تحریم جشنواره فجر؛ چرا هنرمندان حاضر به شرکت در فستیوال حکومتی نیستند؟

اکنون پس از سال‌های خونین ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ و با حکومتی چنین یکدست، دیگر شرکت در جشنواره فجر برای هیچ هنرمند مستقل محلی از اعراب ندارد

تندیس جشنواره فجر - فارس

سال‌ها است که من و هم‌فکرانم از لزوم تحریم جشنواره فجر سخن‌ها گفتیم. پیش‌تر هم بسیاری از تحریم این جشنواره حکومتی صحبت کرده‌اند. اما مسائلی در اینجا مطرح است.

من به عنوان طراح صدا و آهنگساز تئاتر و سینما چند بار در ادوار مختلف جشنواره فجر شرکت کردم؛ بسیاری وقت‌ها در چندین اثر حضور داشتم. می‌توانم بگویم دست‌کم تا سال ۱۴۰۰ از نزدیک با نه تنها این جشنواره که با دیگر جشنواره‌های به نوعی وابسته به حکومت چون «فیلم کوتاه تهران» درگیر بودم و از حضور آثارم در آن‌ها حال خوشی داشتم.

چرا؟ چون من هم بر این اعتقاد بودم که با حضور در این جشنواره‌های در سطح ایران تراز اول، کارم جدی گرفته شده و از آن به بعد پیشنهاد‌های بهتر، قرارداد‌های بهتر، کارهای حرفه‌ای‌تر و منفعت بالاتری می‌برم.

وقتی در ایران کار می‌کنید، جشنواره فجر در نگاه اول یگانه ویترین پر زرق و برق هنر مملکت است؛ هر کسی دوست دارد در آن بدرخشد و هنرش را در معرض تماشا بگذارد. اما خیلی چیز‌ها تغییر کرده است.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

شاید تا اواخر سال ۱۳۹۷ که جمهوری اسلامی به فاز امنیتی روز‌افزون-یکدست‌سازی شدید در داخل و در عین حال تهاجمی در داخل و خارج-فرو رفت، جشنواره فجر هنوز جایی بود که هنرمندان با دید‌های نسبتا مختلف در آن شرکت می‌کردند. حرکات اعتراض آمیزی هم چه در آثار و چه در مراسم اختتامیه دیده می‌شد.

اما سال خونبار ۱۳۹۸ همه‌چیز را تغییر داد. دودستگی جدی میان هنرمندان از همان سال خودش را کاملا نمایان کرد. پس از فجایع آبان ۱۳۹۸ و سپس هواپیمای اوکراینی، چه کسی می‌توانست در جشنواره فجر شرکت کند؟ جشن اصلا به چه معنی بود؟

۹۸ سال خون بود. همه‌چیز سیاه و تاریک. از همان موقع هم بود که همه‌گیری کرونا در ایران شروع شد و سیاست‌های عجیب و غریب دولت که خود طوماری است. چه هنرمندی در آن سال می‌توانست در جشنواره فجر شرکت کند؟

این‌جا باز هم همان مساله نخست که من هم با آن درگیر بودم همچنان برقرار است؛ دیده شدن. اما به چه قیمت؟ بی‌تفاوتی به این حجم از رویداد‌های دهشتناک تا کجا می‌تواند پیش رود؟ اصلا آیا جمهوری اسلامی چیزی به غیر از این بی‌تفاوتی می‌خواهد؟ این رژیم چنین افرادی را می‌خواهد و می‌پرورد. چنین افرادی حاضرند در تلویزیون با دستمزد‌های هنگفت ظاهر شوند و زمانی که مردم در خون می‌غلتند «خندوانه» و «دورهمی» راه بیندازند. حاضرند برج میلاد را با کارمندان دولت پر کنند و در مجموع قلاده طلای حکومت را بر گردن می‌اندازند و نفعشان را می‌برند.

جمهوری اسلامی با روی کار آمدن دولت رئیسی روز به روز افراطی‌تر شده است. جشنواره فجر این روز‌ها در هیچ صحنه‌ای، جای نگرش‌های متفاوت نیست. دیگر منتقدان فرصت حضور در کار‌ها را ندارند؛ منظورم جریان اصلی نیست. جریان اصلی را که دست‌کم ۱۴ سال است ندارند. حتی فرصت حضور در سینمای به اصطلاح مستقل در معرض تماشای داخل ایران را هم ندارند. البته که همیشه هنرمندانی وجود دارند که رندانه از چنگال استبداد می‌لغزند و باز هم آثارشان را به نمایش می‌گذارند، با این حال این روز‌ها صدای دیگرگون در جشنواره جایی ندارد. 

اکنون پس از سال‌های خونین ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ و با حکومتی چنین یکدست، دیگر شرکت در جشنواره فجر برای هیچ هنرمند مستقل محلی از اعراب ندارد. هرکه در این جشنواره شرکت می‌کند می‌داند بر چه صحنه خونینی پای گذاشته و این خون‌ها هیچ‌گاه، با هیچ شوینده‌ای پاک نمی‌شوند و هیچ عطری هم «بوی این دست خرد را نتواند سترد.»

اما هنرمند اگر اثرش را نتواند به مخاطب عرضه کند می‌میرد. راهکار هنرمندان ایرانی چیست؟

هنرمندان ایرانی داخل کشور خود بهتر می‌دانند که این روز‌ها هنر مستقل به زیر زمین رفته است. همه نوع اجرایی، از تئاتر و کنسرت گرفته تا اجراهای خلاقه و چیدمان‌ها در زیرزمین پیدا می‌شود.

هنرمندان ایرانی چون هنرمندان پراگ و سنت‌پترزبورگ در زمان شوروی، ارتباط خود را با مخاطب در زیر زمین برقرار کرده‌اند.

راه دیگر هم جشنواره‌های دنیای آزاد است. با وجود همه استبداد حاکم بر ایران هنوز هم کم و بیش اینترنت جاری است. ایمیل می‌توان زد و امکان برقراری ارتباط وجود دارد. می‌توان ارتباط گرفت و آثار را عرضه کرد. بسیاری جشنواره‌ها -چه جشنواره‌های ایرانی در خارج و چه جشنواره‌های اساسا خارجی- با جان و دل میزبان کارهای خلاق هنرمندان ایرانی‌اند.

ما هنرمندان خارج‌نشین هم اگر رسالتی برای خود قائلیم می‌توانیم به ایجاد ارتباط میان هنرمندان داخل و انجمن‌ها و جشنواره‌های دنیای آزاد بیش از پیش کمک کنیم. همین امر باعث افزایش عرضه آثار ایرانی در محیط‌های بین‌المللی و در نهایت به‌گونه‌ای فشار به نظام استبدادی می‌شود.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه