آمار سالمندان در ایران به ۱۱.۵ درصد از مجموع کل جمعیت رسیده است. این تغییرات در پی کاهش نرخ تولد نگرانیهای بسیاری را در خصوص آینده جمعیتی ایران به همراه دارد.
بر اساس این آمار، با در نظر گرفتن سن ۶۰ سالگی بهعنوان مبنای سن سالمندی، ۴۷.۷ درصد از سالمندان ایران مرد و ۵۲.۳ درصد زناند. این دادهها نشاندهنده روند فزایندهای است که به «زنانه شدن سالمندی» در ایران اشاره دارد؛ مسئلهای که میتواند پیامدهای جدی به دنبال داشته باشد.
در کنار این تغییرات جمعیتی، کاهش نرخ تولد در سالهای اخیر پیشبینیهای نگرانکنندهای را برای آینده ایران به همراه آورده است. طبق آخرین آمارها، برای نخستین بار میزان ولادت در ایران به کمتر از یک میلیون نفر رسیده است.
محمدرضا ظفرقندی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ایران، در تاریخ اول آذر ۱۴۰۳ اعلام کرد: «نرخ تولد در سال ۱۴۰۳ به زیر یک میلیون نفر خواهد رسید، بنابراین تمامی دستگاهها باید به وظیفهشان در قبال جوانی جمعیت عمل کنند.»
کاهش نرخ ولادت، بهویژه در سال ۱۴۰۳، باعث شد سیاستهای جمعیتی حاکمیت طی سالهای اخیر هدف انتقاد قرار گیرد. ظفرقندی بهروشنی اشاره کرد که این سیاستها نمیتوانند در کوتاهمدت به نتیجه مطلوب برسند و تنها زمانی که شیب نزولی نرخ تولد متوقف شود، میتوان به سیر صعودی در جمعیت جوان دست یافت.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
نگرانیها در خصوص وضعیت پنجره جمعیتی و افزایش آمار سالمندی در ایران در سخنان دیگر مقامهای دولت نیز نمایان است. علی ربیعی، دستیار اجتماعی مسعود پزشکیان، ۱۱ آذر هشدار داد که بهزودی ۳۰ میلیون سالمند در ایران خواهیم داشت که از این تعداد، حداقل هفت میلیون نفر سالمندان فقیر خواهند بود.
چنین آماری در شرایطی که ایران برای تامین هزینههای فعلی جامعه سالمندان و بازنشستگان با مشکلات مالی فراوان روبرو است، میتواند به بحرانهای اقتصادی و اجتماعی گستردهای منجر شود. گسترش ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی و تامین اجتماعی تنها بخش کوچکی از این تبعات خواهد بود.
پیامدهای رشد نرخ سالخوردگی در ایران
مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی به پیامدهای اجتماعی سالخوردگی جمعیت در ایران پرداخت و از لزوم دگرگونی نظام سلامت برای مواجهه با این بحران سخن گفت.
این گزارش علاوه بر تاکید بر لزوم پیگیری سیاستهای افزایش نرخ فرزندآوری، بر ضرورت تدوین راهکارهایی بهمنظور مدیریت پیامدهای سالمندی متولدان دهه ۱۳۶۰ تاکید دارد. بر اساس آمارها، دستکم ۲۴ میلیون نفر از جمعیت ایران متولد این دههاند که طی دو دهه آینده به سن سالمندی خواهند رسید که حتی با در نظر گرفتن نرخ مهاجرت و آمار مرگومیر، تامین منابع مالی برای خدمات درمانی و اجتماعی این جمعیت عظیم چالشهای جدی به همراه خواهد داشت.
طبق نظر کارشناسان، یکی از بحرانهای بزرگ پیش رو «زنانه شدن» سن سالمندی در ایران است. همانطور که اشاره شد، آمارهای اخیر نشاندهنده این است که زنان نسبت به مردان سهم بیشتری از جمعیت سالمند ایران را تشکیل میدهند. این وضعیت میتواند به مشکلات اجتماعی مانند افزایش تنهایی سالمندان و تجرد قطعی آنها منجر شود. این بحرانها در دو دهه آینده شدت خواهند گرفت و نیازمند تدابیر فوری و موثر دولت و نهادهای اجتماعی است.
در نتیجه، ایران در آستانه یک بحران جمعیتی قرار دارد که علاوه بر مسائل اقتصادی، با چالشهای اجتماعی و بهداشتی پیچیدهای روبرو خواهد شد. علاوه بر تامین منابع مالی برای خدمات درمانی و رفاهی سالمندان، سیاستگذاریهای مناسب برای مدیریت سالمندی، توجه به نیازهای زنان سالمند و تلاش برای مقابله با افزایش تنهایی و تجرد در این گروه سنی ضروری است. در غیر این صورت، ایران با بحرانهای گستردهای در این زمینه مواجه خواهد شد که میتواند آثار منفی عمیقی بر جامعه و اقتصاد بگذارد.
بحران سالمندی ایران و چالشهای آینده در سایه سیاستهای جمعیتی نادرست
سرعت رشد سالمندی در ایران بهمراتب بیشتر از دیگر کشورهای جهان است. در حالی که در فرانسه روند رشد جمعیت بالای ۶۵ سال از ۷ به ۱۴ درصد در طول ۱۱۵ سال رخ داده است، همین روند در ایران ظرف تنها ۱۰ سال، بین سالهای ۱۴۰۵ تا ۱۴۱۵، طی خواهد شد. این تغییرات جمعیتی موجب میشود که تا سال ۱۴۲۰، ایران وارد موج دوم سالمندی شود که به گفته کارشناسان، و از آن زمان به بعد، هر سال ۱ درصد به جمعیت سالمندان افزوده خواهد شد.
شهلا کاظمیپور، جمعیتشناس و عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران، هشدار داده است که ایران به سمت صفر شدن رشد جمعیتی پیش میرود. او با اشاره به کاهش شدید نرخ رشد جمعیت از ۹.۳ درصد در سال ۱۳۵۷ به ۰.۸ درصد در حال حاضر، پیشبینی میکند که اگر روند فعلی ادامه یابد، کمتر از ۲۰ سال دیگر، رشد جمعیت ایران به صفر برسد.
این پیشبینی وضعیت بحرانی برای منابع مالی و اجتماعی در دوران سالمندی ایجاد میکند، بهویژه برای گروههای سالمندانی که از نظر مالی ضعیفاند یا تنها زندگی میکنند.
یکی از مهمترین تبعات این روند برای جامعه، افزایش تنهایی در میان سالمندان است. کاظم فروتن، دبیر ستاد ملی جمعیت، در اردیبهشتماه هشدار داد که ایران در دهههای آینده به پیرترین کشور جهان تبدیل خواهد شد. این پدیده بهویژه در صورتی که برای افزایش منابع مالی و خدمات درمانی برای سالمندان اقدامهای لازم صورت نگیرد، میتواند به بحرانهای اجتماعی و اقتصادی گستردهای منجر شود.
فروتن همچنین تاکید کرد که نیاز سالمندان به خدمات درمانی در آینده حداقل چهار برابر بیشتر از سایر گروهها خواهد بود و این امر چالشهای بزرگی برای تامین هزینههای درمانی سالمندان ایجاد میکند.
یکی از راهکارهای مهم برای مقابله با این بحران، توسعه خدمات نگهداری سالمندان و ارتقای کیفیت خدمات درمانی در منزل است. این اقدامها میتوانند فورا در دستور کار قرار بگیرند تا در زمان رسیدن به نقطه اوج سالمندی، حداقلهای درمانی و مراقبتی برای سالمندان فراهم باشد.
علاوه بر این، توسعه طب تخصصی سالمندان و خدمات رواندرمانی ویژه این گروه سنی نیز ضروری است. با توجه به افزایش تنهایی سالمندان، نیاز به حمایت روانی و اجتماعی در کنار مراقبتهای پزشکی بیشتر از هر زمان دیگری احساس میشود.
افزایش اختلالات روانی سالمندان در ایران
متخصصان پزشکی بر این باورند که اگر از هماکنون به نیازهای روانی سالمندان توجه نشود، ایران با موجی از اختلالات روانی ناشی از تنهایی و سالمندی روبرو خواهد شد.
افسردگی سالمندان یکی از مهمترین اختلالات روانی است که در نتیجه این تغییرات جمعیتی افزایش خواهد یافت. با توجه به روند روبهرشد اختلالهای روانی در جامعه ایران، اگر این مشکلات به موج پیشبینیشده ناشی از سالمندی جمعیت افزوده شود، بحرانهای مضاعفی برای آینده ایران به بار خواهد آورد.
یکی از دلایل این وضعیت بحرانزا، سیاستهای جمعیتی نادرستی است که در دو دهه اخیر اتخاذ شده است. کاهش نرخ ازدواج و تولد و بهتبع آن افزایش نرخ تجرد قطعی از جمله مسائلیاند که به مشکلات جمعیتی دامن زده است.
این سیاستها بدون توجه به پیشنیازهای اقتصادی و اجتماعی و نیاز به ایجاد امید به آینده در میان جوانان، نتوانستهاند هدفهایشان را در زمینه بهبود وضعیت جمعیت جوان ایران محقق کنند. در واقع، این روند به از دست دادن فرصتهای بهبود در پنجره جمعیتی ایران منجر شده است.
در همین راستا، آمارها نشان میدهند تمایل به مهاجرت در میان ایرانیان به ۶۰ درصد رسیده است، به این معنا که بیش از ۴۸ میلیون ایرانی به دنبال ترک کشورند.
این آمار نشاندهنده ناامیدی عمومی از بهبود وضعیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است. در بسیاری از افکارسنجیها، رعایت نشدن حقوق شهروندی و مشکلات اقتصادی و اجتماعی بهعنوان دلایل اصلی میل به مهاجرت ذکر شده است.