گفتگوهای سال ۲۰۲۵ ایران و آمریکا چه تفاوتی با سال ۲۰۱۳ دارد؟

توافق احتمالی آمریکا با آیت‌الله‌ها، آخرین گام در رفع اختلافات و عادی‌سازی روابط دو کشور نخواهد بود و ملت ایران را نیز آزاد نخواهد کرد؛ گره کور رابطه جمهوری اسلامی و آمریکا با این توافق و هیچ توافق دیگری باز نخواهد شد

تصاویری از رهبران جمهوری اسلامی و روسای جمهوری آمریکا و گروگانگیری سفارت آمریکا-با استفاده از خبرگزاری فرانسه و ایرنا

ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی و ایالات متحده آمریکا پس از بحران گروگانگیری و اشغال سفارت آمریکا در سال ۱۳۵۸، تلاش‌های ناموفق زیادی برای گفتگو با هدف کم شدن تنش بین دو کشور انجام داده‌اند.

می‌گویم «گفتگوهای ناموفق برای کم شدن تنش»، به این دلیل که ایدئولوژی و تفکر ضد آمریکایی این نظام، عملا امکان عادی‌سازی و بهبود روابط ایران با آمریکا را در این چهار دهه غیرممکن کرده است.

در بین کش‌و‌قوس‌های مربوط به پرونده هسته‌ای ایران و نگرانی جامعه جهانی از دستیابی این حکومت به بمب هسته‌ای، موضوعات دیگری نیز مطرح است.

از گروهای شبه‌نظامی وابسته گرفته تا تهدیداتی که بسیاری از کشورها و مردم منطقه را به عذاب آورده است.

هنوز به نگرانی مردم ایران نرسیده‌ام. بگذارید ابتدا از مردم لبنان سخن گویم که سالیان سال است توسط حزب‌الله به گروگان گرفته شده و اینک به خاکستر بیکاری و فقر و ناامیدی نشسته‌اند.

حزب‌الله ضربه خورده است، اما هنوز متلاشی نشده و جمهوری اسلامی باید کمک‌های خود را به طور کامل قطع کند.

از سوریه بگویم. سوریه‌ای که دخالت جمهوری اسلامی و حمایت از اسد و جنگ‌های داخلی میلیون‌ها نفر را آواره و صدها هزار نفر را به کشتن داده است.

اسد سقوط کرد اما جمهوری اسلامی مقصر اصلی در فاجعه رخ داده در سوریه است.

اوضاع در یمن و عراق هم دست کمی از این کشورها ندارد.

یمنی‌ها نه آب دارند، نه برق. نه دولت دارند و نه بهداشت و درمان. در عوض گروهی شبه‌نظامی دارند که شبانه روز در حال تهدید کشورهای همسایه است.

در عراق گروه شبه‌نظامی مزدور جمهوری اسلامی، یعنی حشدالشعبی بایستی منحل شود تا تهدید دیگری در منطقه برداشته شود.

این گروه‌ها ضعیف شده‌اند، اما زنده‌اند و آمریکا به دنبال برچیده شدن کامل آنهاست.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

جمهوری اسلامی با همان اهداف انقلابی که انقلابیونش از دیوار سفارت آمریکا در سال ۱۳۵۹ بالا رفتند، و دیپلمات‌های آمریکایی را به گروگان گرفتند، با همان رویکرد و نگاه، مردم ایران را ۴۶ سال آزگار است که گروگان نگاه‌داشته و با همین استراتژی تمام منطقه را به گروگان گرفته‌اند.

اشغال سفارت آمریکا و به گروگان گرفتن دیپلمات‌های آمریکایی، اعلام رسمی خصومت و جنگ با ایالات متحده آمریکا بود.

دیپلمات‌های آمریکایی پس از ۴۴۴ روز آزاد شدند اما وضعیت ایران و آمریکا هرگز عادی نشد. نه آزادی گروگان ها و نه برجام در سال ۲۰۱۵، روابط دو کشور را بهبود نبخشید و باعث رفع تحریم‌های اصلی نشد.

توافق دولت اوباما با دولت حسن روحانی، توانست بخشی از دارایی‌های بلوکه شده ایران را آزاد کند و در مقابل جمهوری اسلامی برنامه هسته‌ای خود را محدود کرد.

مبالغ هنگفت آزاد شده از توافق هسته‌ای، صرف سرکوب مردم ایران در تظاهرات و اعتراضات خیابانی و تجهیز گروه‌های شبه‌نظامی و نیروهای مزد‌بگیر شیعه در منطقه شد.

تونل‌هایی که در لبنان و غزه یکی بعد از دیگری کشف و یا منهدم می‌شدند، خشت هایش بر ستون پول‌های ملت ایران بنا شده بودند. ایرانی که جمهوری اسلامی فقط از آن برای بقای خود سوءاستفاده کرده است.

امروز که مشغول نگارش این مقاله هستم، بی‌تعارف می‌گویم که کشورهای منطقه و همسایگان ایران، در نگرانی از اقدامات تلافی جویانه جمهوری اسلامی، نگران امنیت آسمان کشورهای خود هستند.

اگر توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ پا برجا می‌ماند، آیا در اوضاع مردم ایران و یا در حمایت این حکومت از گروه‌های شبه نظامی، تفاوتی حاصل می‌شد؟

اوضاع امروز مردم ایران و کشورهای منطقه به وضوح ماهیت این نظام را نشان داده است.

دونالد ترامپ سال ۲۰۱۸ پس از چند بار درخواست مذاکره مستقیم با جمهوری اسلامی از این توافق خارج شد چرا که آن را ناقص می‌دانست. آنچه که امروز رئیس جمهوری آمریکا را سر میز مذاکره قرار داده، تکرار توافق پیشین و فقط محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران نیست. بدیهی است که موضوعات منطقه‌ای و نگرانی کشورهای منطقه بخشی مهم از این مذاکره، در کنار برنامه هسته‌ای ایران خواهد بود.

امروز آقای ترامپ می‌گوید که عدم مذاکره و توافق تهران با آمریکا، گزینه جنگ را در پیش رو می‌گذارد. ایران و آمریکا، یا بهتر است همانگونه که مردم ایران حساب خود را از این نظام جدا کرده و می‌گویند، «جمهوری اسلامی» و آمریکا؛ به آخرین گزینه یعنی جنگ رسیده‌اند. گزینه‌ای که جیمی کارتر برای آزاد شدن گروگان‌هایی آمریکایی روی میز داشت و تا امروز روی میز روسای جمهور آمریکا مانده است؛ گزینه‌ای که مطلوب هیچکدام از طرفین نیست.

نمایندگان نظام سر میز مذاکره نشسته‌اند چون جدی بودن ترامپ برای استفاده از گزینه نظامی را می‌بینند و آرایش جنگی بی‌سابقه آمریکا در منطقه را کاملا درک کرده‌اند.

پنجره‌ای که ترامپ به روی این نظام باز کرده است، برای جمهوری اسلامی فرصتی استثنایی است. گروه‌های نیابتی‌شان تار‌و‌مار شده‌اند و در سخت‌ترین شرایط اقتصادی و تحریم‌ها قرار دارند و بقای خود را در این قرارداد و مذاکره با دونالد ترامپ می‌بینند.

یک روی سکه مذاکره و توافق، محدود شدن برنامه هسته‌ای ایران و همچنین ایجاد ثبات و امنیت در منطقه است.

چشم‌انداز برنامه‌های اقتصادی و توسعه کشورهای منطقه، گروگان تهدیدات غیرمستقیم و مستقیم جمهوری اسلامی و گروههای نیابتی وابسته به این نظام است که ترامپ درصدد ریشه کن کردن آنها برآمده است.

جمهوری اسلامی باید ارسال تجهیزات و مهمات به گروه‌های شبه‌نظامی را متوقف و بساط مزدوران و تروریست‌های وابسته را برچیند.

روی دیگر این سکه، ملت ایران هستند که در این توافق گنجانده نمی‌شوند و آنها نیز بین، «جنگ می‌شود، جنگ نمی‌شود»؟ «توافق بشود چه خواهد شد»؟ به عنوان ناظر باقی می‌مانند.

توافق احتمالی آمریکا با آیت‌الله‌ها، آخرین گام در رفع اختلافات و عادی‌سازی روابط دو کشور نخواهد بود و ملت ایران را نیز آزاد نخواهد کرد.

به نظر نگارنده، گره کور رابطه جمهوری اسلامی و آمریکا با این توافق و هیچ توافق دیگری باز نخواهد شد. با این همه، شکاف‌های درون حاکمیت، در آینده‌ای نه چندان دور، ممکن است به نقطه‌ای برسد که دیگر قابل مدیریت نباشد؛ خاصه پس از پایان دوران رهبری آیت‌الله علی خامنه‌ای. 

بیشتر از سردبیر