در حالی که اعتراضهای مستمر بازنشستگان دوباره اوج گرفته، به گفته دولت ابراهیم رئیسی، سهم صندوقهای بازنشستگی در بودجه اکنون به اندازه سهم بودجه عمرانی کشور است.
سهم صندوقها از بودجه دولت طی سالها روندی افزایشی داشت و از ۱۲ درصد حدود یک دهه پیش به ۱۵ درصد در سال ۱۴۰۲ رسید. واقعیت این است که صندوقهای بازنشستگی در ایران ورشکستهاند و تنها با دخالت مستقیم و مداوم دولت است که ادامه حیات میدهند.
در سالهای آینده، به چهار دلیل نیاز به این دخالت شتاب بیشتری هم خواهد یافت.
نخست اینکه اقتصاد ایران طی این سالها رشد قابلتوجهی نکرده است. در دهه ۹۰، رشد اقتصادی ایران صفر بوده، چهار دهه تورم دورقمی قدرت خرید ایرانیان را در هم شکسته و درآمد سرانه به نرخ ثابت همچنان زیر نرخ پیش از انقلاب است. اکثریت مطلق ایرانیان در این سالها توانایی پسانداز و کسب ثروت را نداشتهاند. معنای این سخن این است که بازنشستگان با پسانداز و ثروت شخصی بسیار اندکی پا به بازنشستگی خواهند گذاشت و برای تامین زندگی بهشدت به حقوق ماهانه بازنشستگی وابسته خواهند بود.
دوم اینکه فساد سازمانیافته در صندوقها و ناکارآمدی مدیران ثروت صندوقها را یا آگاهانه به یغما برده یا با ناآگاهی به خاک سیاه نشانده است.
سوم اینکه جمعیت ایران در حال پیرتر شدن است؛ به این معنا که در مقایسه با پیشتر، تعداد افرادی که به سن بازنشستگی میرسند بیشتر و تعداد افرادی که وارد بازار کار میشوند کمتر میشود. به عبارت دیگر، تعادل میان جمعیت بازنشسته و نیروی کار فعال به هم میخورد و در نتیجه منابع لازم برای تامین هزینههای صندوق وجود ندارد.
چهارم اینکه با پیشرفتهای پزشکیــبهداشتی در سطح جهانی افراد طولانیتر عمر میکنند. به عبارت دیگر در ایران نه تنها بر تعداد بازنشستهها افزوده میشود بلکه بر تعداد سالهایی که هر بازنشسته باید حقوق بگیرد، نیز اضافه میشود.
سیستم بازنشستگی در ایران سالها است که بهروز نشده است و توانایی پاسخگویی به این وضعیت را ندارد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
چگونه میتوان مشکل را حل کرد؟
راهحل کلیدی و ریشهای بازگرداندن قطار کشور روی ریل ترقی و تمدن، تبدیل ایران به یک عضو معمولی جامعه جهانی، وصل شدن به اقتصاد بینالملل برای رونق اقتصاد، ایجاد فرصتهای شغلی و فراهم کردن فرصتهای سرمایهگذاری است. بدون رشد اقتصادی امکان حل این بحران وجود نخواهد داشت.
در گام دوم، باید فساد و ناکارآمدی را از مدیریت این صندوقها زدود و آن را با شفافیت و کارآمدی جایگزین کرد؛ اما چنین امری جز با حاکم کردن شفافیت و کارآمدی در چارچوب وسیعتر اقتصاد و سیاست در ایران ممکن نیست.
جمهوری اسلامی نشان داده است نه توان ایجاد رشد اقتصادی را دارد و نه میتواند با فساد و ناکارآمدی مبارزه کند.
گام سوم افزایش سن بازنشستگی است؛ اما این راهحل جز در چارچوب یک دولت ملی مطلوب نیست. جمهوری اسلامی عادت دارد اصلاحات اقتصادی را تنها از جیب مردم انجام دهد. در حالی که رژیم اسلامی انواع و اقسام حیفومیلها را برای فربه کردن ملایان و پاسدارها انجام میدهد، بالا بردن قیمت بنزین یا بالا بردن سن بازنشستگی چیزی جز زدن جیب مردم برای پر کردن جیب گشاد «خواص بابصیرت» نیست.
گام چهارم پس از ایجاد رونق اقتصادی و زدودن فساد و ناکارآمدی، ترمیم هرم جمعیتی با افزایش جمعیت جوان است؛ اما چنین گامی بدون ایجاد رونق اقتصادی سمی کشنده است چرا که در نبود یک اقتصاد پویا، افزایش جمعیت به بروز بحرانهای بیشتر منجر خواهد شد. از این نظر اصرار خامنهای بر افزایش جمعیت در شرایطی که فرصتهای شغلی و سرمایهگذاری و پیشرفت وجود ندارد، خیانتی عظیم به کشور است.
پیششرط حل مسئله صندوقهای بازنشستگی همچون همه مشکلات کلان ایران براندازی جمهوری اسلامی و قرار دادن دوباره کشور روی ریل ترقی و تمدن و آزادی است.