بریتانیا در حال تبدیل شدن به اتحادیهای از کشورهای مشترکالمنافع بود. سرزمینهای تحت سلطه و استعمار و نفوذ بریتانیا یکی یکی اعلام استقلال کردند و از حاکمیت یا قیمومیت بریتانیا جدا شدند.
زمانی که او در سال ۱۹۵۲ به قدرت رسید، حاکم بریتانیا در واقع به رئیس چند کشور مستقل تبدیل شده بود مانند استرالیا، نیوزیلند و کانادا.
در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، استعمارزدایی آفریقا پاگرفت و بیش از ۲۰ کشور در چارچوب بخشی از برنامه انتقال خودمختاری، از بریتانیا مستقل شدند.
در همان برهه زمانی نیز نیروهای اشغالگر ارتش بریتانیا با شاه ایران، محمدرضاشاه پهلوی، وارد مذاکره شدند تا در قبال تخلیه جزایر اشغالشده ایران (تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی)، بحرین اجازه برگزاری همهپرسی داشته باشد.
شیخنشینان حاشیه جنوبی خلیج فارس نیز در پی این سیاست بریتانیای کبیر، یک کشور واحد متشکل از هفت امیرنشین به نام امارات متحده عربی تشکیل دادند.
نیروهای بریتانیایی همزمان سه جزیره اشغالی ایران را تخلیه و پرچم شیر و خورشید نشان ایران با حضور ارتش به اهتزاز درآمد.
خاورمیانه نوین که از اواخر دهه ۱۳۴۰ شمسی شکل گرفت، و مرزها بین عراق، سوریه، لبنان، امارات متحده عربی، قطر، بحرین تا اردن و اسرائیل تثبیت شد، همه و همه بخشی از سیاست (آنگونه که ایرانیان مینامند)، «روباه پیر استعمار» بود.
پس از هفتاد سال سلطنت بلامنازع الیزابت دوم، پسر ۷۲ سالهاش، چارلز، شنبه ۱۰ سپتامبر به پادشاهی رسید.
استقبال عموم از اجرای مراسم سنتی رسمی اعلام پادشاهی چارلز به سبک قرن هجدهم میلادی و برگزاری تشریفات بار دیگر توجه اذهان عمومی را به بحث سلطنت جلب کرد.
سلطنت در بریتانیا بهعنوان نهادی عمل میکند که سبب ایجاد وحدت، افتخار و هویت یک ملت به شمار میرود.
نقشی که ملکه الیزابت دوم برای ایجاد احساس ملیگرایی و افتخار به آن در بریتانیا و قلمرو کشورهای مشترک المنافع ایجاد کرد، مثالزدنی بود.
و پیشبینی نزدیکی زمان مرگ و حضور مداومش در کاخ بالمورال در اسکاتلند نقطه عطف دیگری در زندگی ملکه الیزابت بود که به جانشینش و هممیهنانش بفهماند که یکپارچگی ملی و عظمت و قدرت در اتحاد است. او در اسکاتلند درگذشت تا بگوید اسکاتلند بخشی از بریتانیا است.