پس از آنکه پیشروی برقآسای شورشیان سوری به دمشق رسید و بشار اسد، دیکتاتور حاکم بر سوریه را مجبور به فرار کرد، جهان در تلاش است این شکست ناگهانی و دراماتیک در خاورمیانه و پیامدهای آن را درک کند.
جیمی دتمر با انتشار یادداشتی در نشریه پولیتیکو، به این موضوع پرداخته است که برندگان و بازندگان احتمالی سقوط اسد چه کسانیاند.
برندگان سقوط دولت بشار اسد
سوریه (شاید)
مردم سوریه ۱۳ سال جنگ داخلی پیچیده و نزدیک به نیمقرن حکومت مستبدانه خاندان اسد را تحمل کردند؛ خاندانی که برای ماندن در قدرت از سانسور، ترور دولتی، تبعیدهای گروهی، حمله شیمیایی و قتل عام استفاده کرد. این جنگها جان ۴۷۰ تا ۶۰۰ هزار نفر را گرفت و آن را به دومین درگیری مرگبار قرن بیستویکمــ پس از جنگ دوم کنگوــ تبدیل کرد.
بر اثر جنگهای داخلی سوریه، بیش از ۱۳ میلیون سوری به اجبار آواره شدهاند که ۶.۲ میلیون نفر از آنها به خارج از کشورشان گریختهاند. این جنگ همچنین شرایط را برای ظهور و فعالیت گروه جهادی افراطگرای دولت اسلامی (داعش) در سوریه مهیا کرد که تبعات خاص خود را داشت.
اینکه آیا مردم عادی سوریه برنده سرنگونی بشار اسد شدهاند یا خیر، کار سادهای نیست و بستگی به این دارد که در آینده چه اتفاقی بیفتد. باید دید آیا سوریه میتواند از خشونت بیشتر اجتناب کند و در مسیری صلحآمیز پیشرفت کند؟ برخی نگراناند که خلا قدرت ایجادشده باعث درگیری میان جناحهای سیاسی و گروههای مذهبی مختلف شود.
نگرانیهای دیگری هم وجود دارد. ایالات متحده هیئت تحریرالشام، گروه شورشی اصلی، را یک گروه تروریستی معرفی کرده است. رهبر این گروه به نام ابومحمد الجولانی، سابقه طولانی در مبارزات جهادی دارد و از متحدان سابق ابوبکر البغدادی، رهبر کشتهشده داعش، بوده است؛ هرچند در نهایت بر سر روشهای مبارزه با یکدیگر اختلافنظر پیدا کردند و به رقبا و دشمنان سرسخت هم تبدیل شدند.
هیئت تحریرالشام در حقیقت از القاعده منشعب شد، اما الجولانی برای تغییر وجهه گروهش با حدود ۳۰ هزار جنگجو، بهعنوان یک نیروی ملیگرا کارهای زیادی انجام داد و در قبال اقلیتهای مذهبی سوریه رویکردی آشتیجویانه پیش گرفت. با این حال هنوز این سوال وجود دارد که آیا الجولانی و هیئت تحریر الشام واقعا از ریشههای افراطی خود فاصله گرفتهاند؟
ترکیه
رجب طیب اردوغان و بشار اسد زمانی با هم دوست بودند، اما رهبر ترکیه از شورش علیه رئیسجمهوری سوریه که تقریبا ۱۴ سال پیش شروع شد، حمایت کرد. این حمایت عمدتا به این دلیل بود که رقیب ژئوپلیتیک ترکیه یعنی جمهوری اسلامی ایران از رژیم سوریه حمایت میکرد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
ترکیه حامی اصلی گروههای مخالف و اسلامگرای مسلح در سوریه بوده است. سقوط اسد اکنون احتمالا به اردوغان کمک خواهد کرد تا برنامه ژئوپلیتیکی خود را بیش از گذشته پیش ببرد و برای دستیابی به چندین هدف راهبردی به او فرصت میدهد. مهمترین این اهداف احتمالا مهار جداییطلبان کرد در شمال شرق سوریه است که با جداییطلبان کرد ترکیه روابط نزدیکی دارند.
اسرائیل
جمهوری اسلامی ایران بهسرعت اسرائیل را به تلاش برای سرنگونی اسد متهم کرد. زمانی که حلب به دست شورشیان افتاد، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، گفت که این «توطئه رژیم اسرائیل برای بیثبات کردن منطقه» است.
اگرچه هیچ مدرکی دال بر کمک نظامی مستقیم اسرائیل به شورشیان وجود ندارد، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، از برکناری اسد ابراز خرسندی کرده و گفته که سقوط رهبر سوریه «نتیجه مستقیم اقدام قهرآمیز تلآویو علیه حزبالله و ایران، حامیان اصلی اسد، است».
برکناری اسد آشکارا به نفع اسرائیل است. این اتفاق نشاندهنده تضعیف بیشتر قدرت منطقهای جمهوری اسلامی ایران بود و یکی از اعضای مهم بهاصطلاح «محور مقاومت» تهران را از بین برد. بدون اسد و یک رژیم دوست و متحد در سوریه، جمهوری اسلامی هیچ مسیر زمینی برای تامین نظامی حزبالله لبنان نخواهد داشت و این موضوع حزبالله تضعیفشده را به یکی دیگر از بازندگان آشکار سقوط اسد تبدیل میکند.
بازندگان سقوط دولت بشار اسد
کردهای سوریه
بشار اسد کردهای سوریه را در شمال شرق این کشور به حال خود رها کرده بود و آنها از نیمهخودمختاری برخوردار بودند. اینکه یک رژیم جدید در دمشق، اگر تحت سلطه اسلامگرایان باشد، به کردها آزادی عمل مشابهی خواهد داد یا نه، جای تردید دارد؛ به خصوص اگر از حمایتهای اردوغان بهرهمند شود.
علویان سوریه
علویها حدود ۱۲ درصد از جمعیت سوریه را تشکیل میدهند و از مدتها پیش واهمه داشتند که در صورت سرنگون شدن بشار اسد که دینی مشابه آنها دارد، در معرض خطر قرار بگیرند.
آنها که پیرو شاخهای از اسلام شیعهاند، بخشی از ستون فقرات رژیم اسد بودند و در دولت، ارتش و سرویسهای اطلاعاتی مناصب بالایی را اشغال کرده بودند. آنها در سالهای اولیه شورش علیه اسد، «شبیحه»ها را تشکیل دادند؛ شبهنظامیانی که برای طرفداری از اسد سازماندهی شدند و مسئول قتلعامها و تجاوزهای سازمانیافته دانسته میشوند. اکنون حتی اگر هیئت تحریرالشام سعی کند از هدف قرار گرفتن آنها جلوگیری کند، عطش انتقام گرفتن از آنها وجود خواهد داشت.
جمهوری اسلامی ایران، حزبالله و روسیه
در سال ۲۰۱۵، مسکو و تهران با هم رژیم دمشق را از سقوط نجات دادند. در آن زمان، شبهنظامیان شیعه تحت فرماندهی جمهوری اسلامی با کمک بمبارانهای روسیه به حکومت خودکامه سوریه کمک کردند تا حلب را از شورشیانی که به مدت چهار سال حدود نیمی از شهر را تحت کنترل داشتند، پس بگیرد.
اکنون حزبالله در اثر جنگ با اسرائیل بسیار تضعیف شده و در نتیجه جمهوری اسلامی ایران هم بسیار ضعیفتر از گذشته است. این ضعف با سقوط دولت بشار اسد بهعنوان متحدی برای تهران بیش از گذشته خواهد شد.
سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، هم در کنفرانس بینالمللی آخر هفته در دوحه گفت که «اجازه دادن به گروه تروریستی برای کنترل [سوریه] غیرقابل قبول است». با وجود این، مسکو برای جلوگیری از سقوط اسد کاری انجام نداد و به نظر میرسید که حمایتش را از این رژیم تمام کرده است. حملات هوایی روسیه در حمایت از اسد از زمان شروع حمله شورشیان در ۲۷ نوامبر بسیار کم بود که یک علت آن میتواند این باشد که ولادیمیر پوتین مجبور است بر اوکراین تمرکز کند.
در نهایت، با آنچه اتفاق افتاد و دولت اسد سرانجام بهدست شورشیان سوری سرنگون شد، موقعیت روسیه در خاورمیانه و همچنین جمهوری اسلامی ایران به میزان قابلتوجهی تضعیف شد.