از زمان آغاز جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱ جمهوری اسلامی ایران برای افزایش نفوذ نظامی و امنیتی در سوریه راهکارهای مختلفی را به کار گرفت که اصلیترین آنها همکاری مستقیم با شبهنظامیان خارجی و جذب شبهنظامیان محلی بود. راهکار دوم از دل روش اول بیرون آمد و هدف اصلی آن ادغام شبهنظامیان ایرانی در ارتش و نهادهای امنیتی بشار اسد بود تا برای این نیروها در حکومت سوریه جایگاه قانونی ایجاد شود و از گزند حملات هوایی اسرائیل یا آمریکا محافظت شوند.
با فروکش کردن عملیات نظامی در سوریه و پایین کشیده شدن فتیله جنگ داخلی، جمهوری اسلامی برای تقویت کنترل و نفوذش در استانهای مختلف سوریه شروع به جستوجوی راههای جدید کرد. این اتفاق بهویژه پس از موفقیت تهران در نفوذ به ارتش و دستگاه امنیتی رژیم اسد، شدت گرفت و از ابتدای سال ۲۰۱۷، ایران بیشتر بر نفوذ در جامعه سوریه و تقویت روابط با بازرگانان این کشور تمرکز کرد.
این گزارش که اندیشکده آمریکایی شورای آتلانتیک منتشر کرده است، اوج و سقوط قدرت نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی را در سوریه بهطور خلاصه بررسی میکند.
در همین راستا، یادآوری میکنیم که ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه، روز پنجشنبه ۲۹ آذر، اعلام کرد که این کشور از طریق پایگاه حمیمیم، چهار هزار نیروی نظامی ایران را از سوریه به تهران منتقل کرده است. محمدجعفر اسدی، معاون قرارگاه خاتمالانبیا، در واکنش به این خبر گفت اکثر آنها شیعیان افغانستاناند و اسماعیل کوثری، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس نیز افزود که علاوه بر افغانها، شماری لبنانی نیز جزو چهار هزار نیروی مورداشاره پوتین بودهاند.
شبهنظامیان محلی
جمهوری اسلامی ایران اقلیت شیعه در سوریه را به تشکیل گروههای شبهنظامی ویژه تشویق کرد و در استانهای حلب، رقه و دیرالزور هم کوشید با جذب برخی قبایل سنی نفوذش را افزایش دهد. برخی از این شبهنظامیان شیعه هم بر اساس فرقهشان و با توجیه دفاع از اماکن مقدس شیعیان جذب شدند که از نمونههای آن میتوان به نیروهای حاضر در منطقه سیده زینب دمشق (زینبیه) اشاره کرد.
پس از جذب نیروها، آنها به مدت ۲۱ تا ۴۵ روز تحت آموزش کار با سلاح سبک و متوسط قرار میگرفتند یا در مواردی تا شش ماه کار با سلاحهای سنگین را آموزش میدیدند.
این شبهنظامیان به چند گروههای مختلف تقسیم میشدند:
نیروهای دفاع ملی سوریه
تشکیل نیروهای دفاع ملی سوریه از سال ۲۰۱۲ با هدایت و حمایت جمهوری اسلامی در شهر حمص آغاز شد. اعضای این نیروها از تمامی مذاهب مانند سنی، علوی و دروزی بودند و در هر استان ستادهایی داشتند.
نیروهای دفاع ملی از نظر تعداد و پوشش جغرافیایی بزرگترین شبهنظامیان سوری بودند و حدود ۴۰ هزار جنگجو داشتند. تهران خواستار قانونی اعلام شدن این نیروها بود (مانند حشدالشعبی در عراق)، اما رژیم سوریه در سال ۲۰۱۶ این نیروها را منحل کرد و تمرکز جمهوری اسلامی هم به نیروهای دفاع محلی معطوف شد.
نیروهای دفاع محلی
تهران این نیروها را از استانهای حلب، دیرالزور و رقه جذب کرد و بخشی از ارتش سوریه محسوب میشدند که بیش از ۵۰ هزار عضو دارند. برجستهترین گروهها در این چارچوب عبارت بودند از تیپ نیراب (عملیات ویژه)، سپاه السفیره، تیپ الباقر، تیپهای نبل و الزهراء و نیروهای قطارجی.
شبهنظامیان شیعه سوریه
جمهوری اسلامی ایران از اقلیت شیعه سوریه عمدتا در شمال حلب، شمال حمص و بخشهایی از رقه هم نیرو جذب کرد. تعداد این شبهنظامیان حدود پنج تا هشت هزار تن بود و برجستهترین گروههای آن شعبه حلب از نیروهای امام الحجه، سربازان و ارتش مهدی در نبل و الزهراء، شعبه دمشق تیپ رقیه، شعبه ادلب از سپاه الوعدهالصادق، شعبه حمص نیروهای امام رضا، تیپ زین العابدین و تیپ ۳۱۳ بصرالشام در درعا بودند.
جذب شبهنظامیان خارجی
جمهوری اسلامی برای جذب جنگجویان خارجی، از چندین سازوکار ایدئولوژیک و مالی استفاده میکرد. از جمله راهکارهای ایدئولوژیک برای استخدام پیشاهنگان و داوطلبان شیعه مطرح کردن شعار «دفاع از حرم» بود.
تهران همچنین با پرداخت حقوق به تمامی این نیروها، آنها را به حضور در سوریه ترغیب میکرد. به عنوان مثال هر جنگجو در تیپ فاطمیون حقوق ماهیانه بین ۴۵۰ تا ۷۰۰ دلار دریافت میکرد که این تیپ را در جایگاه بالاترین حقوقبگیران از ایران قرار میدهد. برای سایر شبهنظامیان هم ماهانه بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ دلار و برای شبهنظامیان محلی، مانند تیپهای نبل و الزهراء، حدود ۱۰۰ دلار در ماه بهعنوان پول توجیبی پرداخت میشد.
بودجه تمام این حقوقها از طریق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تامین میشد که بودجه سالانه آن حدود ۷.۶ میلیارد دلار است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
بر اساس این گزارش، سپاه پاسداران و حزبالله لبنان معمولا اعضای این شبهنظامیان را در اردوگاههایی در مشهد، واقع شمال شرقی ایران، آموزش میدادند و سپس آنها را از راه زمینی از طریق عراق یا از مسیر هوایی به سوریه منتقل میکردند.
سپاه پاسداران تعدادی پایگاه و اردوگاه نظامی هم در داخل سوریه در فرودگاه بینالمللی دمشق، فرودگاه الطیفور، پایگاه ازرع، پایگاه سیده زینب، اردوگاه کسوه، اردوگاه زبدانی و اردوگاه القصیر داشت و برای برخی آموزشها از آنها استفاده میکرد.
شبهنظامیان عراقی
شبهنظامیان شیعه عراقی اواخر سال ۲۰۱۲، پس از آنکه جمهوری اسلامی آنها را برای حمایت از رژیم اسد ساماندهی کرد، به سوریه رفتند. از جمله این شبهنظامیان میتوان به تیپ ذوالفقار، تیپ ابوالفضل العباس، تیپ اسد الله الغالب، تیپ امام علی و تیپ عصائب اهلالحق اشاره کرد.
تعدادی از این نیروها اواسط سال ۲۰۱۴ مجبور شدند به عراق بازگردند تا با داعش، بهویژه پس از تصرف شهر موصل، مقابله کنند.
شبهنظامیان افغان
سپاه پاسداران از شیعیان افغان در ایران و افغانستان هم نیرو جذب میکرد و تیپ فاطمیون را تشکیل داد که از نوامبر ۲۰۱۲ در سوریه بودند. این تیپ بین سه هزار تا ۱۴ هزار جنگجو داشت که در سه گردان مستقر در استانهای دمشق، حلب و حما حضور داشتند. برخی فرماندهان تیپ فاطمیون در دوران جنگ ایران و عراق و همچنین جنگ شوروی و افغانستان جنگیده بودند.
شبهنظامیان پاکستانی
سپاه پاسداران از شیعیان پاکستانی هم نیرو جذب میکرد و تیپ زینبیون را تشکیل داد که از اوایل سال ۲۰۱۳ به سوریه رفتند. این تیپ بین حدود یک تا پنج هزار جنگجو داشت و در استانهای دمشق، حلب، درعا و حما مستقر بود.
شبهنظامیان لبنانی
حزبالله از ابتدای بحران سوریه در ماه مه ۲۰۱۱ در سوریه مداخله کرد. این گروه شبهنظامی لبنانی به نیروهای امنیتی و ارتش سوریه آموزش و پشتیبانی فنی ارائه میداد و از سال ۲۰۱۳ ماموریتهای رزمی و میدانی را آغاز کرد. حزبالله تا ماه گذشته حدود پنج تا هشت هزار جنگجو در سوریه داشت.
شرکتهای امنیتی خصوصی مرتبط با ایران
تا پیش از مه ۲۰۱۳، فعالیت شرکتهای امنیتی خصوصی در سوریه به تامین امنیت مراکز خرید، بانکها و کنسرتها محدود بود، اما نیاز فزاینده به نیروهای مسلح قانونی که تحت کنترل مستقیم دولت نباشند، منجر شد تا با درخواست بشار اسد، ایران از شرکتهای امنیتی خصوصی برای نفوذ در مناطق حساس سوریه مانند دمشق استفاده کند. این شرکتهای امنیتی در ظاهر خصوصی بودند و تحت نام یک شرکت سوری ثبت شده بودند و فعالیت میکردند تا عواقب فعالیتهای آنان دامن جمهوری اسلامی را نگیرد.
در نتیجه با یک بررسی اجمالی میتوان به این نتیجه رسید که نظام جمهوری اسلامی ایران و آیتالله خامنهای از حدود دو هفته قبل و با سقوط حکومت بشار اسد در سوریه چه گنجینه بزرگی را در منطقه از دست داد و به نظر نمیرسد که دیگر بتواند در هیچ کشوری مانند سوریه به چنین نفوذ سیاسی و امنیتی دست پیدا کند.