اوایل بهمن ماهِ هر سال، گروهی از بلندپایهترین مدیرانِ موسسات و شرکتهای تاثیرگذار جهان، به علاوه رهبران بزرگترین اقتصادهای ملّی، و نیز بسیاری از خبرنگاران، محققان، و رهبران روشنفکر، در شهر داووس در کشور سوئیس، گرد هم میآیند تا در پیوند با مهمترین مسایل جهان تبادل نظر کنند. موسسهای که این گردهمایی را برگزار میکند، مجمع اقتصاد جهانی نام دارد.
این گردهمایی از سه شنبه تا جمعهای که گذشت، در جریان بود و پیش از آغاز آن، سه موضوع اصلی در دستور کار آن اجلاس قرار گرفت: خسارتهایی که طی دهههای پیشِ رو به سبب بحران تغییرات اقلیمی به ملل مختلف تحمیل خواهد شد، انقلاب صنعتی دیجیتال، و تلاش برای افزایش سهم زنان در اقتصاد جهانی.
خسارتهای بحران تغییرات اقلیمی
این خسارتها، «فرضیه»هایی برخاسته از نظریههای علمی نیستند، بلکه بخشی از واقعیتی هستند که اکنون با آن زندگی میکنیم. موسسه مطالعاتی مکنزی (McKinsey) تخمینهایی ارائه داده است از خساراتی که بحران گرمایش زمین میتواند به سرمایههای صنعتی، سرمایههای طبیعی، زندگی شهروندان، و اقتصاد جوامع، وارد کند.
خطراتی که بحران تغییرات اقلیمی به جوامع تحمیل خواهند کرد، عبارت خواهند بود از خشکسالی، بارشهای غیرعادی و سیل آسا، آتشسوزیهای خارج از کنترل، از بین رفتن بخشی از گونههای حیوانی، و در شرایط وخیمتر، احتمال خسارتهای جبرانناپذیر به پوششهای گیاهی. در تمام موارد فوق، محصولات کشاورزی مورد تهدید این عواقب قرار خواهند گرفت، که میتواند سبب کاهش فرآوردههای غذایی و افزایش گرسنگی در سطح جهانی شود.
اَدِر ترنر (Adair Turner)، سکاندار مهمترین نهاد بینالمللی برای هدایت صنایع آلاینده به سمت انرژیهای پاک، که یکی از مقامهای مسئول و تاثیرگذار در این عرصه است، دستیابی به اقتصادی عاری از آلایندههای جَوی را تا سال ۲۰۵۰ کاملاً عملی میداند. امّا موانعی بر سر راه وجود دارند که او مهمترین آنها را نادانی و لابیهای سیاسی دانسته است.
موسسه مطالعاتی مکنزی، پس از مطالعه چند سناریوی محتمل، گزارشی مفصل ارائه داده است از خسارات احتمالی بحران تغییرات اقلیمی به اقتصاد مناطق مختلف کره زمین. این گزارش، دقیقترین تخمین ممکن را ارائه میدهد، امّا همچنان با کاستیهایی همراه است.
انقلاب صنعتی دیجیتال
گسترش استفاده از حسگرها و ابزارهای صنعتی هوشمند در صنایع مختلف، دنیای تولید را به سمتی سوق میدهد که سهم نیروی کار انسانی در آن رو به کاهش است. صنایع امروزی، مجموعهای از ابزارهای تولید هستند که به واسطه ارتباط با شبکه جهانی اینترنت، میتوانند خودشان را با اشیاء اطراف و مراکز تصمیمگیری هماهنگ کنند. این نوع مجموعههای هماهنگ و خودکار را با نام «اینترنت اشیاء» (یا «اینترنت چیزها») میشناسند. مجمع اقتصاد جهانی، روال گسترش از این نوع تکنولوژی را «انقلاب صنعتی چهارم» نامگذاری کرده است.
گرایش تدریجی صنایع به فنآوری دیجیتال، توانایی اصلاح و بهبود فرآیند تولید را افزایش داده است، و به تبع آن، کیفیت و سوددهی این صنایع، در مقایسه با واحدهای صنعتی قرن بیستم، به مراتب بیشتر است. ابزار صنعتی هوشمند، تحت نظارت و فرمان نیروی کاری قرار میگیرند که مقدار زیادی داده و اطلاعات را با کمک هوش مصنوعی تجزیه و تحلیل میکنند، و بدین سبب، تصمیم گیریها و تغییرات لازم در فرآیند تولید، در این صنایع به مراتب سریعتر صورت میگیرد.
گسترش این مجموعهها و موفقیت چشمگیر آنها، عواقبی برای صنایع قدیمی، جوامع، دولتها، و نیز موسسات مالی خواهد داشت. کاهش نیاز به نیروی کار بدون تخصص، و افزایش نیاز به نیروی کار مسلح به سطح بالای دانش و تخصص، چنان عواقبی را برای بازار کار، و به تبع آن، درآمد اقشار مختلف جامعه پدید خواهد آورد. صنایع قدیمی، چنانچه هر چه سریعتر به فنآوری دیجیتال روی نیاورند، نابود خواهند شد، و آن دسته از موسسات مالی که بخشی از سهام واحدهای تولید قدیمی را در مالکیت خود دارند، در معرض احتمال ورشکستگی خواهند بود. عواقب انقلاب صنعتی پیش رو، در این مرحله، پیشبینی ناپذیر است.
افزایش نقشآفرینی زنان در اقتصاد جهانی
بحثهای متعددی حول محور اشتغال زنان و نقشآفرینی آنان در اقتصاد ملل مطرح است. مطالعات موسسه تحقیقاتی مکنزی نشان میدهد که مجموعههایی که فرصتهای کاری را متوازنتر بین مردان و زنان پخش میکنند، بین ۱۵ تا ۲۰ درصد شانس بهتری دارند تا در بین رقبا از درآمد بیشتری بهره ببرند. افزایش سهم زنان در نیروی کار، یکی از اهداف جوامع پیشرفته بوده است. امّا استمرار در این مسیر، با چالشهایی روبهروست.
تحولات پیشِ رو در بازار کار، نیاز به نیروی کار تحصیلکرده و متخصص را افزایش خواهد داد، و میزان اهمیت این امر، برای کشورهای توسعه یافته و کشورهای در حال توسعه، متفاوت خواهد بود. در کشورهای توسعه یافته، افزایش سهم زنان از کل نیروی کار، مستلزم گرویدن آنها به رشتههای مرتبط با فنآوری روز است. در کشورهای در حال توسعه امّا، همین هدف را میتوان با افزایش دسترسی زنان به مقاطع مختلف تحصیلی پیگیری کرد.
جای خالی مهمترین بحث روز در فهرست مباحث مجمع جهانی اقتصاد
سال گذشته، تاریخشناس و نویسنده صاحبنام، راتگر برگمن (Rutger Bregman)، در یکی از نشستهای مجمع، به خشم آمد و از سکوت رهبران جهان در مقابل افزایش اختلاف طبقاتی و فرار از مالیات، انتقاد کرد. او گفت، «ما باید راجع به این صحبت کنیم: مالیات، مالیات، مالیات.» آقای برگمن به نشست امسال دعوت نشد.
مهمترین چالشهایی که دنیای امروز با آنها روبهروست، هر ساله در این مجمع مورد بحث قرار میگیرند. امّا از آنجا که تمامی شرکتکنندگان در این گردهمایی، از اقشار بسیار قدرتمند و ثروتمند هستند، مشکل میتوان پنداشت که اراده کافی برای بررسی موضوع اختلاف طبقاتی در میان آنان وجود داشته باشد.