انقلابهای مردمی جاری در کشورهای عربی، هر کدام شعارهای ویژه خود را دارد؛ اما از آنجا که عوامل و انگیزههای آنها با همدیگر مشابه است، محتوای شعارها نیز همسانی بسیاری دارد و نقطه اصلیکه این شعارها بر محور آن میچرخد، عبارت است از تغییر بنیادین نظام های سیاسی حاکم، بازگشت آزادی و حفظ کرامت انسانی.
اما نتایجیکه از این انقلابها تا کنون به دست آمده، با همدیگر تفاوت اساسی دارد؛ از این میان تنها انقلاب تونس که آغازگر بهار عربی بود، نجات یافت و بدون خونریزی به پیروزی رسید. در حالیکه انقلاب مصر با انحصار قدرت توسط اخوان المسلمین رو برو گردید، انقلاب یمن به کودتای حوثیها و مداخله ایران منتهی شد، انقلاب سوریه در لجنزار تروریسم، مداخله خارجی و جنگهای داخلی فرو رفت، انقلاب لیبی شکست خورد و کشور به کشمکشگاهی برای اهداف و منافع شرق و غرب مبدل شد که امضای توافق دریایی اخیر میان حکومت طرابلس و دولت ترکیه یکی از نمونه های بارز آن است.
اما انقلاب الجزایر از فوریه گذشته تا کنون مسیر خود را پیموده و در حال حاضر وارد مرحله تازهای شده است که میتوان آن را مرحله جدید بهار عربی نامید.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
شهروندان الجزایر به طور منظم و هفته وار به راه پیمایها و تظاهرات گسترده، برای رهایی از رژیم پوسیده آغشته به فساد و دستیابی به یک نظام جدید با چهرههای تازه، ادامه دادند. آنان در یک سال گذشته توانستند با ثبات و پایداری و با عدم توسل به خشونت، از واکنش خشونت آمیز رژیم جلوگیری کرده و ارتش را از حالت رویارویی به همکاری بکشانند.
در سودان هم انقلابیون، در برابر رژیم سرکوبگر که عامل اصلی جنگهای داخلی، فقر و فساد بود، ایستادگی کرده، با توسل به اعتراضات و تظاهرات مسالمت آمیز، تفنگ را با شعار و خشونت را با اندیشه پاسخ دادند، تا اینکه مبارزاتشان به بار نشست و با تشکیل حکومت انتقالی اکنون به سوی تأسیس یک نظام سیاسی جدید، در حرکت اند.
انقلاب عراق که مرحله سوم بهار عربی محسوب میشود، نیز به خاطر پایان بخشیدن به نا امنی، فساد، اختلاس داراییهای عامه، زورگویی و ظلم تفنگ سالاران و شبه نظامیان، از اکتبر گذشته مشتعل شده و تا کنون ادامه دارد.
انقلاب لبنان هم درست ۱۰ روز پس از انقلاب عراق و بر اساس انگیزهها و عوامل مشابه راه افتاد و اکنون به سوی هدف نهایی خود که پایان دادن به فساد و بیعدالتی و نجات کشور از بحران اقتصادی و اجتماعی می باشد، روان است.
فشرده سخن اینکه نسل دوم انقلاب های عربی، با استفاده از تجربیات و اشتباهات نسل اول، به گونه مسالمت آمیز به سوی پیروزی در حرکت است.
البته به سبب همگون بودن اهداف انقلابهای عربی، شعارهای مردم نیز همگون و مشابه بوده و بر محور دگرگون شدن ریشه ای رژیمها دور میزند. این امر بیانگر آن است که ملتهای عرب به یک آگاهی سیاسی و دیدگاه روشن و مشترکی دست یافته اند و اکنون راه برای پیروزی مبارزات آن ها، هموار شده است.
انقلابهای مردمی در کشورهای سودان، عراق، لبنان و الجزایر، نه تنها در اهداف و شعارها باهم مشابهت دارند، بلکه در شیوهها و ابزارهای مبارزه نیز شبیه هم اند. چنانچه استفاده از شبکه های اجتماعی برای رساندن پیامها و توضیح اهداف، وجه مشترکه همه آنان به حساب می رود.
فراموش نشود که یک نقطه اختلاف در میان انقلاب های یاد شده نیز وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد؛ در انقلاب سودان و الجزایر کسی از توطئه اسرائیل و آمریکا، سخنی به میان نیاورد، در حالیکه انقلاب عراق و لبنان توسط رژیم ایران متهم گردید که در نتیجه دسیسه اسرائیل و آمریکا، راه اندازی شده است.
البته سیاستهای رژیم ایران که همواره در جهت مخالف اهداف ملتها قرار داشته است، بر هیچکسی پوشیده نیست؛ از این جهت تهمت زنی به قیام های مردمی توسط این رژیم، جایی برای شگفتی ندارد.
© IndependentArabia