چند روزی از شروع بیست و پنجمین کنفرانس تغییر اقلیم سازمان ملل (COP25) میگذرد و گزارشها مبنی بر کُندی روند پیشرفت در مذاکرات است. سیاستمداران و مسئولین احتمالاً متمرکز بر صنایعی هستند که بیشترین سهم را در تولید آلودگیهای جوّی دارند، مانند صنعت حمل و نقل. امّا صنایعی نیز هستند که سهمی شایان توجّه داشته و نیز تحت کنترل گرفتن آنها از سوی شهروندان، بسیار ساده و عملی ست، مانند صنعت تولید مواد پلاستیکی.
اثرات سوء ریز پلاستیکها بر سلامت انسان چند سالیست مورد توجه برخی محققان - و به تبعِ آن برخی رسانهها، قرار گرفتهاند. امّا آنچه کمتر راجع به آن صحبت شده، تاثیر روندِ رو به رشد تولید پلاستیک و در کل، مشتقات مواد پتروشیمی، بر بحران گرمایش زمین است. برای درکِ بهترِ نقشِ پلاستیک در این بحران، باید به پرسشهایی از این قبیل پاسخ داد: چرا از این مواد استفاده میکنیم؟ بیشترین میزانِ رشدِ نیاز به مشتقات پلاستیک را در چه صنایعی شاهد بودهایم؟ این میزان مصرف، چه نوع آلودگیهایی تولید میکند؟ این نوع آلودگیها چه تاثیراتی بر محیط زیست ما و بر روی بحران اقلیم میگذارند؟ و در آخر باید پرسید پس از مصرف، با آنچه بر جا مانده چه میکنیم؟
کجا و به چه منظور از آنها استفاده میکنیم؟
چرخه زندگیِ پلاستیک (که شامل نایلون، پلیاِستِر، پلیمِید، پیویسی و… میشود) از نفت خام و گاز آغاز شده، و در نهایت به مکانهایی دور از چشم ختم میشود. صنایع پتروشیمی، علاوه بر پلاستیک و مشتقات آن، محصولاتی مانند کودهای شیمیایی و سموم دفع آفات را نیز ارائه میدهند. تنوع خیرهکننده محصولات پتروشیمی و مشتقات پلاستیک باعث شده که این مواد در بخشهای زیادی از زندگی (محصولات الکترونیکی، وسایل نقلیه، پوشاک، بسته بندیهای غذایی، ساختمانها، کشاورزی و غیره) ریشه دوانده و استفاده از آنها رو به رشد باشد.
گسترش استفاده از پلاستیک در صنعت خودروسازی به دلیل سبک بودن این ماده است، که به کاهش مصرف سوخت کمک میکند. در بخش ساخت و ساز، خصوصیاتی همچون ضد زنگ بودن، مقاومت و عایق حرارتی بودنِ پلاستیک، سبب گسترش استفاده از آن شده است. از این رو، بخشی از گسترشِ مصرفِ این ماده، به کاهش مصرفِ انرژی کمک کرده است. امّا در صنعت تولید پوشاک و بسته بندی مواد غذایی، واقعیّت کمی نگران کننده است.
بخش قابل توجهی از مصرف کنندگان، اطلاع دقیقی از مبدا موادی که برای تولید لباسهایشان به کار رفته است، ندارند. پلیاِستر، پلیمید، نایلون، و… همه الیافی مصنوعی هستند که در دسته بندیِ اطلسِ پلاستیک، از مشتقات پلاستیک محسوب شده، و تولید آنها (فرایندی که طیِ آن مقدار زیادی انرژی و هزاران نوع مادّه شیمیایی مصرف میشود) وابسته به نفت، گاز و صنایع پتروشیمی است.
پیوند صنعت پوشاک و صنایع پتروشیمی، و ارتباط این دو با گازهای گلخانهای
صنعت پوشاک سالانه ۶۲ میلیون تُن پلاستیک از مجموعِ ۴۳۸ میلیون تُن نیاز جهانی را به خود اختصاص میدهد. طبق گزارش اطلس پلاستیک، در سال ۲۰۱۷ چیزی در حدود ۷۰% کل الیاف، طی فرآیندهایی تولید شدهاند که به نحوی نیازمند استفاده از مواد شیمیایی بوده است. در این بین پلیاِستر (یکی از مشتقات پلاستیک) با سهم ۸۰ درصد، رتبه اول را به خود اختصاص داده است. حجم تولید پلیاِستر از مرز ۵۳ میلیون تُن در سال گذشته، و هم اینک در حال رشد است. امّا تولید این مواد چه خطراتی برای محیط زیست داشته و چه تاثیری بر فرآیند تغییر اقلیم میگذارد؟
افزایش توانایی تولید، افزایش توانایی صنعت حمل و نقل و به تبعِ آن افزایش حجم تجارت جهانی، پایین بودن هزینه کارگر در کشورهای جهان سوم، و نیز اشباع ناپذیری نیاز ما به مُدهای جدید لباس، همه دست به دست هم دادهاند که انقلابی در صنعت پوشاک رخ دهد. طولِ زمانِ دورههای فصلی لباس (نوعی از لباس که برای یک فصل مناسب تلقی میشود) از ۶ ماه، به حدود یک هفته کاهش پیدا کرده است. این بدین معناست که در کشورهای پیشرفته، خرید لباس اکنون به جای هر شش ماه یک بار، به صورت هفتگی انجام میشود.
این در حالیست که تولیدِ الیاف مصنوعی برای برآورده کردن نیاز تمدّن ما به پوشاک و مُد هفتگی، سالانه ۷۰۶ میلیارد کیلوگرم دیاکسید کربن را وارد جو زمین میکند؛ چیزی برابر با آلودگی سالانه ۱۴۹ میلیون خودرو، یا کربن ذخیره شده در ۲۳۴میلیون هکتار جنگل.
بررسی سهم صنایع مرتبط با تولید پلاستیک در تهدیدات بحران اقلیمی
تقریباً تمام کشورهای دنیا، در معاهده پاریس ۲۰۱۵و براساس تعهدی داوطلبانه، متعهد شدند که گرمایش زمین را کمتر از ۲ درجه سانتیگراد، و ترجیحاً کمتر از 5.1 درجه، نگه دارند. تحققِ این هدف نیازمند رسیدن به سیر نزولیِ تولید گازهای گلخانهای تا سال ۲۰۳۰ (به معنای کاستن از سرعت رشد) و در نهایت به صفر رساندن نرخ افزایش آنها در جوِّ زمین، تا سال ۲۰۵۰ است. در راستای رسیدن به این هدف دو نکته شایان ذکر است:
۱. گذر کردن از سهمیه تولید گازهای گلخانهای، رسیدن به این هدف را غیر ممکن میکند.
۲. در حال حاضر، تمدنِ ما در حال افزایش تولید گازهای گلخانهای است، در صورتی که برعکسِ این روند باید هر چه سریعتر آغاز شود.
سهم تولید پلاستیک از کلِ سهمیه در نظر گرفته شده برای تولید دیاکسید کربن، چیزی نزدیک به ۱۰% است. (البته محاسبه دقیق این رقم ممکن نیست) روشن است که کاهش مصرف میتواند به کاستن از وخامت بحران اقلیمی کمک شایانی کند. امّا ارتباط صنعت پلاستیک و مشتقات آن، با تولید دیاکسید کربن، گستردهتر از بخشی است که طی فرآیند تولید، وارد جوِّ زمین میشود.
رها شدن پلاستیک در اقیانوسها و عواقب آن
اقیانوسها نقش مهمی در حفظ تعادلِ جوِّ زمین ایفا میکنند. این شامل متعادل نگه داشتنِ دیاکسید کربن موجود در جو، و نیز متعادل نگه داشتنِ دمای هوا میشود. امّا خدشه دار کردن تعادلی که طی میلیونها سال بین جوِّ زمین و اقیانوسها برقرار بوده، قطعاً تبعاتی خواهد داشت. موجودات ریزِ بسیاری با استفاده از دیاکسید کربن و نور خورشید، از طریق فتوسنتز در سطح اقیانوسها به زندگی خود ادامه میدهند؛ فیتوپلَنکتُنها یک نمونه از آنهاهستند. خرده پلاستیکهای رها شده در اقیانوسها زندگی این موجودات ریز را (که البته بخشی از زنجیره غذایی اکوسیستم اقیانوسها نیز هستند)، به خطر انداختهاند.
سالانه چیزی در حدود ۱۰ میلیون تُن پلاستیک وارد اقیانوسها میشود. رودخانههای آلوده احتمالاً بیشترین سهم را در فهرست منابع این آلودگی دارند. دادههای دقیق در این رابطه در دسترس نیستند و تخمینهای موجود نیز تفاوتهای فاحشی دارند. در مورد آنچه وارد دریاها میشود، برآوردها بین چیزی کمتر از نیم میلیون تُن تا سقف ۱۲ میلیون تُن پلاستیک در سال، نوسان دارند. ورود این حجم از پلاستیک به دریاها و اقیانوسها، ناشی از وجود سامانههای ناکارآمد دفع زباله، و نیز ناآگاهی سیاستگذاران و شهروندان از تبعات این رفتار است.
از ده رودخانه آلوده منتهی به اقیانوسها، هشت مورد در آسیا قرار دارند و طبق گزارش اطلس پلاستیک احتمالاً بخشی از آنچه آنها با خود حمل میکنند، زبالههایی هستند که کشورهای اروپایی و قاره آمریکا به منظور بازیافت به کشورهای آسیایی فرستادهاند. این ذرات پلاستیکی به مرور زمان به قطعات کوچکتر تبدیل شده و بخشی از رژیم غذایی جانداران و نیز انسانها میشوند. تبعات این آلودگیها هنوز نیاز به تحقیقات و بررسیهای علمی بیشتر دارد.
آخرین گزارش مربوط به مطالعات انجام شده بر اقیانوسها - توسط نهاد IUCN یا اتحادیه بینالمللی محافظت از طبیعت - حاکی از گسترش بخشهایی از اقیانوس است که با کمبود اکسیژن مواجه هستند. اثرات سوء ادامه این روند، شامل کاهش تجمع و کاهش تنوع زیستی در اقیانوسها خواهد بود. با توجه به وابستگی شدید تمدن امروز به تنوع زیستی موجود در اقیانوسها، - به لحاظ تامین شغل و غذا، حفاظت از این اکوسیستم با ارزش ضروری به نظر میرسد.
گزینههای پیشِ رو
هدف از معرفیِ کیسههای پلاستیکی، کاهش نیاز به پاکتهای کاغذی بود که برای تولید آنها بخشهایی از جنگلها قربانی میشدند. اکنون این کیسهها به مثابه علاجی بدتر از بیماری به جان تمدّن ما افتادهاند. از چاله درآمدن و به چاه افتادن با استفاده از راه حلهای مهندسی، یکی از رایجترین اشتباههای بشر در قرن بیستم بوده است. بزرگترین خطای ما چشم پوشی از ضرورتِ اولویّتبندی در یافتن مطلوبات زندگی بوده؛ چرا که حرکت کورکورانه به سمت مصرف، بدون در نظر گرفتن تبعات آن، نه تنها مسیر سعادت مادّی نیست، بلکه مشکلات عدیدهای را پیشِ روی ما گذاشته و خواهد گذاشت.
علاج این درد را نه در آستین اقتصاددانان میتوان جست ، و نه در آستین مهندسان. ضروریات زندگی در رفاه را باید به واسطه بازکاوی ارزشها، در هر آنچه که بسترسازِ ۱۰ هزار سال تمدنِ شکوفا بوده جُست. امید بستن به فنآوریهایی که هنوز وجود ندارند (تمام انواع پلاستیک قابل بازیافت نیستند) و یا چشم انتظار ماندن برای گسترش فنآوریهایی که اکنون در دسترس همگان نیستند (تمام انواع قابل بازیافت پلاستیک، عملاً بازیافت نمیشوند) برای بازیافتِ پسماندهایِ مصرفهایِ غیر ضروریِ ما، شانه خالی کردن از زیرِ بارِ مسئولیتِ انسانیِ ماست؛ مسئولیتی که شاید به ما آموزش داده نشده، امّا غیر قابل انکار است: حفاظت از محیط زیستی که نه متعلق به یک گروه، نه متعلق به یک کشور، و نه متعلق به یک نسل، بلکه سرمایهای با ارزش و حسّاس، و از جمله حقوق اساسی همه جهانیان است.