در حالیکه حتی پیش از ظهور پدیده جهانی شدن، هیچ کشوری از تاثیرات خارجی مصون نبود، امروز که جهان به دهکده کوچکی تبدیل شده است، چگونه هفت کشور همسایه سودان که هر یک چالشها و مشکلات خود را دارند، میتوانند از گزند بحران سودان در امان بمانند؟ سودان همواره از نعمت وجود رودخانه نیل و عبور آبهای آن از زمینهای حاصلخیز خود برخوردار بوده است و مخزن عمده مواد غذایی جهان عرب به شمار میرفت. سودان در گذشته نیز توجه سازمانهای افراطی، از جمله القاعده، را به خود جلب میکرد و اسامه بنلادن با استفاده از ضعف دولت سودان و حمایت عمرالبشیر، مدتی را این کشور در سپری کرد و همین امر باعث شد که خارطوم در معرض تحریمها و مجازاتهای سخت قرار گیرد.
هرچند «نبرد ژنرالها» بر سر قدرت، در ظاهر درگیری داخلی بین ارتش سودان (به رهبری ژنرال عبدالتفاح البرهان) و نیروهای واکنش سریع (به رهبری محمد حمدان دقلو- مشهور به حمیدتی) به نظر میرسد، این کشمکش ابعاد خارجی متعددی دارد.
اینک این پرسش مطرح میشود که چه کسی آتش جنگ را در این کشور شعلهور میکند؟
البته روسها علیه چاد، کشور هممرز سودان، برنامهریزی میکنند و نگرانی درباره آینده رژیم حاکم در این کشور که متحد مهم ایالات متحده به شمار میرود، افزایش یافته است. اسناد فاششده سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا نشان میدهد که گروه «واگنر» در فوریه گذشته به مثابه بخشی از توطئه برای سرنگونی دولت چاد، اقدام به جذب شورشیان این کشور و ایجاد مرکز آموزشی برای ۳۰۰ جنگجو در جمهوری آفریقای مرکزی کرده است. بر اساس اسناد یادشده، تلاشهای روسیه برای تحریک شورشیان در چاد، بخشی از کارزار گستردهتر گروه واگنر برای ایجاد «اتحادیه»ای متشکل از شماری از کشورهای آفریقایی، از جمله بورکینافاسو، چاد، اریتره، گینه، مالی، نیجر و سودان است.
در یکی از اسناد فاششده آمده است که «در طول یک سال گذشته، گروه واگنر به عملیات خود در آفریقا سرعت بخشیده و بیثباتی را تسهیل کرده است». البته در حال حاضر روسیه با بهرهگیری از بحران سودان، تهدید میکند که ناآرامیها میتوانند بار دیگر در چاد که به بحران سیاسی دچار است، بروز کنند و با دامن زدن به درگیری در منطقه، زمینه را برای مهاجرت شهروندان سودان به چاد فراهم میکند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
از سوی دیگر، روسیه قصد داشت در تقابل با پایگاههای آمریکایی، فرانسوی و چینی در جیبوتی (کشور همسایه سودان)، پایگاهی دریایی در سواحل سودان در دریای سرخ ایجاد کند. مسکو برای رسیدن به این هدف، پیشتر توافقنامهای با خارطوم امضا کرده بود، اما خارطوم با لغو این توافق، خشم مسکو را برانگیخت و باعث شد که روسیه در صدد انتقامجویی از سودان برآید.
بر اساس گزارشهای منابع غربی و آمریکایی، علاوه بر اهمیت ابعاد ژئوپلیتیکی منطقه برای روسیه، گروه واگنر که معادن طلا را در این کشور آفریقای مرکزی در کنترل دارد و در همکاری با «نیروهای واکنش سریع» به رهبری حمیدتی، سرگرم اکتشاف و استخراج طلا در سودان است، به راههای امن برای انتقال طلا نیاز دارد و همین امر، میتواند شدت گرفتن درگیریها را در اطراف فرودگاههای سودان و کنترل فردوگاه شهر مروی توضیح دهد. پوتین به دلیل پیامدهای اقتصادی ناشی از تحریمهای غرب، تامین مالی جنگ اوکراین و مقابله با کمکهای غرب به کییف که به بودجه بیشتری نیاز دارد، میکوشد طلای بیشتری از آفریقا استخراج کند.
در واقع، شادی غرب و واشنگتن برای رهایی از شر رژیم عمرالبشیر، رئیس جمهوری پیشین سودان، که دادگاه بینالمللی او را به ارتکاب «جنایت جنگی» در جریان درگیری در دارفور متهم کرده است، نتوانست پایدار بماند، زیرا غرب و واشنگتن با پیامدهای بحران جنگ جدید در سودان که وضعیت آن به شدت شکننده است، مواجه شدند. هرچند آمریکاییها میگویند که از زمان سقوط رژیم عمرالبشیر تاکنون، پیوسته کوشیدهاند دموکراسی را در سودان نهادینه کنند، در عمل به تاخیر در حمایت از روند دموکراسی و انتقال کشور به سمت برگزاری انتخابات، متهم میشوند.
چین که سودان را پیوند مهمی بین جهان عرب و آفریقا تلقی میکند، رویکرد محتاطانهتری برای پایان دادن به مناقشه سودان در پیش گرفته است؛ به ویژه از این رو که پکن همچنان جویای حفظ توازن بین منافع اقتصادی خود و تعهد به مداخله نکردن در امور داخلی سایر کشورها است.
بحران سودان نهتنها توجه جامعه جهانی را به خود جلب کرده، بلکه دستاندرکاران منطقهای و بینالمللی را نیز به سمت مشارکت و ایفای نقش در تحولات اخیر سوق داده است. این در حالی است که هریک از طرفهای دخیل در بحران سودان، انگیزههایی خود را دارد و در بحبوحه این تلاطم، منافع خود را دنبال میکند.
اکثر کارشناسان امور آفریقا و جهان عرب معتقدند که درگیری در سودان و عواقب ناگوار آن، به داخل مرزهای این کشور محدود نمیماند. سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپا نیز هشدار میدهند که گسترش دامنه جنگ در سودان، ثبات و امنیت کشورهای همسایه را به خطر میاندازد؛ به ویژه که هفت کشور همسایه سودان ابراز نگرانی میکنند که تداوم بحران جنگ در این کشور، آنها را نیز نهتنها از لحاظ نظامی، بلکه از لحاظ سیاسی و ضرورتهای بشردوستانه، با چالش روبهرو میکند.
نکات یادشده، نمونههایی از منافع کشورهای بزرگ در رخدادهای سودان است و توجه به تحولات اوضاع آن، موید این واقعیت که طرفهای دخیل در این بحران، نگرانیها و منافع خاص خود را دارند و گسترش دامنه جنگ در سودان، میتواند سراسر منطقه را دستخوش ناآرامی و آشوب کند. تردیدی نیست که تداوم هرجومرج در سودان، گروههای تروریستی را به این کشور جذب میکند و باعث میشود که سودان به کانون تهدید جدیدی برای کشورهای همسایه و حتی سراسر جهان بدل شود.