سی سال از فروپاشی دیوار برلین گذشت. طی این سی سال، بارها و بارها در مورد عوامل فروپاشی آن سخن گفته شده است. دیواری که بین «ما» و «آنها» فاصله ایجاد کرد. دیوار بین خودی و غیرخودی. دیواری که امروز به نماد پایان فاصله و شکاف تبدیل شده است. سالانه میلیونها نفر از بقایای این دیوار دیدن میکنند. چه بسیار افرادی که برای فرار از این مرز تلاش کردند و جان خود را از دست دادند. در آن دوران افرادی که برای فرار از مرزها تلاش میکردند خائن به وطن شناخته میشدند. مرزی که نه بر اساس انسانیت، بلکه بر اساس شکاف ایدئولوژیک بنا شده بود. اما امروز حتی یک نفر از بانیان آن از ساخت دیوار حمایت نمیکنند. امروز اروپا بدون مرز است. از موضوعات جالب در مورد روز فروپاشی دیوار برلین، آن است که این روز مصادف با سالروز اقدامات گسترده نازیها علیه یهودیان است. این روز که در آلمان با نام «کریستال ناخت» شناخته میشود، روزی است که بسیاری از مغازه ها و کنیسههای یهودیان توسط نازیها مورد حمله قرار میگیرند و شیشههای آنها شکسته میشود. دو واقعه تلخ و شیرین در یک روز رخ دادهاند و این برای آلمان فدرال امروز، معنادار است.
روز شنبه آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان، مانند هر سال در مورد دیوار برلین سخنرانی کرد. بسیاری از سران کشورهای اروپای شرقی و مهمانانی از سایر کشورهای اروپایی نیز در آن سخنرانی حضور داشتند. او با تاکید بر ارزشهای اروپایی، گفت: «آزادی، دموکراسی، برابری و حاکمیت قانون اصولی بدیهی نیستند و هر یک باید به شکل مداوم احیا شوند.» وی در طی سخنرانی خود بارها به مسئله حقوق بشر و دموکراسی پرداخت و از آنها دفاع کرد. او با پررنگ کردن خطر راست افراطی و یهودستیزی، نسبت به خطر بازگشت هر یک از این تفکرات هشدار داد و افزود، «ما باید در برابر نژادپرستی ایستادگی کنیم.» به نظر میرسد که خانم مرکل در پس سخنانش به شکل کنایهاآمیز از رشد راست افراطی در اروپای شرقی سخن میگفت. خانم مرکل چندی پیش نیز از وحدت آلمان سخن گفته بود. او گفته بود که وحدت آلمان، به معنای وحدت آلمانیها نیست. او با اشاره به شکافی عمیق در جامعه، حفظ وحدت را نیازمند تلاشی دایمی دانست.
آنگلا مرکل در حال روشن کردن شمع در بنای یادبود دیوار برلین/ Tobias SCHWARZ / AFP
در ادامه، فرانک والتر اشتاین مایر، رئیس جمهوری آلمان نیز با قدردانی از همسایگان شرقی آلمان، آن پیروزی را مدیون همکاری همه دولتهای اروپایی دانست. او دموکراسی، آزادی و رفاه را همچنان اهداف اروپای متحد دانست و از حضور سران کشورهای لهستان، مجارستان، اسلواکی و جمهوری چک، قدردانی کرد. همچنین، هایکو ماس، وزیر خارجه آلمان، به شکل تلویحی از عدم مسئولیتپذیری آمریکا در قبال جهان انتقاد کرد. در آن مراسم، دونالد ترامپ و سایر مقامات بلندپایه آمریکایی حضور نداشتند.
از روزی که میخائیل گورباچف تصمیم گرفت فضای باز سیاسی و اقتصادی را در «اتحاد جماهیر شوروی» سابق فراهم کند، بیش از ۳۰ سال میگذرد. اگرچه، گورباچف شرایط را برای بقیه کشورهای بلوک «سوسیالیسم واقعا موجود» محیا نمیدید، و گمان میرفت که وحدت دو آلمان هم به قرن بیست و یکم موکول شود، اما سرعت روند تغییرات، بیشتر از پیشبینیها بود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
دیوار برلین امروز دیگر تنها یک خاطره است؛ خاطرهای که دقت در آن، به ما نهیب میزند. اگر به سایتهای فروش کالاهای دست دوم در آلمان رجوع کنید، کسانی را میبینید که بخشی از دیوار برلین سابق را به عنوان یادگاری میفروشند. حقیقتا هم میتواند یادگار باشد. یادگاری از شکاف بین دولتها، که مردم را نیز از هم دور کرد. حال ۳۰ سال از اتحاد دو بخش آلمان میگذرد، اما خانم مرکل همچنان معتقد است که برای ایجاد برابری بین دو سوی کشور، نیم قرن دیگر زمان نیاز است. طی سی سال گذشته دولتهای مختلف تلاش بسیاری برای ایجاد رشد متوازن در کشور کردهاند. اما هنوز ثروت تولیدی در غرب بیش از شرق است. آلمان از زمان فدرالیزه شدن، تلاش بسیاری برای ایجاد برابری در برخورداری از ثروت تولیدی کرده است. قانونی در آلمان هست که بر أساس آن، شهرهای غربی آلمان همچنان مالیات بیشتری میپردازند تا در شرق، صرف رشد زیرساختها شود. در مناطقی که اقتصاد شرایط مطلوبی ندارد، افراطیگری به شکل طبیعی رشد میکند. از نگاه بسیاری از سیاستمداران آلمانی، همین موضوع دلیل اصلی رشد راست افراطی در کشور است. ایالات مختلف در این کشور از خودمختاری زیادی برخوردارند اما نهایتا دولت فدرال وظیفه خود میداند تا با توسعه مناطق کمتر توسعه یافته، البته با معیارهای یک کشور پیشرفته، امکان دسترسی بیشتر به امکانات و منابع را فراهم کند.
آلمان امروز علاوه بر جامعه خود، مسئولیتهای دیگری نیز دارد. آلمان عملا رهبری اروپا را بر عهده دارد و میکوشد تا کشورهای کوچکتر را نیز جذب کند. طی دورانی که برگزیت به چالشی بزرگ تبدیل شده بود، آلمان تمام تلاش خود را کرد تا در برابر آن بایستد. با این حال، بسیاری از منتقدان آلمان این کشور را متهم میکنند که تنها به منافع اقتصادی فکر میکند و دلیل حمایتهایش از سایر کشورهای اروپایی، حفظ بازار مصرف خود است. آلمانی که روزی با ارتش سعی در تصاحب اروپا داشت، امروز با اقتصاد این امر را عملی کرده است. با فروپاشی دیوارها، سیل ثروت به سمت این کشور سرازیر شد و آلمان امروز پدید آمد.
اما این پایان ماجرا نیست. در حالی که در یک سوی اقیانوس اطلس، آلمان و اروپا سالگرد فروپاشی دیوار را جشن میگیرند، در سوی دیگر آبها، دونالد ترامپ میخواهد با افتخار، دیواری عظیم بین آمریکا و مکزیک بسازد. گویا بشر در هر نقطه از جغرافیا ناچار است تجربه را مجددا تجربه کند. اگرچه، این مسیرِ عقلا نیست. چند ماه پیش که مرکل به آمریکا سفر کرده بود، در جشن فارغالتحصیلی دانشجویان دانشگاه هاروارد حضور یافت و به زبان انگلیسی سخنرانی کرد. او در سخنی کنایهآمیز نسبت به ترامپ و با یادآوری سخنان رونالد ریگان، از فروپاشی دیوارهای جهل و کوتهفکری سخن گفت.
در انتها، جمله ای از آنگلا مرکل را نقل میکنم که میتواند الهامبخش باشد: «هیچ دیواری آنقدر بلند و مستحکم نیست که ما نتوانیم آن را فروشکنیم. باید مطمئن شویم که دیگر هیچ دیواری نمیتواند بین مردم فاصله ایجاد کند.»