روزنامه فرهیختگان، چاپ تهران، با انتشار گزارشی، اعلام کرد که ۴۰ درصد دختران ۱۵ تا ۲۴ ساله در ایران را نیتها (NEET) تشکیل میدهند که نه درس میخوانند و نه شغل و مهارتی دارند و تعداد بالای این جمعیت با حضور فعال زنان در اعتراضهای سراسری بیارتباط نیست.
«نیت» (NEET) واژهای است که هنوز در فارسی معادلی ندارد و به کسی گفته میشود که نه شغلی دارد، نه در حال مهارتآموزی است و نه مشغول تحصیل.
فرهیختگان در شماره پنجشنبه، هفتم مهر خود، در مورد این گروه جمعیتی در ایران گزارشی منتشر کرد و نوشت که در سال ۱۴۰۰، از بین پنج میلیون و ۹۰ هزار زن در گروه سنی ۱۵ تا ۲۴ سال، حدود دو میلیون نفر آنها «نیت» محسوب میشوند.
آنطور که این روزنامه مینویسد، براساس آمارهای بانک جهانی نرخ ۲۷.۴ درصدی نیتها در جمهوری اسلامی، ایران را در رتبه ۳۴ جهان قرار داده است. به عبارتی، ایران در کنار ۳۳ کشور که اغلب در قاره آفریقا قرار دارند، بیشترین جمعیت نیتها در جهان را دارد.
این روزنامه اضافه کرد که ترکیب سنی جمعیت معترضان در سالهای ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ و نیز شهریور ۱۴۰۱ نشان میدهد که بخش قابلتوجهی از آن ها در رده سنی ۱۵ تا ۲۴ سال قرار دارند که این جمعیت میتواند تحت عنوان نیتها هم قرار بگیرد که به اعتقاد جامعهشناسان، «چون آیندهای برای خود متصور نیستند، میتوانند برای امنیت خود و جامعه یک تهدید باشند».
آنطور که در این گزارش آمده است، از آنجا که نیتها سازمانیافته و متشکل نیستند، به طور معمول بیشتر به «جنبشهای گسترده کور» دامن میزنند و «چون طرحی هم برای آینده ندارند، به لحاظ امنیتی با جنبشهای کور میتوانند یک زلزله هشت ریشتری را در جامعه رقم بزنند».
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
فرهیختگان در ادامه گزارش خود، به سراغ نرخ مشارکت اقتصادی زنان در بهار ۱۴۰۱ رفته و براساس دادههای مرکز آمار نوشته که این نرخ در فصل بهار تنها ۱۳.۸ درصد بوده است. این آمار همچنین نشان میدهد که در سال ۱۴۰۰، حدود ۷۲ درصد زنان بیکار در جامعه ایران مدرک دانشگاهی داشتهاند و نیز تعداد شاغلان زن در ایران طی ۱۸ سال اخیر، ۲۸۱ هزار نفر کاهش یافته است.
این روزنامه با انتشار این دادهها و گزارشها تلاش کرده است حضور پررنگ زنان در اعتراضهای سراسری اخیر در ایران را با موقعیت اقتصادی و میزان حضور آنها در بازار کار پیوند بزند؛ اما در گزارش این روزنامه محافظهکار، به زمینههای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و فردی زنان در این اعتراضها اشارهای نشده است.
همچنین هرچند تصویری به نسبت روشن از وضعیت وخیم سهم زنان از اقتصاد و بازار کار در ایران ارائه میدهد، در مورد خواست صریح و روشن زنان در این اعتراضها سکوت پیشه میکند.
در ۱۲ روزی که از آغاز اعتراضهای سراسری در ایران میگذرد، خواسته اغلب معترضان گذر از کلیت جمهوری اسلامی است و در اعتراض به وضعیت وخیم اقتصادی، شعاری سر داده نشده است.
زنان ایران که در سالهای اخیر پرچم تغییرهای بنیادین در ایران را به دست گرفتهاند، خواستار رفع بسیاری از قوانین تبعیضآمیز و ناعادلانه علیه خودند و روحانیون شیعه حاکم بر ایران هم این خواستهها را با اصول و قوانین اسلامی در تضاد میدانند.
در مقابل، زنان هم میگویند از آنجا که این مجموعه قوانین اسلامی نمیتواند خواستههای آنها را تامین کند، بهتر است همراه با مجریان چنین قوانینی از اداره کشور کنار گذاشته شوند و جای خود را به سیستمی کارآمد، غیرایدئولوژیک و همسو با ارزشهای جهانی بدهند.
تقابل ریشهای و عمیق جامعه ایران با نظام مذهبی حاکم بر این کشور به کاهش شکاف دولت و ملت، فروپاشی پایههای مشروعیت جمهوری اسلامی و در نهایت افزایش انواع فشارها و محدودیتهای نظام علیه مردم ایران منجر شده است؛ سیاستی که روزبهروز خشم و اتحاد مردم ایران را بیشتر میکند و به تعداد باورمندان به گذر از جمهوری اسلامی میافزاید.