در ایران وقعی به ضوابط بینالمللی مالی در ورزش نمیگذارند و کمیتههای انضباطی فدراسیونها راه مماشات با نهادهای بدهکار را انتخاب میکنند، و حقوق ورزشکاران و مربیان پایمال میشود. فیفا و فدراسیونهای جهانی دیگر قوانین مالی جدی و سختگیرانهای دارند و اگر فدراسیونها یا باشگاهها دستمزد مربی یا ورزشکار را دو ماه پرداخت نکنند، فسخ یکطرفه قرارداد مقدور میشود.
بحث و جنجال درباره دستمزد معوقه استراماچونی نشان میدهد که مدیران بلندپایه ورزش ایران فقط در مواردی که مورد توجه هواداران و رسانههاست، تن به هر کاری برای پرداخت میدهند، اما ورزش یک کشور فقط چند ستاره و چند مربی مشهور نیست، بلکه هزاران ورزشکار و مربی حرفهای چرخهای ورزش را به حرکت درمیآورند که راهکار قانونی در ایران برای دریافت دستمزد خود نمییابند و مثل استراماچونی به نهادهای بینالمللی دسترسی ندارند که بتوانند باشگاهها را مجبور به پرداخت دستمزد کنند.
آندرهآ استراماچونی به دلیل پایبند نبودن باشگاه استقلال به تعهدات مالی، قرارداد خود را با این باشگاه فسخ کرد و در آخرین اظهارنظر پیش از بازی استقلال - شاهین بوشهر، گفت که دیگر نمیتواند منتظر وعدههای مدیران باشگاه باشد. باشگاه استقلال به دلیل تحریمهای بانکی ایران قادر نیست مطالبات معوقه استراماچونی به مبلغ ۱۶۰ هزار دلار را از مسیری شفاف و قانونی به حساب سرمربی واریز کند. مقامات سیاسی ایران وارد این معرکه شدهاند و وعده میدهند که مطالبات معوقه سرمربی استقلال را واریز خواهند کرد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اما پایبند نبودن به قراردادها در ورزش ایران حکایت تازهای نیست. اغلب باشگاههای ایرانی در تمام رشتههای ورزشی، بدهیهای انباشته سنگین دارند و سالهاست که نمیتوانند دستمزد ورزشکاران را بپردازند.
اسماعیل خلیلزاده، سرپرست جدید باشگاه استقلال، برای آنکه وزیر ورزش و جوانان را پیگیر مسئله بازگشت آندرهآ استراماچونی به ایران جلوه دهد، گفته است: «آقای وزیر هر ده دقیقه یکبار پیگیر وضعیت استراماچونی هستند.» اما وزیر ورزش و جوانان هیچ کشوری با توجه به گستردگی مسئولیت وزارتخانهای که دو نام «ورزش» و«جوانان» را کنار هم میچیند، احتمالا نباید چندان وقت اضافه داشته باشد که هر ده دقیقه وضعیت سرمربی یک باشگاه را پیگیری کند. مسعود سلطانیفر ۳ سال است که وزیر ورزش و جوانان است، و در موضوعی مشابه، مثل پرداخت مطالبات سرمربی استقلال، حتی سالی ده دقیقه پیگیر مطالبات خیل ورزشکاران و مربیان ایران نبوده و نیست.
ورزش ایران متعهد به قراردادهای حرفهای نیست و نه تنها در قراردادهای پر سر و صدا با مربیانی مثل کارلوس کیروش، وینفرد شفر، برانکو ایوانکوویچ یا مارک ویلموتس و آندرهآ استراماچونی، بلکه در تمام قراردادها با ورزشکاران و مربیان ایرانی فقط به بدهیهای خود میافزاید و در پرداخت دستمزدها تعهد ندارد.
نه فقط در فوتبال که دستمزدها به نسبت وضعیت اقتصادی ایران گزاف هستند، بلکه در رشتههای ورزشی کمدرآمد نیز ورزشکاران و مربیان نمیتوانند دستمزدهای اندک خود را از باشگاهها وصول کنند. در فوتبال زنان ایران، بسیاری از بازیکنان و مربیان قراردادهای سالیانه در حد ۵۰ میلیون تومان دارند، اما شاید نصف مبلغ قرارداد خود را دریافت میکنند.
قراردادهای ورزشی در ایران اغلب اعتبار چندانی ندارند، چون کمیتههای انضباطی فدراسیونها مقابل بیتعهد بودن باشگاهها واکنش جدی نشان نمیدهند و مماشات میکنند. ورزشکاران و مربیان نیز مجبورند بهرغم این مشکلات، به کار خود ادامه دهند. بسیاری از ورزشکاران حرفهای مجبور میشوند مشاغل دیگری داشته باشند تا بتوانند زندگی شخصی خود را اداره کنند، چون میدانند که هرگز مطالبات گذشته خود را از باشگاهها دریافت نخواهند کرد.
بسیاری از باشگاهها چنان ورزشکاران و مربیان را تحت فشار میگذارند که آنها چارهای ندارند جز آن که با دریافت درصد اندکی از مبلغ قرارداد سالیانه خود، رضایت دهند و بخش بزرگی از قرارداد خود را ببخشند. چون اگر تن به این روش ندهند، دریافت همان مبلغ اندک نیز مقدور نمیشود.
رسانهها و دوستداران ورزش همیشه همان تعداد کمشمار ورزشکاران و مربیانی را میبینند که ستاره شدهاند و با ابزار شهرت و محبوبیت، باشگاهها را وادار به پرداخت دستمزد گزاف میکنند؛ اما پرشمارند ورزشکاران و مربیانی که به حقوق و دستمزد حداقلی خود در ورزش نمیرسند و قوانین انضباطی فدراسیونها هم از آنها حمایت نمیکند. استراماچونی در آخرین پیام ویدیویی خود به هواداران استقلال گفت: «خیلی خسته شدم. از این ۵ ماه و از این رفتارها خسته شدم، از رفتار مدیریت باشگاه.» اما پیشتر از استراماچونی، هزاران ورزشکار ایرانی از این وضعیت بحرانی و وعدههای بیهوده و قراردادهای بیاعتبار در ایران خستهاند.