از همان دقایق اولی که خبر از دست رفتن مهسا (ژینا) امینی علنی شد، مشخص بود که باید منتظر رویدادهای کاملا متفاوتی باشیم که قابل مقایسه با خیزشهای ۸۸، ۹۷ و ۹۸ نیست. جمهوری اسلامی خیلی ساده میتوانست دست به تشنجزدایی بزند و با کاهش مداخله در امور زنان، از اقدامهای خودسرانه جلوگیری کند و به جرمانگاری بدحجابی خاتمه بدهد. همانطور که چنین بحثهایی اصولا تازگی هم ندارد و حتی در داخل حاکمیت بارها مورد بحث قرار گرفته بود.
اما جمهوری اسلامی نهتنها کاری برای جلوگیری از اقدامهای خودسرانه گشت ارشاد کذایی خود انجام نداد، بلکه بهسرعت در جهت معکوس آن به جوسازی، دروغپردازی و لاپوشانی پرداخت.
ابتدا تصاویر تقطیعشدهای از یک سالن پخش شد که بگویند مهسا بیدلیل و به علت بیماری پیشزمینهای در داخل سالن بیهوش و به اورژانس برده شده است. بعد از اینکه تصاویر سیتیاسکن مهسا از درون سیستم به رسانههای خارجی مخابره و منتشر شد، بنگاههای خبرپراکنی دولتی ضمن بازنشر همان تصاویر سیتیاسکن (که تایید واقعی بودن عکسها بود) گفتند: «هیچ شواهدی از خونریزی مغزی در این تصاویر به چشم نمیخورد.» (ایسنا ۲۹ شهریور ۱۴۰۱) اما با همین واکنش، کار از کار گذشته و اصالت عکسها تایید شده بود. حالا باید دلایل دیگری بتراشند که بتوانند «گشت ارشاد» را از هرگونه تقصیری تبرئه کنند. به همین دلیل دلایلی مانند اینکه مهسا چند سال پیشتر جراحی مغز کرده است مطرح شد که درواقع سادهلوحانهترین دروغی بود که میشد به قصد کنترل بحران ساخته شود.
از آن روز تاکنون نتوانستهاند در هیچ بیمارستانی سوابق بستریشدن و جراحی مغز او را پیدا کنند یا دکتری را بیابند که حاضر باشد در مقابل دوربینهای دولتی بنشیند و همان دروغها را تایید کند تا دستکم غلامان حلقهبهگوش متقاعد شوند. البته شرایط سختی بود؛ رئیسجمهوری منصوب و مورد تایید رهبری که در بیرون از کشور به دلیل اتهام عضویت در یک گروه تصمیمگیری برای اعدامهای دهه ۶۰ تحت تعقیب است، قرار بود به ینگه دنیا برود و در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک حضور پیدا کند، بهسرعت به خانواده مهسا امینی تلفن زد و به آنها وعده رسیدگی به پرونده را داد.
برای او سفر نیویورک خیلی اهمیت داشت و فکر میکرد برایش فرش قرمز پهن کردهاند و نمیدانست که حتی نخواهد توانست از کوچه پشتی هتل هم به راحتی وارد شود. بیشتر به فکر این بود که در آنجا تریبون رایگانی در اختیار خواهد داشت تا هرچه که دلش میخواهد بگوید؛ ازجمله بگوید تمام آن جوانانی که در دهه ۶۰ اعدام شدند در یک سیستم عادلانه محاکمه و محکوم شدند. البته در عمل فراموش کرد بگوید که همه آنهایی که به سه سال و چهار سال حبس محکوم شده بودند و بعضا حتی دوران محکومیتشان را گذرانده بودند هم در حقیقت در آن سیستم «عادلانه» پس از گذراندن حبس اعدام شده بودند. رئیسی گفت اصولا حجاب در کشور اجباری نیست و زنها خودشان بهصورت اِرادی و خودجوش آن را میپذیرند! واقعیتهای روی زمین البته چیز دیگری بود.
ابراهیم رئیسی میرفت که در عرصه بینالمللی و در برابر سران ۱۹۱ ملت دیگر صحبت کند تا آنها را متقاعد کند نظامی که نمایندهاش میتواند در برابرشان هرچه دلش میخواهد بگوید، به طریق اولی در برابر ۸۵ میلیون جمعیت ایرانی نیز میتواند هر نادرستی را درست قلمداد کند. مثلا اگر بخواهد میتواند از طریق بلندگوهای نماز جمعه اعلام کند که اصولا درگذشت/ قتل مهسا امینی یک سناریوی از پیش تعیینشدهای بوده است که با هدف بدنام کردن جمهوری اسلامی ایران ساخته شده بود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اکنون ابراهیم رئیسی به تهران بازگشته است، اما در خیابانهای بیش از صد شهر ایران تظاهرات ادامه دارد. تظاهراتی که میلیونها ایرانی و غیر ایرانی در سراسر دنیا از آن حمایت میکنند. البته جمهوری اسلامی، مردم ایران را بسیار دوست دارد! بههیچوجه از کودکان زیر ۱۸ سال استفاده نمیکند و به آنها کُلت و تفنگ کلاشنیکف نمیدهد که در کوچه و بازار متعرض تظاهرکنندگان شوند یا آنان را بکشند، یا احیانا مجروح و مرعوب کنند! مردم آزادند به خیابانها بیایند و حقوق طبیعی خود را که آزادی بیان و حق دسترسی به اینترنت فیلتر نشده، بخشی از آن است مطالبه کنند! اگر در روزهای اولیه تظاهرات عدهای از اعضای نیروی انتظامی عالما و عامدا نخواستند به روی هموطنان خود اسلحه بکشند تا فقط عوامل امنیتی و لباس شخصیها آن افتخار را داشته باشند، حالا همین جوانکهای زیر ۱۸ سال از جانب حاکمیت ماموریت دارند جلوی آن «عناصر خودفروخته» بایستند و آنها را «لو» بدهند.
دلیلی ندارد وقتی که موجودیت نظام در خطر است عدهای خودفروخته از درون نیروی انتظامی از زیر بار مسئولیت سرکوب شانه خالی کنند و در برابر تظاهرکنندگان نایستند و به طرفشان شلیک نکنند! مهم نیست اگر تظاهرکنندگان مسلح نیستند، آنها شعارهایی میدهند که از هر ساچمه و تیری راسختر و نافذتر است و باید فوری متوقف شود. بنابراین اگر این کودک/سربازها آنها را نشان کنند و لو بدهند، هم نظام محفوظ میماند و هم خود آنان بهعنوان پاداش این خدمت خود مزد میگیرند و هم از طول خدمت نظاموظیفه «اجباری» شان کاسته میشود. درعینحال کارآموزی میکنند و میتوانند در آینده نیز بهنام لباس شخصی کار تضمینشدهای داشته باشند، اما نظام جمهوری اسلامی در این مورد ساکت است و هیچ حرفی در مورد وجود افراد خردسال در درون نیروهای سرکوب گر و ماموریتشان منتشر نمیکند.
دروغپردازی و انکار واقعیت در سطوح مختلف ادامه دارد. همه چیز سرکوب میشود، حتی صدای دلنشین خواننده جوانی مانند شروین که فقط عبارتهای توییتری را پشت سر هم گذاشته و به ترانهای تبدیل کرده است که در دل بیش از ۴۰ میلیون شنونده و بیننده جا باز کرده، اقدامی ضدانقلابی تلقی میشود. شاید از اینکه ۴۰ میلیون نفر ظرف ۲۴ ساعت از یک خواننده جوان استقبال کردهاند، نگراناند. چطور میشود هیچیک از حرفهای رهبران جمهوری اسلامی حتی یک میلیون بازدیدکننده ندارد و این خواننده جوان ۴۰ میلیون نفر...؟ این حتما مصداق کفر و زندقه است. شاید نگران از دست رفتن مشروعیت کسانیاند که بیش از ۴۰ سال است این امپراتوری دروغ را اداره کردهاند.
چرا هیچ صحبتی از بالاترین مقام حاکمیتی شنیده نمیشود و «رهبری» ترجیح میدهد یک دولت ضعیف با فردی بیسواد و فاقد مشروعیت مدنی، با توسل به ریا و دروغ کشور را اداره کند. نظام ایدئولوژیک بهسرعت در حال افول است. نیروهای امنیتی و سرکوب کشور را اداره میکنند. آیا در سکوت کودتایی رخ داده، یا ترس از یک کودتا همه را ساکت کرده است؟
حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه رئیسی، اعلام میکند محدودیت اینترنت به خاطر «وظیفه» ای است که برای تامین «آرامش و راحتی مردممان» داریم، اما نگران نباشید و «همه چیز در ایران تحت کنترل است و آنطور که فکر میکنید بزرگ و مهم نیست». البته مخاطب سخنان امیرعبداللهیان ایالات متحده است و میخواهد آمریکاییها را متقاعد کند که در ایران هیچ خبری نیست و همه چیز امن و امان است، برعکس این آمریکاست که باید تضمین بدهد در صورت جابهجایی قدرت بین دو حزب از توافق برجام خارج نخواهد شد. (پایگاه خبری آفتاب -۶ مهر ۱۴۰۱). ناگفته نماند که روز بعد دولت بایدن بنبست در مذاکرات برجام را به کنگره اعلام کرد.
آفتابنیوز در همان روز و در یک مورد دیگر به نقل از المانیتور مینویسد که حسین امیرعبداللهیان در گفتوگویی به المانیتور گفته است: «ادعای ضرب و شتم معترضان در ایران «ساختگی» است و اکثر قربانیان تظاهرات به دست «اغتشاشگران» کشته شدهاند. امیرعبدالهیان همچنین گفته است که زنان با میل خود و به تبعیت از قوانین حجاب بر سر میگذارند.
اینها فقط بخشهای کوچکی از دروغپردازیهایی است که جمهوری اسلامی بهجای شیوه مطلوب حکومت به آن متوسل میشود، اما هیچ بنایی را نمیتوان برای همیشه بر بنیانهای دروغین حفظ کرد. به نظر میرسد مردم دیگر چنین دروغهایی را باور نمیکنند و حتی دینباورترین مردم در مورد اصول حاکمیت جمهوری اسلامی تردیدهای جدی دارند.
هیچ کلمهای نیست که بر زبان دولتمردان ایرانی جاری شود و در آن واقعیت کتمان نشده باشد، اما دیگر نمیتوان در همه ارکان زندگی یک ملت مداخله کرد و در مقابل پرسشهایشان به دروغ و سرکوب متوسل شد. آن روزها به پایان خود نزدیک شده و امپراتوری دروغ در حال ریزش است.